خبر مهم!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 26
سوره نبأ/ آیه 1- 5 1 ـ مسأله «ولایت» و «نبأ عظیم»

در نخستین آیه این سوره، با عنوان یک استفهام آمیخته با تعجب مى فرماید:
«آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال مى کنند»؟ (عَمَّ یَتَساءَلُونَ).(1)

* * *

پس از آن، بى آن که در انتظار پاسخ آنها باشد، خود به پاسخگوئى پرداخته مى افزاید: «آنها از خبر بزرگ و پر اهمیت سؤال مى کنند» (عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ).

* * *

«همان خبرى که پیوسته در آن اختلاف دارند» (الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ).
در این که: منظور از این خبر بزرگ (نبأ عظیم) چیست؟ مفسران پاسخ هاى متعددى گفته اند:
گروهى، آن را اشاره به روز رستاخیز،
بعضى اشاره به نزول قرآن مجید،
و بعضى به همه اصول دین، از توحید گرفته تا معاد،
و در روایاتى نیز تفسیر به مسأله ولایت و امامت شده است، که در نکته هاى آینده به آن اشاره خواهد شد.
دقت در مجموع آیات این سوره، مخصوصاً تعبیراتى که در آیات بعد آمده، و جمله «إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً» که بعد از ذکر نشانه هاى قدرت خداوند در زمین و آسمان آمده، و توجه به این حقیقت که شدیدترین مخالفت مشرکان در مسأله «معاد» بود، تفسیر اول یعنى معاد و رستاخیز را تأئید مى کند.
«نبأ» به گفته «راغب» در «مفردات»، به معنى خبرى است که «مهم» و داراى «فایده» باشد و انسان نسبت به آن «علم» یا «ظن غالب» پیدا کند، و این امور سه گانه در معنى «نبأ» شرط است.(2)
بنابراین، توصیف به «عظیم» تأکید بیشترى را مى رساند و روى هم رفته نشان مى دهد: این خبر که گروهى در آن تردید داشتند، واقعیتى بوده است شناخته شده، پر اهمیت، و با عظمت، و چنان که گفتیم: مناسب تر از همه این است که: منظور، خبر رستاخیز باشد.
جمله: یَتَسائَلُونَ:«از یکدیگر سؤال مى کنند» ممکن است تنها اشاره به کفار باشد، که آنها همواره درباره معاد از یکدیگر سؤال مى کردند، نه سؤال براى تحقیق و درک حقیقت.
این احتمال نیز وجود دارد که: منظور از آن سؤال از مؤمنان، و یا از شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد.(3)
در اینجا سؤالى مطرح شده که: اگر منظور از «نبأ عظیم» رستاخیز است، این امر، ظاهراً مورد انکار همه کفار بوده پس چرا مى فرماید: «آنها در آن اختلاف دارند»؟
در پاسخ مى گوئیم: انکار معاد به صورت مطلق، حتى در میان مشرکان قطعى نیست، چه این که بسیارى از آنها بقاى روح را بعد از بدن، و به تعبیر دیگرى معاد روحانى را اجمالاً قبول داشتند.
اما در مورد معاد جسمانى، بعضى در آن اظهار تردید و شک مى کردند که: لحن آیات قرآن آن را منعکس کرده است،(4) و بعضى شدیداً منکر بوده و حتى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به خاطر ادعاى معاد جسمانى (نعوذ باللّه) دیوانه، یا مفترى بر خدا، مى دانستند(5) و به این ترتیب، اختلاف آنها در مسأله معاد قابل انکار نیست.

* * *

سپس، مى افزاید: «این چنین نیست که آنها درباره قیامت مى گویند و فکر مى کنند، به زودى مى فهمند» (کَلاّ سَیَعْلَمُونَ).(6)

* * *

«باز هم چنین نیست که آنها مى پندارند، به زودى آگاه خواهند شد» (ثُمَّ کَلاّ سَیَعْلَمُونَ).
«آن روز با خبر مى شوند که فریاد وا حسرتاى آنها بلند است، و از تفریط و کوتاهى خود سخت پشیمان مى شوند» (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللّهِ).(7)
آن روز که امواج عذاب گرداگرد آنها را مى گیرد، و تقاضاى بازگشت به دنیا را مى کنند: هَلْ إِلى مَرَدّ مِنْ سَبِیل: «آیا راهى براى بازگشت وجود دارد».(8)
حتى در لحظه مرگ، که حجاب ها از برابر چشم انسان کنار مى رود، و حقایق عالم دیگر در برابر او آشکار مى شود، و به برزخ و معاد یقین پیدا مى کند در همان لحظه نیز فریادش بلند مى شود که: «مرا بازگردانید * تا عمل صالحى انجام دهم» (رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ).(9)
تعبیر به «سَیَعْلَمُون» (با «س» که معمولاً براى آینده نزدیک مى آید)، اشاره به این است: قیامت امرى است نزدیک، و تمام عمر دنیا در برابر آن ساعتى بیش نیست!
در این که: دو آیه فوق که به صورت تکرار آمده، به منظور تأکید یک واقعیت (آگاهى آنها در آینده نزدیک از قیامت و رستاخیز) است، یا بیان دو مطلب جداگانه (اولى اشاره به این که در آینده نزدیک عذاب دنیا را مى بینند، و دومى اشاره به این که عذاب آخرت را بعد از آن خواهند دید)، مفسران دو احتمال داده اند، ولى تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد.
این احتمال نیز داده شده: منظور این است که: با پیشرفت علم و دانش بشر، شواهد و دلائل بر وجود رستاخیز آن قدر فراوان مى شود که، حتى منکران چاره اى جز اعتراف به آن نمى بینند.
لکن، اشکال این تفسیر آن است که: چنین آگاهى براى آیندگان از نوع بشر خواهد بود، نه براى آن گروهى که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى زیستند و در امر قیامت اختلاف داشتند، در حالى که آیه درباره آنها سخن مى گوید.

* * *

 


1 ـ «عمّ» مخفف «عمّا» و مرکب از «عَن» و «ما» استفهامیه است.
2 ـ «مفردات راغب»، ماده «نبأ».
3 ـ باید توجه داشت: باب «تفاعل» هر چند غالباً به معنى کارى است که به صورت متقابل انجام مى شود، ولى در بعضى از موارد، معنى «ثلاثى مجرد» و یا معانى دیگرى دارد (بعضى از اهل لغت براى تفاعل پنج معنى ذکر کرده اند: 1 ـ مشارکت دو نفر یا بیشتر در انجام کارى. 2 ـ مطاوعه، مانند «تباعد». 3 ـ اظهار چیزى بدون واقعیت مانند «تمارض». 4 ـ وقوع چیزى تدریجاً مانند «توارد». 5 ـ معنى فعل ثلاثى مانند «تعالى» که به معنى «علا» مى باشد).
4 ـ نمل، آیه 66.
5 ـ سبأ، آیات 7 و 8.
6 ـ معروف در میان علماى ادب عربى و مفسران این است که: «کَلاّ» حرف ردع است، و معنى آن نفى یا نهى نسبت به مطالب قبل مى باشد، ولى، بعضى گفته اند که در معانى دیگرى نیز به ندرت استعمال مى شود، که سه معنى را نام برده اند: «تأکید» و «أَلا» استفتاحیه و «حرف جواب به منزله نعم» که هر کدام را بعضى برگزیده اند (مجمع البحرین و کتب دیگر).
7 ـ زمر، آیه 56.
8 ـ شورى، آیه 44.
9 ـ مؤمنون، آیات 99 و 100.
سوره نبأ/ آیه 1- 5 1 ـ مسأله «ولایت» و «نبأ عظیم»
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma