ما حق را شنیدیم و تسلیم شدیم

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 25
سوره جنّ/ آیه 11- 15 سوره جنّ/ آیه 16- 19



این آیات، همچنان ادامه گفتار مؤمنان جنّ، به هنگام تبلیغ قوم گمراه خویش است، در نخستین آیه از زبان آنها مى گوید: «در میان ما افراد صالح و افراد غیر صالحى وجود دارد، و ما گروه هاى مختلف و متفاوتى هستیم» (وَ أَنّا مِنَّا الصّالِحُونَ وَ مِنّا دُونَ ذلِکَ کُنّا طَرائِقَ قِدَداً).
این جمله را احتمالاً به این منظور گفتند که: مبادا وجود «ابلیس» در میان طایفه جنّ، این توهم را براى عده اى از آنها به وجود آورد که: طبیعت جنّ بر شرّ، فساد و شیطنت است، و هرگز نور هدایت به قلب آنها نمى تابد.
مؤمنان جنّ، با این سخن، روشن مى سازند: اصل اختیار و آزادى اراده بر آنها نیز حاکم است. و افراد صالح و غیر صالح هر دو وجود دارند، بنابراین، زمینه هاى هدایت در وجود آنها فراهم مى باشد، و اصولا یکى از عوامل تأثیر تبلیغ، «شخصیت دادن» به طرف مقابل، و توجه دادن او به وجود زمینه هاى هدایت و کمال است.
این احتمال نیز وجود دارد که: مؤمنان جنّ، براى تبرئه آنها از موضوع سوء استفاده از مسأله «استراق سمع»، این سخن را گفته باشند، یعنى: گرچه بعضى از ما اخبارى  را که از طریق استراق سمع به دست مى آوردند در اختیار انسان هاىشرور مى گذاردند، تا مایه گمراهى مردم شوند، ولى همه طایفه جنّ چنین نیستند.
این آیه، در ضمن، ذهنیات ما انسان ها را درباره جنّ نیز اصلاح مى کند; زیرا در تصور بسیارى از مردم واژه «جنّ» با نوعى «شیطنت»، فساد، گمراهى و انحراف همراه است، این آیه مى گوید: آنها نیز گروه هاى مختلفى دارند، صالح و غیر صالح.
واژه «قِدَد» (بر وزن پسر) جمع «قدّ» (بر وزن ضدّ) به معنى «بریده شده» است، و به گروه هاى مختلف، به خاطر این که قطعه هاى جدا از هم هستند، نیز اطلاق مى شود.

* * *

مؤمنان جنّ، در ادامه سخنان خود به دیگران هشدار داده، مى گویند: «ما یقین داریم هرگز نمى توانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم، و نمى توانیم از پنجه قدرت او فرار کنیم» (وَ أَنّا ظَنَنّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللّهَ فِی الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً).
بنابراین، اگر تصور کنید مى توانید از کیفر و مجازات خدا با فرار کردن به گوشه اى از زمین یا نقطه اى از آسمان ها نجات یابید، سخت در اشتباهید.
به این ترتیب، جمله اول اشاره به فرار کردن از پنجه قدرت خداوند در زمین، و جمله دوم اشاره به فرار کردن مطلق، اعم از زمین و آسمان است.
این احتمال نیز، در تفسیر آیه وجود دارد که: اولى اشاره به این است که نمى توان بر خداوند غالب شد، و دومى اشاره به این است که: نمى توان از پنجه عدالت او گریخت، بنابراین، وقتى نه راه غلبه وجود دارد و نه راه گریز، چاره اى جز تسلیم فرمان عدالت او نیست.

* * *

مؤمنان جنّ، در ادامه کلام خود مى افزایند: «ما هنگامى که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم» (وَ أَنّا لَمّا سَمِعْنَا الْهُدى آمَنّا بِهِ).
و اگر شما را به هدایت قرآن فرا مى خوانیم، قبلاً خودمان به این برنامه عمل کرده ایم، ما دیگران را به چیزى دعوت نمى کنیم که خود آن را ترک گفته باشیم.
سپس، نتیجه ایمان را در یک جمله کوتاه بیان کرده، مى گویند: «هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد، نه از نقصانى مى ترسد و نه از ظلم» (فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً).
«بَخْس» (بر وزن شخص) به معنى «نقصان از طریق ظلم و ستم» است، و «رَهَق» (بر وزن شفق) ـ چنان که قبلاً هم اشاره کرده ایم ـ به معنى «پوشانیدن چیزى به زور» است.
بعضى، فرق میان این دو تعبیر را چنین گفته اند: «بَخْس» اشاره به این است که چیزى از «حسنات» آنها کاسته نمى شود، و «رَهَق» اشاره به آن است که چیزى بر «سیئات» آنها افزوده نخواهد شد.
بعضى نیز «بَخْس» را ناظر به کمبود «حسنات»، و «رَهَق» را به «تکالیف شاق» دانسته اند.
به هر حال، منظور این است: مؤمنان هر کار کوچک و بزرگى را انجام دهند، اجر و پاداش آن را بى کم و کاست دریافت مى نمایند.
درست است که عدالت پروردگار منحصر به مؤمنان نیست، ولى چون غیر مؤمنان عمل صالحى ندارند، سخنى از اجر آنان به میان نیامده.

* * *

و در آیه بعد، براى توضیح بیشتر پیرامون سرنوشت مؤمنان و کافران مى گویند: «ما از طریق هدایت قرآن مى دانیم گروهى از ما مسلم و گروهى ظالم و بیدادگرند» (وَ أَنّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ).(1)
«اما آنها که اسلام را، اختیار کنند، راه راست را برگزیده، و به سوى هدایت و ثواب الهى گام بر داشته اند» (فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً).(2)

* * *

«و اما ظالمان، آتشگیره دوزخند» (وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً).
قابل توجه این که: در این آیات، «مسلم» در مقابل «ظالم» قرار گرفته، اشاره به این که آن چه انسان را از ظلم باز مى دارد، همان ایمان است، و گرنه یک فرد بى ایمان به هر حال آلوده ظلم و ستم خواهد شد، و در ضمن نشان مى دهد: مؤمن واقعى کسى است که هرگز آلوده به ظلم و ستمى نشود، چنان که در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: المُؤْمِنُ مَنْ آمَنَهُ النّاسُ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ: «مؤمن کسى است که مردم جان و مال خود را از ناحیه او در امان بدانند».(3)
و در حدیث دیگرى از همان حضرت(صلى الله علیه وآله) آمده است: المُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ وَ یَدِهِ: «مسلمان کسى است که مسلمانان از دست و زبان او آسوده باشند».(4)
تعبیر به «تَحَرَّوْا رَشَداً» نشان مى دهد: مؤمنان از روى توجه، قصد و تحقیق به سراغ هدایت مى روند، نه چشم بسته و کورکورانه، و بالاترین پاداش آنها نیز همان نیل به حقیقت است که: در سایه آن به همه نعمت هاى الهى نائل مى شوند، در حالى که بدترین بدبختى ستمکاران آن است که: هیزم دوزخند، یعنى آتش از درون وجودشان زبانه مى کشد!

* * *


1 ـ «قاسط» از ماده «قسط» به معنى تقسیم عادلانه است، این ماده هنگامى که به صورت باب «افعال» در آید (اقساط)، به معنى اجراى عدالت است، و هنگامى که به صورت ثلاثى مجرد استعمال شود (مانند آیه فوق)، به معنى ظلم و انحراف از مسیر حق است.
2 ـ «تَحَرَّوْا» از ماده «تحرّى» به معنى قصد کردن چیزى است.
3 ـ تفسیر «روح البیان»، جلد 10، صفحه 195.
4 ـ «اصول کافى»، جلد 2، صفحه 233 (چاپ دار الکتب الاسلامیه)، باب المؤمن و علاماته و صفاته.
سوره جنّ/ آیه 11- 15 سوره جنّ/ آیه 16- 19
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma