در تعقیب مطالبى که درباره قیامت و سرنوشت نیکان و بدان در آن روز در آیات پیشین آمد، در این آیات، به سراغ سؤال همیشگى مشرکان و منکران معاد رفته مى فرماید: «از تو درباره قیامت سؤال مى کنند که در چه زمانى واقع خواهد شد»؟ (یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها).(1)
قرآن، در پاسخ این سؤال براى این که به آنها بفهماند هیچ کس از لحظه وقوع قیامت با خبر نبوده و نخواهد بود، روى سخن را به پیامبر (صلى الله علیه وآله) کرده، مى گوید: «تو را با یادآورى این سخن چه کار»؟! (فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْراها).
یعنى، تاریخ وقوع قیامت حتى از تو پنهان است، چه رسد به دیگران، این از آن علم غیبى است که از مختصات ذات پروردگار مى باشد، واحدى را به آن راهى نیست!.
بارها گفته ایم: از مطالبى که بر همگان مکتوم است زمان قیام قیامت است; چرا که اثر تربیتى آن بدون کتمان ممکن نیست; زیرا اگر آشکار شود و زمانش دور باشد غفلت، همگان را فرا مى گیرد، و اگر نزدیک باشد پرهیز از بدى ها به شکل اضطرار، و دور از آزادى و اختیار، در مى آید، و این هر دو فاقد ارزش تربیتى است.
احتمالات دیگرى در تفسیر این آیه نیز داده اند، از جمله این که: تو مبعوث براى بیان زمان قیام قیامت نشده اى، تو تنها مبعوث شده اى که اصل وجود آن را اطلاع دهى، نه لحظه وقوع آن را.
و دیگر این که: قیام تو بیانگر نزدیک شدن روز قیامت است، همان گونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که دو انگشت مبارکش را کنار هم گرفت و فرمود: بُعِثْتُ أَنَا وَ السَّاعَةُ کَهَاتَیْنِ: «قیام من و قیام قیامت همانند این دو است»!.(2)
ولى، تفسیر اول از همه مناسب تر است.
آنگاه، مى افزاید: «منتهاى قیامت به سوى پروردگار تو است» (إِلى رَبِّکَ مُنْتَهاها).
تنها او است که: مى داند قیامت کى بر پا مى شود، هیچ شخص دیگرى از آن آگاه نیست، و هر گونه تلاش و کوشش براى آگاهى از زمان قیام قیامت بى فایده است.
این، همان مطلبى است که در آیه 34 سوره «لقمان» نیز آمده است: إِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السّاعَةِ: «علم زمان وقوع قیامت تنها نزد خدا است».
و در آیه 187 سوره «اعراف» مى فرماید: قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی: «بگو علم آن فقط نزد پروردگار من است».
بعضى گفته اند: منظور از جمله بالا این است که: تحقق و انجام قیامت به دست خدا است، و در حقیقت به منزله بیان علتى است براى آنچه در آیه قبل آمده است.
جمع میان این دو تفسیر نیز مانعى ندارد.
باز، براى توضیح بیشتر مى افزاید: «کار تو فقط انذار کردن کسانى است که از آن مى ترسند» (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها).
وظیفه تو همین انذار، هشدار و بیم دادن است و بس، و اما تعیین وقت از قلمرو وظیفه و آگاهى تو بیرون است.
قابل توجه این که: انذار را مخصوص کسانى مى شمرد که ترس و خوف از آن روز بزرگ دارند، و این شبیه همان مطلبى است که در آیه دوم سوره «بقره» آمده است: ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ: «در این کتاب آسمانى تردیدى نیست، و مایه هدایت پرهیزگاران است».
این گونه تعبیرات، اشاره به این حقیقت است: تا روح حق جوئى و حق طلبى و احساس مسئولیت در برابر پروردگار در انسان نباشد، نه به سراغ تحقیق از کتب آسمانى مى رود، نه معاد، و نه گوش به انذارهاى انبیاء و اولیاء مى دهد.
و سرانجام، در آخرین آیه این سوره، براى بیان این واقعیت که تا قیامت زمان زیادى نیست، مى فرماید: «روزى که قیام ساعت را مى بینند چنین احساس مى کنند: گوئى توقف آنها در این جهان، عصر گاهى یا صبحگاهى بیشتر نبوده است»! (کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها).
به قدرى عمر کوتاه دنیا به سرعت مى گذرد، و دوران برزخ نیز سریع طى مى شود که، به هنگام قیام قیامت آنها فکر مى کنند تمام این دوران چند ساعتى بیش نبود.
این امر، هم ذاتاً صحیح است که عمر دنیا بسیار کوتاه و زودگذر است، و هم در مقایسه با قیامت، که تمام عمر جهان در مقایسه با آن، لحظه اى بیش نیست.
«عَشِیَّة» به معنى عصر و «ضُحى» به موقعى گفته مى شود که آفتاب بالا آمده و شعاع آن گسترده شده است.
در بعضى از آیات قرآن آمده است: در قیامت هنگامى که مجرمان درباره مقدار توقفشان در عالم برزخ یا دنیا به گفتگو مى پردازند، بعضى به بعضى دیگر مى گویند: شما تنها ده شبانه روز در جهان برزخ توقف کرده اید: «یَتَخافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ عَشْراً».(3)
ولى، آنها که بهتر فکر مى کنند مى گویند: شما تنها به اندازه یک روز در برزخ درنگ کردید! «یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ یَوْماً».(4)
و در جاى دیگر، از مجرمان نقل مى کند که: «وقتى قیامت بر پا مى شود، مجرمان سوگند یاد مى کنند که جز یک ساعت توقف نداشتند»! (وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَة).(5)
تفاوت این تعبیرات به خاطر آن است که: آنها مى خواهند کوتاهى این مدت را با یک بیان تقریبى منعکس کنند، و هر کدام احساس خود را با تعبیرى بیان مى کنند، که همه در یک امر مشترک است و آن، کوتاهى عمر این جهان در برابر عمر قیامت است، و این مطلبى است که انسان را تکان مى دهد و از خواب غفلت بیدار مى سازد.
خداوندا! امنیت و آرامش را در آن روز بزرگ و در این جهان و آن جهان برزخ نصیب همه ما بفرما!
پروردگارا! هیچ کس از سختى هاى آن روز عظیم جز به لطف تو رهائى نمى یابد، ما را مشمول لطف خاصت بگردان!
بار الها! ما را از کسانى قرار ده که از مقام تو خائفند و نفس خویش را از هوى و هوس باز مى دارند، و در بهشت برین مأوى مى گیرند!(6)
آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ
پایان سوره نازعات(7)