ما قبلاً استراق سمع مى کردیم اما...

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 25
سوره جنّ/ آیه 7- 10 سوره جنّ/ آیه 11- 15


این آیات، همچنان ادامه سخنان مؤمنان جنّ است که به هنگام تبلیغ قوم خود بیان داشتند، و از طرق مختلف آنها را به سوى اسلام و قرآن دعوت نمودند، نخست مى گویند: «و گروهى از انسان ها مانند شما گمان مى کردند خداوند هیچ انسانى را (بعد از موسى و مسیح) به نبوت مبعوث نمى کند» (وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللّهُ أَحَداً).
لذا، به انکار قرآن، و تکذیب نبوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) برخاستند، ولى ما هنگامى که با دقت به آیات این کتاب آسمانى گوش فرا دادیم، حقانیت آن را به روشنى درک کردیم، مبادا شما هم مانند مشرکانِ انسان ها راه کفر پیش گیرید و به سرنوشت آنها گرفتار شوید.
این تعبیر، هشدارى است به مشرکان که بدانند وقتى جنّ، منطقش این است و داوریش چنین، بیدار شوند و به دامن قرآن و پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنگ زنند.
بعضى احتمال داده اند: جمله «أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللّهُ أَحَداً» اشاره به انکار معاد است، نه انکار بعثت پیامبران، و نیز بعضى گفته اند: این آیه و آیه قبل به طور کلى از کلام خدا است، نه از مؤمنان جنّ، و به صورت جمله هاى معترضه در وسط سخنان آنها قرار گرفته، و مخاطب در آن مشرکان عربند.
مطابق این تفسیر، مفهوم آیه چنین مى شود: اى مشرکان عرب، جنّیان نیز مثل شما چنین پنداشتند که خدا نیز هیچ رسولى را مبعوث نمى کند، اما بعد از شنیدن قرآن به اشتباه خود پى بردند، وقت آن رسیده که شما نیز بیدار شوید.
ولى، این تفسیر بسیار بعید به نظر مى رسد، بلکه ظاهر این است: این سخنان ادامه گفتار مؤمنان جنّ، و مخاطب در آن «کافران جنّ» مى باشند.

* * *

پس از آن، مؤمنان جنّ، به یکى از نشانه هاى صدق گفتار خود که در جهان طبیعت براى همه جنّیان قابل درک است اشاره کرده، مى گویند: «ما آسمان ها را جستجو کردیم و همه را پر از نگهبانان و محافظان قوى و تیرهاى شهب یافتیم» (وَ أَنّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً).(1)-(2)

* * *

«ما پیش از این به استراق سمع در آسمان ها مى نشستیم، و اخبارى از آن را دریافت مى داشتیم و به اطلاع دوستان خود مى رساندیم، ولى الان چنان است که هر کس بخواهد استراق سمع کند، شهابى را در کمین خود مى یابد که او را هدف قرار مى دهد»! (وَ أَنّا کُنّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً).
آیا این وضع تازه، دلیل بر این حقیقت نیست که با ظهور این پیامبر و نزول کتاب آسمانى او دگرگونى عظیمى در جهان رخ داده است؟
چرا شما قبلاً قدرت بر استراق سمع داشتید، و الآن احدى توانائى بر این کار ندارد؟!
آیا مفهوم وضع جدید این نیست که دوران شیطنت، کهانت و فریب پایان گرفته، و شب تاریک جهل به پایان رسیده، و آفتاب عالمتاب وحى و نبوت طلوع کرده است؟!
«شهاب» در اصل، به معنى شعله اى است که از آتش زبانه مى کشد، و به شعله هاى آتشینى که در آسمان به صورت خط ممتد ظاهر مى شود نیز «شهاب» مى گویند، طبق تحقیقات دانشمندان امروز، آنها قطعه سنگ هاى کوچکى هستند که در فضاى بیرون از کره زمین در حرکتند، هنگامى که به زمین نزدیک شوند تحت تأثیر جاذبه آن قرار گرفته، و به سرعت به طرف زمین سقوط مى کنند، هنگامى که وارد جوّ، یعنى قشر هواى فشرده محیط به زمین شوند، به خاطر بر خورد شدید با آن ، داغ و آتشین، و به صورت شعله سوزانى در مى آیند، و سرانجام خاکستر آنها بر زمین مى نشیند.
در آیات قرآن مجید، کراراً این مسأله مطرح شده که «شهاب ها» تیرهائى است که به سوى شیاطین که قصد استراق سمع در آسمان ها را دارند پرتاب مى شود.
در این که: منظور از استراق سمع، چیست؟ و چگونه جنّ و شیاطین به وسیله شهاب ها از صحنه آسمان رانده مى شوند؟ بحث هاى مشروحى داشته ایم.(3)
به هر حال، واژه «رَصَد» (بر وزن حسد) به معنى آمادگى براى انتظار چیزى است، که در فارسى از آن تعبیر به «کمین» مى شود، این واژه گاه به معنى اسم فاعل، یعنى کسى یا چیزى که در کمین نشسته نیز آمده است، و در آیات فوق به همین معنى به کار رفته.

* * *

سپس، افزودند: با این اوضاع و احوال، «ما نمى دانیم آیا این ممنوعیت از استراق سمع، دلیل بر این است که: اراده شرّى براى مردم روى زمین شده، یا خداوند مى خواهد از این طریق آنها را هدایت فرماید»؟! (وَ أَنّا لا نَدْرِی أَ شَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً).
و به تعبیر دیگر، ما نمى دانیم آیا این امر، مقدمه نزول عذاب و بلا از سوى خدا است، یا مقدمه هدایت آنها؟
ولى، مؤمنان جنّ قاعدتاً باید فهمیده باشند ممنوعیت از استراق سمع که با ظهور پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مقارن بوده، مقدمه هدایت انسان ها، و بر چیده شدن دستگاه کهانت و خرافات دیگرى مانند آن است، و این چیزى جز اعلام پایان یک دوره تاریک، و آغاز دورانى نورانى نمى تواند باشد.
اما، از آنجا که «جنّ» به مسأله استراق سمع دلبستگى خاصى داشت، هنوز نمى توانست باور کند این محرومیت یک نوع خیر و برکت است، و گرنه، روشن است کاهنان در عصر جاهلیت، با اتکاء به همین مسأله استراق سمع، سهم بزرگى در گمراه ساختن مردم داشتند.
قابل توجه این که: آنها در این جمله هدایت را به خدا نسبت مى دهند، ولى شرّ را به صورت فعل مجهول بدون نسبت به خدا ذکر مى کنند، اشاره به این که: آنچه از سوى خدا مى رسد، خیر و هدایت است، و شرّ و فساد از خود مردم و سوء استفاده آنها از نعمت هاى الهى و مواهب آفرینش ناشى مى شود.
گرچه مى بایست در مقابل «شرّ»، واژه «خیر» ذکر شود، ولى از آنجا که واژه «خیر» در اینجا به معنى «هدایت» بوده، روى همین مصداق تکیه شده است.

* * *


1 ـ «لَمَسْنَا» از ماده «لمس» مى باشد که معنى آن معروف است، ولى در اینجا کنایه از طلب و جستجو است (مفردات راغب، تفسیر کبیر فخر رازى و تفسیر قرطبى).
2 ـ «حَرَس» (بر وزن قفس) جمع «حارس» به معنى نگاهبان، و بعضى آن را اسم جمع دانسته اند.
3 ـ ذیل آیه 18 سوره «حجر»، جلد 11، صفحه 40 به بعد، و ذیل آیه 10 سوره «صافات»، جلد 19، صفحه 15 به بعد.
سوره جنّ/ آیه 7- 10 سوره جنّ/ آیه 11- 15
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma