معاد تنها با یک صیحه عظیم رخ مى دهد!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 26
سوره نازعات/ آیه 6- 14 سوره نازعات/ آیه 15- 26


بعد از آن که با قسم هاى مؤکد وقوع قیامت به عنوان یک امر حتمى در آیات گذشته بیان شد، در آیات مورد بحث، به شرح بعضى از نشانه ها و حوادث این روز بزرگ مى پردازد، مى فرماید: «این بعث و رستاخیز در روزى واقع مى شود که زلزله وحشتناک، همه چیز را به لرزه در مى آورد» (یَوْمَ تَرْجُفُ الرّاجِفَةُ).
«راجِفَه» از ماده «رجف» (بر وزن کشف)، به معنى اضطراب و لرزه شدید است، و از آنجا که اخبار فتنه انگیز مایه اضطراب جامعه مى شود، به آن «اراجیف» مى گویند.

* * *

«سپس دومین حادثه عظیم رخ مى دهد» (تَتْبَعُهَا الرّادِفَةُ).
«رادِفَه» از ماده «ردف» (بر وزن حرف)، به معنى شخصى یا چیزى است که به دنبال دیگرى قرار مى گیرد، و لذا به شخصى که دنبال سر دیگرى سوار بر مرکب مى شود، ردیف مى گویند.
بسیارى از مفسران معتقدند: منظور از «راجِفَه» همان صیحه نخستین یا نفخ صور اول است که: شیپور فناى جهان و زلزله نابودى دنیا است، و «رادِفَه» اشاره به صیحه دوم یا نفخ صور ثانى است که: نفخه حیات، رستاخیز و بازگشت به زندگى جدید است.(1)
بنابراین، آیات شبیه چیزى است که در آیه 68 سوره «زمر» آمده است: وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاّ مَنْ شاءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ: «در صور دمیده مى شود و تمام کسانى که در آسمان ها و زمین هستند مدهوش مى شوند و مى میرند، مگر آنها که خدا بخواهد، سپس بار دیگر در صور دمیده مى شود ناگهان همه به پا مى خیزند و در انتظار حسابند».
بعضى نیز گفته اند: «راجِفَه» اشاره به زلزله اى است که زمین را متلاشى مى کند و «رادِفَه» زلزله اى است که آسمان ها را درهم مى ریزد، ولى تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد.

* * *

از آن پس، مى افزاید: «دل هائى در آن روز، سخت مضطرب است» (قُلُوبٌ یَوْمَئِذ واجِفَةٌ).
دل هاى مجرمان، گنهکاران و طغیانگران همه به شدت مى لرزد، و نگران حساب، جزا و کیفر است.
«واجِفَه» از ماده «وجف» (بر وزن حذف)، در اصل به معنى سرعت سیر است، «وَ أَوْجَفْتُ الْبَعِیْرَ» در جائى گفته مى شود که: انسان شتر را با سرعت به حرکت در آورد، و از آنجا که حرکت سریع باعث لرزه و اضطراب است، این واژه در معنى «شدت اضطراب» نیز به کار مى رود.

* * *

این اضطراب درونى، به قدرى شدید است که آثار آن در تمام وجود گنهکاران ظاهر مى شود، لذا در آیه بعد مى افزاید: «چشم هاى آنان از شدت ترس فرو افتاده و خاضع است» (أَبْصارُها خاشِعَةٌ).(2)
در آن روز، چشم ها به گودى مى نشیند، از حرکت باز مى ایستد و خیره مى شود، و گوئى دید خود را از شدت ترس از دست مى دهد.

* * *

آنگاه، سخن را از قیامت به دنیا مى کشاند و مى فرماید: «با این همه آنها در این دنیا مى گویند: آیا ما بار دیگر به زندگى باز مى گردیم»؟! (یَقُولُونَ أَ إِنّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ).
«حافِرَه» از ماده «حفر» در اصل به معنى کندن زمین است، و اثرى که از آن باقى مى ماند «حفره» نامیده مى شود، سم اسب را «حافر» مى گویند، چون زمین را حفر مى کند، سپس «حافره» به عنوان کنایه در حالت نخستین استعمال شده; زیرا انسان از راهى که مى رود، زمین را با پاى خود حفر مى کند و جاى پاى او باقى مى ماند، و هنگامى که باز مى گردد در همان «حفره هاى نخستین» گام مى نهد، و لذا این واژه به معنى «حالت اول» آمده است.(3)

* * *

آیه بعد، ادامه سخنان آنها را نقل کرده مى گوید: «آیا هنگامى که ما به صورت استخوان هاى پوسیده و پراکنده اى در آمدیم بار دیگر به زندگى باز مى گردیم»؟! (أَ إِذا کُنّا عِظاماً نَخِرَةً).(4)
این، همان چیزى است که همواره منکران معاد روى آن تکیه مى کردند، و مى گفتند: باور کردنى نیست استخوان پوسیده بار دیگر لباس حیات در تن بپوشد; چرا که فاصله میان آن و یک موجود زنده را بسیار زیاد مى دیدند، در حالى که فراموش کرده بودند در آغاز نیز از همان خاک آفریده شده اند.
«نَخِرَة» «صفت مشبهه» است از ماده «نخر» (بر وزن نخل و همچنین بر وزن شجر) در اصل به معنى درخت پوسیده و تو خالى است، که وقتى باد بر آن مىوزد صدا مى کند، و لذا به صدائى که در بینى مى پیچد «نخیر» مى گویند، سپس این کلمه در مورد هر موجود پوسیده و متلاشى شده به کار رفته است.

* * *

منکران معاد، به این هم قناعت نمى کنند، بلکه به استهزاى «معاد» برخاسته و به عنوان مسخره «مى گویند: اگر قیامتى در کار باشد بازگشتى است زیانبار و وضع و حال ما در آن روز سخت و دردناک خواهد بود»! (قالُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ).
احتمال دیگرى که در تفسیر این آیه است این که: آنها از روى جد و نه از روى استهزاء، این سخن را مى گویند، و مقصودشان این است که اگر بازگشتى در کار باشد یک بازگشت تکرارى، بیهوده، بلکه زیانبار است، اگر زندگى خوب است چه بهتر که خداوند همین را ادامه دهد، و اگر بد است باز گشت براى چیست؟
جمله «أَ إِنّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ» با توجه به این که: «حافِرَة» به معنى چاله و گودال است نیز مى تواند قرینه اى براى این تفسیر باشد، ولى آنچه در میان مفسران معروف است همان تفسیر اول است.
قابل توجه این که: در آیات گذشته تعبیر به «یَقُولُون» آمده بود که نشانه استمرار و تکرار آن سخن از سوى آنها است، ولى تعبیر به: قالُوا: «گفتند» در آیه مورد بحث، دلیل بر این است که این سخن را همیشه تکرار نمى کردند، تنها گاهى از آنها سر زده است، و این است نکته تفاوت این تعبیر.

* * *

در پایان این آیات، بار دیگر به مسأله قیام قیامت و بر پا شدن رستاخیز باز مى گردد، و با لحنى قاطع و کوبنده مى فرماید: «این باز گشت تنها با یک صیحه و فریاد عظیم واقع مى شود» (فَإِنَّما هِیَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ).

* * *

«ناگهان همگى به پا مى خیزند و بر عرصه زمین ظاهر مى شوند» (فَإِذا هُمْ بِالسّاهِرَةِ).

* * *

این کار پیچیده و مشکلى نیست، همین که به فرمان خدا نفخه دوم دمیده شود و بانگ حیات و زندگى برخیزد، تمام این خاک ها و استخوان هاى پوسیده یک مرتبه جمع مى شوند و جان مى گیرند، و از قبرها بیرون مى پرند!
«زَجْرَة» در اصل، به معنى فریادى است که براى راندن گفته مى شود، و در اینجا به معنى نفخه دوم است، انتخاب این تعبیر (زَجْرَةٌ واحِدَةٌ) با توجه به محتواى این دو کلمه، اشاره به سرعت و ناگهانى بودن رستاخیز و سهولت و آسانى آن در برابر قدرت خدا است، که با یک فریاد آمرانه از سوى فرشته رستاخیز، یا صور اسرافیل، همه مردگان لباس حیات در تن مى کنند، و در عرصه محشر براى حساب حاضر مى شوند.
«ساهِرَة» از ماده «سهر» (بر وزن سحر)، به معنى شب بیدارى است، و از آنجا که حوادث وحشتناک، خواب شبانه را از چشم مى برد، و زمین قیامت نیز بسیار هول انگیز است، کلمه «ساهِرَه» به عرصه محشر اطلاق شده است، بعضى نیز گفته اند: «ساهِرَه» را به هر بیابانى مى گویند، چون اصولاً همه بیابان ها وحشتناکند، گوئى بر اثر وحشت، خواب شبانه را از چشم مى برند.(5)

 * * *

 


1 ـ باید توجه داشت: ماده «رجف» هم به صورت فعل متعدى، و هم به صورت لازم آمده است، در صورت اول «راجِفَه» به معنى همان زلزله عظیمى است که زمین و همه موجودات را به لرزه در مى آورد، و در صورت دوم «راجِفَه» به معنى خود زمین است که به لرزه در مى آید (دقت کنید).
2 ـ ضمیر در «أَبْصارُها» به «قلوب» برمى گردد که در اینجا به معنى «نفوس و ارواح» است، و این اضافه به خاطر آن است که تأثرات حواس انسان همه از روح و جان آدمى است، و منبع اضطراب و وحشتى که در چشمان است همه وحشتى است که بر روح سایه افکنده.
3 ـ باید توجه داشت: اسم فاعل در اینجا به معنى اسم مفعول و «حافِرَة» به معنى «محفورة» است.
4 ـ این جمله محذوفى دارد و در تقدیر چنین است: «أَ إِذا کُنّا عِظاماً نَخِرَةً نُرَدُّ أَحْیاءاً» یا «أَئِنّا لَمَبْعُوثُون».
5 ـ «لسان العرب»، ماده «سهر» و «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 429 و تفسیر «قرطبى»، جلد 10، صفحه 6990.
سوره نازعات/ آیه 6- 14 سوره نازعات/ آیه 15- 26
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma