آفرینش شما مشکل تر است یا آسمان ها؟ (دلیل دیگرى بر معاد)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 26
سوره نازعات/ آیه 27- 33 سوره نازعات/ آیه 34- 41

به دنبال نقل سرگذشت موسی و فرعون، به عنوان یک درس عبرت برای همه طغیانگران و تکذیب کنندگان، بار دیگر به مسأله معاد و رستاخیز بر مى گردد و نمونه هائى از قدرت بى انتهاى حق را در جهان هستى به عنوان یک دلیل براى امکان معاد بیان مى کند، و گوشه هائى از نعمت هاى بى پایانش را بر انسان ها شرح مى دهد، تا حس شکرگزارى را که سرچشمه معرفة اللّه است در آنها برانگیزد.
نخست، منکران معاد را مخاطب ساخته و ضمن یک استفهام توبیخى مى فرماید: «آیا آفرینش شما (و بازگشت به زندگى پس از مرگ) مشکل تر است؟ یا آفرینش این آسمان با عظمت که خداوند بنا نهاده است» (أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها).(1)
این سخن، در حقیقت پاسخى است به گفتار آنها که در آیات پیشین گذشت که مى گفتند: أَ إِنّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ: «آیا ما به حالت اول باز مى گردیم؟» این آیه مى گوید: هر انسانى در هر مرحله اى از درک و شعور باشد مى داند که آفرینش این آسمان بلند، این همه کرات عظیم و کهکشان هاى بى انتها قابل مقایسه به آفرینش انسان نیست، کسى که این قدرت را داشته چگونه از باز گرداندن شما به حیات عاجز است.

* * *

پس از آن، به شرح بیشتر درباره این آفرینش بزرگ پرداخته مى افزاید: «سقف آسمان را برافراشت و آن را منظم، مرتب و موزون کرد» (رَفَعَ سَمْکَها فَسَوّاها).
«سَمْک» (بر وزن سقف) در اصل، به معنى ارتفاع و بلندى است و به معنى سقف نیز آمده.
در تفسیر «کبیر فخر رازى» آمده هر گاه بلندى چیزى را از سمت بالا به پائین اندازه گیرى کنند، عمق نامیده مى شود و هر گاه از سمت پائین به بالا اندازه گیرى کنند، سمک نامیده مى شود.(2)
«سَوّاها» از ماده «تسویه» به معنى تنظیم و موزون ساختن چیزى است و اشاره به نظم دقیقى است که بر تمام کرات آسمانى حکم فرما است، و اگر منظور از سمک، سقف باشد، اشاره به قشر عظیمى از هوا است که همچون سقف محفوظ و محکمى گرداگرد زمین را گرفته، و آن را از هجوم سنگ هاى پراکنده آسمانى و اشعه هاى مرگبار کیهانى حفظ مى کند.
بعضى، تعبیر فوق را اشاره به کروى بودن آسمانى که گرداگرد زمین را گرفته است مى دانند; چرا که تسویه اشاره اى است به فاصله مساوى اجزاى این سقف، نسبت به مرکز اصلى یعنى زمین، و این بدون کرویت ممکن نیست.
این احتمال نیز وجود دارد که: آیه هم اشاره به ارتفاع آسمان و فاصله بسیار زیاد و سرسام آور کرات آسمانى از ما بوده باشد، و هم اشاره به سقف محفوظ اطراف زمین.
به هر حال، این آیه شبیه چیزى است که در سوره «مؤمن» آیه 57 آمده است: لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُونَ: «آفرینش آسمان ها و زمین از آفرینش انسان ها مهم تر است ولى اکثر مردم (غافل و بى خبر) نمى دانند».

* * *

آنگاه، به یکى از مهم ترین نظامات این عالم بزرگ، یعنى نظام نور و ظلمت اشاره کرده مى فرماید: «شبش را تاریک و ظلمانى و روزش را آشکار و نورانى ساخت» (وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها).
که هر کدام از این دو در زندگى انسان و سایر موجودات زنده، اعم از حیوان و گیاه نقش فوق العاده مهمى دارد.
نه انسان بدون نور مى تواند زندگى کند، که همه برکات، روزى ها و حس و حرکت او وابسته به آن است و هم بدون ظلمت زندگى او ممکن نیست که رمز آرامش او است.(3)
«أَغْطَش» از ماده «غطش» (بر وزن عرش) به معنى تاریکى است، ولى «راغب» در «مفردات» مى گوید: اصل آن از «اغطش» به معنى کسى که چشم کم نورى دارد گرفته شده.
و «ضُحى» به معنى موقعى است که نور آفتاب در آسمان و زمین پهن مى شود.(4)

* * *

سپس، از آسمان به زمین مى آید و مى فرماید: «زمین را بعد از آن گسترش داد» (وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها).
«دَحا» از ماده «دحو» (بر وزن محو) به معنى گستردن است، بعضى نیز آن را به معنى تکان دادن چیزى از محل اصلیش تفسیر کرده اند، و چون این دو معنى لازم و ملزوم یکدیگرند به یک ریشه باز مى گردد.
منظور از «دحو الأرض» این است که: در آغاز، تمام سطح زمین را آب هاى حاصل از باران هاى سیلابى نخستین فرا گرفته بود، این آب ها تدریجاً در گودال هاى زمین جاى گرفتند و خشکى ها از زیر آب سر بر آوردند، و روز به روز گسترده تر شدند تا به وضع فعلى در آمد (و این مسأله بعد از آفرینش زمین و آسمان روى داد).(5)

* * *

بعد از گسترش زمین و آماده شدن براى زندگى و حیات، سخن از آب و گیاه به میان آورده مى فرماید: «و از آن آب و چراگاه هایش را خارج نمود» (أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها).
این تعبیر، نشان مى دهد: آب در لابلاى قشر نفوذ پذیر زمین پنهان بود، سپس به صورت چشمه ها و نهرها جارى شد، و حتى دریا و دریاچه ها را تشکیل داد.
«مَرْعى» اسم مکان است به معنى چراگاه(6) و در اصل از «رعى» به معنى حفظ و مراقبت حیوان، خواه از طریق تغذیه یا جهات دیگر گرفته شده و لذا مراعات، به معنى محافظت، مراقبت و تدبیر امور آمده است، و حدیث معروف: «کُلُّکُمْ راع وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ» نیز اشاره به لزوم مراقبت مردم، از یکدیگر است.(7)

* * *

ولى، از آنجا که عوامل مختلفى مى توانست آرامش زمین را بر هم زند، از جمله: طوفان هاى عظیم و دائمى و دیگر جزر و مدهائى که در پوسته زمین بر اثر جاذبه ماه و خورشید به وقوع مى پیوندد، و همچنین لرزه هائى که بر اثر فشار مواد مذاب درونى رخ مى دهد، آن را به وسیله شبکه نیرومندى از کوه ها که سرتاسر روى زمین را فرا گرفته آرام کرد، و لذا مى فرماید: «و کوه ها را در زمین ثابت و محکم ساخت» (وَ الْجِبالَ أَرْساها).(8)
درباره نقش مهم کوه ها در زندگى انسان ها و آرامش زمین، بحث مشروحى ذیل آیه 3 سوره «رعد» (جلد 10، صفحه 114) داشته ایم.

* * *

و در پایان مى فرماید: «همه اینها را براى این انجام داد تا وسیله تمتع و حیات شما و چهارپایانتان باشد» (مَتاعاً لَکُمْ وَ لِاَنْعامِکُمْ).
آرى، آسمان را برافراشت.
نظام نور و ظلمت را برقرار ساخت.
زمین را گسترش داد.
و آب و گیاه از آن خارج نمود.
کوه ها را مراقب حفظ زمین نمود.
همه وسائل زندگى انسان را فراهم ساخت.
و همه را از بهر او، سرگشته و فرمانبردار کرد.
تا از مواهب حیات بهره گیرد و به غفلت نخورد، و به پاس این همه فرمانبرداران که براى او آفریده است، فرمان الهى برد.
اینها از یک سو، نشانه هاى قدرت او بر مسأله معاد است و از سوى دیگر، دلائل عظمت و نشانه هاى وجود او در مسیر توحید و معرفت است.

* * *


1 ـ آیه، در حقیقت محذوفى دارد و در تقدیر چنین است: «أَمِ السَّماءُ أَشَدُّ خَلْقاً» و جمله «بَناها» یک جمله مستأنفه است و مقدمه اى است براى آیات بعد.
2 ـ تفسیر «فخر رازى»، جلد 31، صفحه 46.
3 ـ درباره آثار مهم نور و ظلمت در زندگى و حیات موجودات زنده در جلد 8، صفحه 343 و جلد 12، صفحه 41 و جلد 16، صفحه 146 بحث هاى گسترده اى داشته ایم.
4 ـ قابل توجه این که: ضمیر «لَیْلَها» و «ضُحاها» به آسمان باز مى گردد و نسبت نور و ظلمت به آسمان به خاطر آن است که منشأ آسمانى دارد.
5 ـ بعضى از مفسران، تعبیر به «بَعْدَ ذلِکَ» در آیه فوق را به «اضافه بر این»، تفسیر کرده اند و معنى آیه چنین مى شود: علاوه بر آنچه در آیات گذشته آمد: زمین را گسترش داد.
6 ـ بعضى نیز آن را مصدر میمى به معنى چریدن گرفته اند، ولى مناسب همان معنى بالا است.
7 ـ «مفردات راغب»، ماده «رعى» ـ «بحار الانوار»، جلد 72، صفحه 38.
8 ـ «أَرْسى» از ماده «رسو» (بر وزن رسم)، به معنى ثابت بودن است، و «أرسى» معنى متعدى آن را مى رساند، یعنى کوه ها را ثابت و پا بر جا نمود.
سوره نازعات/ آیه 27- 33 سوره نازعات/ آیه 34- 41
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma