7فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ
8وَ خَسَفَ الْقَمَرُ
9وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ
10یَقُولُ الْإِنْسانُ یَوْمَئِذ أَیْنَ الْمَفَرُّ
11کَلاّ لا وَزَرَ
12إِلى رَبِّکَ یَوْمَئِذ الْمُسْتَقَرُّ
13یُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ یَوْمَئِذ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ
14بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ
15وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِیرَهُ
ترجمه:
7 ـ (بگو:) در آن هنگام که چشم ها خیره گردد.
8 ـ و ماه بى نور گردد.
9 ـ و خورشید و ماه یک جا جمع شوند.
10 ـ آن روز انسان مى گوید: «راه فرار کجاست»؟!
11 ـ حاشا پناهگاهى نیست!
12 ـ آن روز قرارگاه نهائى به سوى خداى تو است.
13 ـ و در آن روز انسان را از آنچه که از پیش یا پس فرستاده آگاه مى کنند!
14 ـ بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است.
15 ـ هر چند (در ظاهر) براى خود عذرهائى بتراشد!