وعده هاى الهى حق است، واى بر تکذیب کنندگان!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 25
سوره مرسلات/ آیه 1- 15 محتواى این سوگندها!


در آغاز این سوره مقدمتاً در پنج آیه، پنج سوگند آمده که در تفسیر معنى آنها سخن بسیار است:
مى فرماید: «سوگند به آنها که پى در پى فرستاده مى شوند» (وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً).(1)

* * *

«و آنها که همچون طوفان و تند باد حرکت مى کنند» (فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً).

* * *

«و سوگند به آنها که مى گسترانند و منتشر مى سازند» (وَ النّاشِراتِ نَشْراً).

* * *

«و آنها که جدا مى کنند» (فَالْفارِقاتِ فَرْقاً).

* * *

«و آنها که آیات بیدار کننده را القا مى نمایند» (فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً).

* * *

«براى اتمام حجت یا انذار» (عُذْراً أَوْ نُذْراً).(2)
اکنون ببینیم این سوگندهاى سربسته که از مسائل مهمى خبر مى دهد مفهومش چیست؟
در اینجا سه تفسیر معروف وجود دارد:
1 ـ تمام این قَسَم هاى پنجگانه اشاره به «بادها و طوفان ها» است، که نقش مؤثرى در بسیارى از مسائل جهان طبیعت دارند، بنابراین مفهوم آیات چنین مى شود: سوگند به بادهائى که پشت سر هم مىوزند.
و سوگند به طوفان هائى که شدیداً حرکت مى کنند.
و قسم به آنها که ابرها را مى گسترانند و قطرات حیات بخش باران را از لابلاى آنها روانه سرزمین هاى خشک مى کنند.
و سوگند به آنها که ابرها را بعد از ریزش باران پراکنده مى سازند.
و قسم به این بادها که با این برنامه، انسان ها را به یاد خدا مى اندازند.
(بعضى نیز «فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً» را اشاره به طوفان هاى عذاب که نقطه مقابل بادهاى حیات بخش است دانسته اند که آن هم به نوبه خود مایه تذکر و بیدارى است).
2 ـ تمام این سوگندها اشاره به «فرشتگان آسمان» است، یعنى قسم به فرشتگانى که پى در پى به سوى انبیاء فرستاده مى شوند (یا فرشتگانى که با برنامه هاى شناخته شده و معروف فرستاده مى شوند).
و قسم به آنها که همچون طوفان با سرعت تمام به دنبال مأموریت خود مى روند.
و به آنها که آیات کتب آسمانى را در برابر پیامبران مى گسترانند و نشر مى دهند.
و آنها که با این عمل، حق را از باطل جدا مى سازند.
و آنها که ذکر حق و دستورات او را به انبیاء القاء مى کنند.
3 ـ سوگند اول و دوم، ناظر به مسأله «بادها و طوفان ها» است، و سوگند سوم و چهارم و پنجم را ناظر به نشر آیات حق به وسیله «فرشتگان»، و سپس جدا کردن حق از باطل، و بعد القاء ذکر و دستورهاى الهى به پیامبران، به منظور اتمام حجت و انذار است.
چیزى که مى تواند شاهد بر تفسیر سوم باشد:
اولاً ـ جداسازى این دو دسته از سوگندها در آیات، به وسیله «واو» است، در حالى که بقیه به وسیله «فاء» عطف شده که نشانه ارتباط و پیوند آنها است.
ثانیاً ـ چنان که خواهیم دید همه این سوگندها براى مطلبى است که در آیه هفتم آمده، یعنى حقانیت و واقعیت رستاخیز و معاد، و مى دانیم در آستانه رستاخیز دگرگونى عظیمى در عالم پیدا مى شود، طوفان هاى شدید زلزله ها و حوادث تکاندهنده از یکسو، و سپس تشکیل دادگاه عدل الهى از سوى دیگر که در آنجا فرشتگان نامه هاى اعمال را نشر مى دهند، و میان صفوف مؤمنان و کافران جدائى مى افکنند، و حکم الهى را در این زمینه القا مى کنند.
اگر قَسَم هاى پنجگانه فوق طبق این تفسیر بیان شود تناسبى با مُقسمٌ به یعنى چیزى که براى آن سوگند یاد شده است خواهد داشت و تفسیر اخیر از این نظر برترى دارد.
ذکر، در جمله «فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً» یا به معنى علوم و دانش هائى است که به انبیاء القاء شده، یا آیاتى است که بر آنها نازل گشته است، و مى دانیم در آیات قرآن از خود قرآن تعبیر به «ذکر» شده است، چنان که در آیه 6 سوره «حجر» آمده است: وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ: «(دشمنان) مى گفتند: اى کسى که ذکر بر تو نازل شده است تو دیوانه اى»!
تعبیر به «المُلْقِیات» به صورت «جمع» با این که فرشته وحى یعنى «جبرئیل» یک فرد بیشتر نبود، به خاطر این است که از بعضى از روایات استفاده مى شود: گاه براى نزول آیات قرآن گروه هاى عظیمى از فرشتگان، جبرئیل را همراهى مى کردند، در آیه 15 سوره «عبس» نیز آمده است: بِأَیْدِی سَفَرَة: یعنى «آیات قرآنى به دست سفیران الهى (فرشتگان) بر پیامبر اسلام نازل شده است».

* * *

حال باید دید که این سوگندها براى چه منظورى است؟ در آیه بعد، پرده از روى این معنى برداشته، مى گوید: «آنچه به شما وعده داده مى شود واقع خواهد شد» (إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ).
بعث و نشور، ثواب و عقاب، حساب و جزا، همه حق است، و تردیدى در آن نیست.
بعضى نیز آن را اشاره به تمام وعده هاى الهى مى دانند، اعم از وعده هائى که به نیکان یا بدان در دنیا، یا در آخرت داده است، ولى آیات بعد نشان مى دهد منظور فقط وعده قیامت است.(3)
گرچه در این آیه، استدلالى بر مسأله معاد نشده است و تنها به ادعا قناعت گردیده، ولى لطف مطلب اینجا است که در قَسَم هاى پیشین مطالبى آمده که خود از دلائل معاد است، از جمله زنده شدن زمین هاى مرده به وسیله نزول باران ها که خود نمونه اى از صحنه معاد است.
دیگر نزول تکالیف الهى بر پیامبران و ارسال رسل که بدون وجود معاد نامفهوم است، خود نشان مى دهد که وعده رستاخیز قطعى است.
نظیر این مطلب در آیه 23 سوره «ذاریات» نیز آمده است که خداوند مى فرماید: فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ اِنَّهُ لَحَقٌّ: «سوگند به پروردگار آسمان و زمین که روزى شما حق است».
سوگند به «ربّ» که اشاره به ربوبیت پروردگار و تدبیر او در جهان آفرینش است، ایجاب مى کند که بندگان را بى روزى نگذارد.

* * *

سپس به بیان نشانه هاى این روز موعود پرداخته، مى فرماید: «این روز موعود زمانى فرا مى رسد که ستاره ها از صفحه آسمان محو و تاریک گردند» (فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ).

* * *

«و آسمان (کواکب آسمان) از هم شکافته شود» (وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ).

* * *

«و زمانى که کوه ها از جا کنده شوند» (وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ).
«طُمِسَت» از ماده «طمس» (بر وزن شمس) به معنى محو کردن و زائل کردن آثار چیزى است، و در اینجا ممکن است اشاره به محو نور ستارگان باشد یا متلاشى شدن آنها، ولى تفسیر اول مناسب تر است، همان گونه که در آیه 2 سوره «تکویر» آمده است: وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ: «در آن هنگام که ستارگان تاریک شوند».
و «نُسِفَت» از ماده «نسف» (بر وزن حذف) در اصل، به معنى ریختن دانه هاى غذائى در غربال و تکان دادن آن است تا پوست از دانه جدا شود، و در اینجا به معنى خرد شدن و سپس بر باد رفتن کوه ها است.
اصولاً از آیات متعددى در قرآن مجید استفاده مى شود پایان این جهان با یک سلسله حوادث بسیار هول انگیز و کوبنده همراه است، به طورى که نظام آن را به کلى متلاشى مى سازد، و جهان آخرت با نظامى نوین جایگزین آن مى گردد.
به طورى این حوادث، عجیب و وحشتناک است که با هیچ بیانى نمى توان آن را توصیف کرد، آیا حوادثى که کوه ها را از جا مى کند و چنان به هم مى کوبد که تبدیل به غبار مى شود، و به صورت پشم هاى زده شده در مى آورد قابل توصیف است؟!
و به تعبیر بعضى از مفسران، عظمت این حوادث به قدرى است که عظیم ترین زلزله هائى که انسان به چشم دیده، در برابر آن، مانند ترقه هاى کوچکى است که بچه ها براى بازى منفجر مى کنند، در برابر بزرگترین بمب اتم.
و به هر حال، این تعبیرات قرآنى دلیل بر تفاوت زیاد نظامات آخرت با نظامات دنیا است.

* * *

و به دنبال آن اشاره اى به صحنه رستاخیز کرده مى افزاید: «و این در هنگامى است که براى پیامبران تعیین وقت مى شود که به نوبت بیایند و شهادت خود را درباره امت ها بدهند» (وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ).(4)
همان گونه که در آیه 6 سوره «اعراف» آمده است: فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ: «ما هم از کسانى که رسولان به آنها مبعوث شدند سؤال مى کنیم، و هم از رسولان».

* * *

سپس مى افزاید: «براى چه روزى شهادت این رسولان و گواهى آنها بر امت ها به تأخیر افتاده»؟! (لاِیِّ یَوْم أُجِّلَتْ).(5)

* * *

«براى روز جدائى» (لِیَوْمِ الْفَصْلِ).
روز جدائى حق از باطل، جدائى صفوف مؤمنان از کافران، و نیکوکاران از بدکاران، و روز داورى مطلق حق درباره همگان.
این سؤال و جواب براى بیان عظمت آن روز بزرگ است و چه تعبیر پر معنى و گویائى از آن روز شده است «روز جدائى ها»!

* * *

پس از آن براى بیان عظمت آن روز مى فرماید: «تو چه مى دانى یوم الفصل و روز جدائى ها چیست»؟ (وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الْفَصْلِ).
جائى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آن علم وسیع و گسترده، و با آن دیده تیز بینى که اسرار غیب را مشاهده مى کرد ابعاد عظمت آن روز را به درستى نداند، تکلیف بقیه مردم روشن است، و همان گونه که بارها گفته ایم، درک تمام اسرار با عظمت قیامت براى ما زندانیان قفس دنیا ممکن نیست تنها شبحى از آن را مى بینیم و به آن ایمان داریم.

* * *

و در آخرین آیه مورد بحث، تکذیب کنندگان آن روز را شدیداً مورد تهدید قرار داده، مى فرماید: «واى در آن روز بر تکذیب کنندگان» (وَیْلٌ یَوْمَئِذ لِلْمُکَذِّبِینَ).
«وَیْل» را بعضى به معنى «هلاکت»، و بعضى به معنى «انواع عذاب» و بعضى آن را به معنى «وادى پر عذابى در جهنم» تفسیر کرده اند، این کلمه معمولاً در مورد حوادث اسفناک به کار مى رود، و در اینجا حکایت از سرنوشت دردناک تکذیب کنندگان در آن روز مى کند.(6)
منظور از «مُکَذِّبِیْن» در اینجا کسانى است که قیامت را تکذیب مى کنند، و مى دانیم کسى که ایمان به قیامت، دادگاه عدل خداوند، حساب و جزا نداشته باشد به آسانى مرتکب هرگونه گناه، ظلم و فسادى مى شود، اما ایمان راسخ به آن روز به انسان تعهد، احساس مسئولیت، تقوا و پرهیزگارى مى بخشد.

* * *


1 ـ «عُرْف» به معنى متتابع و پى در پى آمده، و در اصل به معنى «یال اسب» است که روى هم مى ریزد و گاه آن را به معنى «کار خوب و شناخته شده» نیز تفسیر کرده اند.
2 ـ محل اعراب «عُذْراً أَوْ نُذْراً» نصب به خاطر مفعولٌ لاجله است و بعضى آن را حال دانسته اند.
3 ـ عطف با «فاء» نیز این مطلب را تقویت مى کند.
4 ـ «أُقِّتَتْ» در اصل «وُقِّتت» از ماده «وقت» بوده که واو مضموم در آن تبدیل به همزه شده، و به معنى «توقیت وقت» براى رسولان پروردگار است، و این نیز معلوم است که وقت براى خود آنها تعیین نمى شود، بلکه براى عمل آنها یعنى شهادتشان تعیین مى گردد، و لذا گفته اند که آیه محذوفى دارد.
5 ـ طبق این تفسیر، ضمیر در «أُجِّلَتْ» به شهادت انبیاء و رسل باز مى گردد که از آیه قبل استفاده مى شود، ولى بعضى گفته اند: به تمام امور مربوط به انبیاء و اخبارى که آنها در مورد ثواب، عقاب، حوادث قیامت و مانند آن دادند باز مى گردد.
بعضى نیز آن را اشاره به تمام امورى که در آیات قبل آمده، مانند تاریک شدن ستارگان و... مى دانند، ولى روشن است تفسیر اول از همه مناسب تر مى باشد; چرا که مرجع ضمیر در آیه متصل به آن است.
6 ـ توضیح بیشترى در زمینه معنى «وَیْل» و تفاوت آن با «وَیْس» و «وَیْح» در جلد 22، صفحه 402، ذیل آیه 60 سوره «ذاریات» آمده است.
سوره مرسلات/ آیه 1- 15 محتواى این سوگندها!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma