عتاب شدید به خاطر بى اعتنائى به نابیناى حق طلب

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 26
شأن نزول: سوره عبس/ آیه 11- 23


با توجه به آنچه در شأن نزول آیات گفته شد، به سراغ تفسیر آیات مى رویم.
نخست مى فرماید: «چهره درهم کشید، و روى برتافت» (عَبَسَ وَ تَوَلّى).

* * *

«از این که نابینائى به سراغ او آمده بود» (أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى).

* * *

«تو چه مى دانى شاید او در جستجوى ایمان و پاکى و تقوا باشد»؟! (وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکّى).

* * *

«یا از شنیدن سخنان حق متذکر شود و این تذکر به حال او مفید باشد» (أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرى).
و اگر صد در صد پاک و با تقوا نشود، لااقل از تذکر پند مى گیرد و بیدار مى شود، و این بیدارى در او اجمالاً اثر مى گذارد.(1)

* * *

سپس، این عتاب را ادامه داده، مى افزاید: «اما آن که خود را بى نیاز و غنى مى داند» (أَمّا مَنِ اسْتَغْنى).

* * *

«تو به او رو مى آورى و توجه مى کنى»! (فَأَنْتَ لَهُ تَصَدّى).
و اصرار به هدایت او دارى در حالى که او گرفتار غرور ثروت، و خود خواهى است، غرورى که منشأ طغیان و گردنکشى است، همان گونه که در آیات 6 ـ 7 سوره «علق» آمده است: إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى: «انسان طغیان مى کند * از این که خود را غنى مى بیند».(2)

* * *

«در حالى که اگر او راه تقوا را پیش نگیرد و ایمان نیاورد چیزى بر تو نیست» (وَ ما عَلَیْکَ أَلاّ یَزَّکّى).
وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت است، خواه از آن پند گیرند یا ملال، بنابراین، به خاطر اینگونه افراد نمى توانى نابیناى حق طلب را نادیده بگیرى، یا آزرده خاطر سازى، هر چند هدف تو هدایت این گردنکشان باشد.

* * *

بار دیگر، تأکید و عتاب را از سر مى گیرد، و همچنان به صورت خطاب مى فرماید: «اما کسى که به سراغ تو مى آید، و تلاش براى هدایت و پاکى دارد» (وَ أَمّا مَنْ جاءَکَ یَسْعى).

* * *

«و از خدا ترسان است» (وَ هُوَ یَخْشى).(3)
و همین انگیزه ترس از خداوند، او را به دنبال تو فرستاده، تا حقایق بیشترى بشنود و به کار بندد، و خود را پاک و پاکیزه کند.

* * *

«تو از او غافل مى شوى و به دیگرى مى پردازى» (فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهّى).(4)
تعبیر به «أَنْتَ» (تو) (اگر شأن نزول اول درست باشد) در حقیقت، اشاره به این است که: مثل توئى سزاوار نیست از چنین انسان حق طلبى لحظه اى غافل شوى و به دیگرى بپردازى، هر چند هدفت از پرداختن به دیگران نیز هدایت آنها باشد; چرا که در محاسبه اولویت ها، اولویت از آن این گروه مستضعف پاکدل است.
به هر حال، این عتاب و خطاب خواه به شخص پیامبر (صلى الله علیه وآله) باشد یا غیر او، بیانگر این واقعیت مهم است که: اسلام و قرآن اهمیت و احترام خاصى براى پویندگان راه حق مخصوصاً از طبقات مستضعف قائل است.
و به عکس، موضع گیرى تند و خشنى در برابر آنها که بر اثر وفور نعمت الهى ، مست و مغرور شده اند دارد، تا آنجا که خدا راضى نمى شود به خاطر پرداختن به آنان، کمترین رنجشى در این قشر مستضعف حق طلب پیدا شود.
دلیل آن نیز روشن است; زیرا همیشه این گروه پشتیبان مخلص اسلام و فریادرس پیشوایان بزرگ دین در مشکلات، و ایثارگر میدان هاى نبرد و شهادت بوده اند، همان گونه که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در فرمان معروف «مالک اشتر» مى فرماید:
وَ إِنَّما عِمادُ الدِّینِ وَ جِماعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْاَعْداءِ الْعامَّةُ مِنَ الْاُمَّةِ، فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ:
«ستون دین، سرمایه اجتماع مسلمین، و نیروى ذخیره در برابر دشمنان، تنها همین توده مردمند، لذا باید به سخنان آنها گوش فرا دهى و علاقه خود را به آنها معطوف دارى».(5)

* * *

 


1 ـ بنابراین، فرق این آیه با آیه قبل این است که: در آنجا سخن از پاکى و تقواى کامل است، و در اینجا سخن از تأثیر اجمالى تذکر، هر چند به مقام تقواى کامل نرسد، و در نتیجه آن، نابیناى حق طلب از تذکرات بهره مى گیرد، خواه بهره کامل باشد یا بهره مختصر.
از بعضى از مفسران نیز استفاده مى شود که: فرق میان این دو آن است که: آیه اول اشاره به پاک شدن از معاصى است و آیه دوم اشاره به کسب طاعات و اطاعت فرمان خداست، ولى تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد.
2 ـ «راغب» در «مفردات» مى گوید: «غنى و استغنى و تغنى» و «تغانى» به یک معنى است و باز به گفته او «تَصَدّى» از ماده «صدى» (بر وزن فتى) در اصل به معنى صدائى است که از کوه برمى گردد (در فارسى آن را «پژواک» مى گویند) سپس کلمه «تَصَدّى» به معنى رو به روى چیزى قرار گرفتن و توجه کامل به آن کردن به کار رفته است.
3 ـ بدون شک، مراد از «خشیت» در اینجا خوف از خداوند است، خوفى که انسان را به دنبال تحقیق بیشتر مى فرستد، شبیه آنچه متکلمین در مسأله وجوب معرفة اللّه به استناد دفع ضرر محتمل گفته اند.
و این که «فخر رازى» احتمال داده است: منظور ترس از کفار، یا ترس از زمین خوردن به خاطر نابینائى باشد، بسیار بعید است.
4 ـ «تَلَهّى» از ماده «لَهْو» به معنى کار سرگرم کننده است و در اینجا به معنى غافل شدن و به دیگرى پرداختن، و در حقیقت نقطه مقابل «تَصَدّى» است.
5 ـ «نهج البلاغه»، بخش نامه ها، نامه 53.
شأن نزول: سوره عبس/ آیه 11- 23
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma