باغبان هستى، شما را چون گلى پرورش داد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 25
سوره نوح/ آیه 15- 20 سوره نوح/ آیه 21- 25


حضرت «نوح»، در بیانات عمیق و مستدل خود در برابر مشرکان لجوج، نخست، دست آنها را گرفته، به اعماق وجودشان برد، تا آیات انفسى را مشاهده کنند، (چنان که در آیات قبل گذشت)، سپس همان گونه که آیات مورد بحث مى گوید، آنها را به مطالعه نشانه هاى خدا در عالم بزرگ آفرینش دعوت کرده و آنان را به سیر آفاقى مى برد.(1)
نخست، از آسمان شروع کرده، مى گوید: «آیا نمى دانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکى بالاى دیگرى آفریده است»؟! (أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماوات طِباقاً).(2)
«طباق» مصدر باب «مفاعله» به معنى «مطابقه» است، گاه به معنى قرار گرفتن چیزى بالاى چیزى مى آید، و گاه به معنى هماهنگى و مطابقت دو چیز با یکدیگر است، و در اینجا هر دو معنى صدق مى کند.
مطابق معنى اول، آسمان هاى هفتگانه یکى بالاى دیگرى قرار دارد، و به طورى که در تفسیر آسمان هاى هفتگانه در گذشته گفته ایم، یک تفسیر قابل توجه این است که: تمام آنچه را ما با چشم مسلّح و غیر مسلّح از ستارگان ثوابت و سیّار مى بینیم، همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر، یکى ما فوق دیگرى بعد از آن قرار دارد که از دسترس علم و دانش انسان امروز بیرون است، و ممکن است در آینده این شایستگى را پیدا کند که آن عوالم، عجیب و گسترده را یکى بعد از دیگرى کشف کند.(3)
و بنابر احتمال دوم، قرآن به هماهنگى و مطابقت آسمان هاى هفتگانه در نظم و عظمت و زیبائى اشاره مى کند.

* * *

پس از آن، مى افزاید: خداوند ماه را در میان آسمان هاى هفتگانه مایه نور و روشنائى براى شما قرار داد، و خورشید را چراغ فروزانى» (وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً).
درست است که در آسمان هاى هفتگانه، میلیون ها میلیون کوکب فروزنده است که از خورشید و ماه ما نیز پرفروغ تر مى باشد، ولى آنچه براى ما مهم است و در زندگى ما اثر دارد، همین خورشید و ماه منظومه شمسى است که فضاى زندگى ما را یکى در روزها، و دیگرى در شب ها روشن مى سازد.(4)
تعبیر به «سراج» (چراغ) درباره «خورشید» و «نور» در مورد «ماه» به خاطر آن است که: نور «خورشید» از درون خودش مى جوشد مانند چراغ، اما نور «ماه» از درون خودش نیست و شبیه بازتابى است که از آئینه منعکس مى شود، و لذا کلمه «نور» که مفهوم اعمى دارد در مورد آن به کار رفته است.
این تفاوت تعبیر، در آیات دیگر قرآن نیز دیده مى شود.
شرح بیشترى در این زمینه ذیل آیه 5 سوره «یونس» آورده ایم.(5)

* * *


و بار دیگر به آفرینش انسان باز مى گردد، و مى افزاید: «خداوند شما را همچون گیاهى از زمین رویانید»! (وَ اللّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً).(6)
تعبیر به «انبات» و رویانیدن، در مورد انسان، به خاطر آن است که: اولاً: آفرینش نخستین انسان از خاک است.
ثانیاً: تمام مواد غذائى که انسان مى خورد و به کمک آن رشد و نمو مى کند از زمین است، یا مستقیماً مانند سبزى ها و دانه هاى غذائى و میوه ها، و یا به طور غیر مستقیم مانند گوشت حیوانات.
ثالثاً: شباهت زیادى در میان انسان و گیاه وجود دارد، و بسیارى از قوانینى که حاکم بر تغذیه، تولید مثل، نمو و رشد گیاهان است بر انسان نیز حکم فرما است.
این تعبیر، در مورد انسان بسیار پر معنى است و نشان مى دهد: کار خداوند در مسأله هدایت فقط کار یک معلم و استاد نیست، بلکه همچون کار یک باغبان است که بذرهاى گیاهان را در محیط مساعد قرار مى دهد، تا استعدادهاى نهفته آنها شکوفا گردد.
در مورد حضرت «مریم» نیز در آیه 37 «آل عمران» مى خوانیم: وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً: «خداوند به طرز شایسته اى گیاه وجود مریم را آفرید و پرورش داد» اینها همه اشاره به همان نکته لطیف است.

* * *

بعد از آن به سراغ مسأله معاد که یکى دیگر از مسائل پیچیده براى مشرکان بوده است رفته، مى فرماید: «سپس شما را به همان زمین که از آن روئیدید باز
مى گرداند، و بار دیگر شما را از آن خارج مى کند» (ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیها وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْراجاً).
در آغاز، خاک بودید، بار دیگر به خاک بر مى گردید، و همان کسى که قدرت داشت در آغاز شما را از خاک بیافریند توانائى دارد بار دیگر بعد از خاک شدن لباس حیات در اندامتان بپوشاند.
این انتقال از مسأله «توحید» به «معاد» که به طرز بسیار جالبى در آیات فوق منعکس شده، بیانگر رابطه نزدیک این دو مسأله است، و به این ترتیب، نوح در مقابل مخالفان از طریق نظام آفرینش، هم استدلال بر توحید مى کند و هم از این طریق استدلال بر معاد.

* * *

مجدداً به آیات آفاقى و نشانه هاى توحید در عالم بزرگ، باز مى گردد و از نعمت وجود زمین، سخن مى گوید، مى فرماید: «خداوند زمین را براى شما فرش گسترده اى قرار داد» (وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِساطاً).(7)
نه آن چنان خشن است که نتوانید بر آن استراحت و رفت و آمد کنید، و نه آن چنان نرم است که در آن فرو روید و قدرت حرکت نداشته باشید.
نه چنان داغ و سوزان است که از گرمایش به زحمت بیفتید، و نه چنان سرد و بى حرارت است که زندگى روى آن براى شما مشکل گردد، به علاوه بساطى است گسترده و آماده و داراى همه نیازمندى هاى زندگى شما.

* * *

نه تنها زمین هاى هموار همچون فرش گسترده اى است، بلکه کوه ها به خاطر دره و شکاف هائى که در لابلاى آن وجود دارد و قابل عبور است نیز بساط گسترده اى مى باشد، «هدف این است که از راه هاى وسیع و دره هائى که در این زمین قرار دارد، بگذرید، و به هر نقطه اى که مى خواهید بروید» (لِتَسْلُکُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً).
«فِجاج» (بر وزن مزاج) جمع «فج» (بر وزن حج) به معنى دره اى است که در میان دو کوه قرار دارد، و به جاده هاى وسیع نیز گفته مى شود.(8)
به این ترتیب، «نوح» در این قسمت از سخنان خود، گاه به نشانه هاى خدا در آسمان ها و کواکب آسمانى اشاره مى کند، گاه به نعمت هاى گوناگون او در کره زمین، و گاه به ساختمان خود انسان و مسأله حیات و زندگى او، که هم دلیلى است براى شناخت خداوند و هم اثبات مسأله معاد.
ولى، نه آن انذارهاى نخستین و نه بشارت ها و تشویق ها و نه استدلالات منطقى هیچ یک در دل سیاه این قوم لجوج اثر نگذاشت، همچنان به مخالفت و کفر ادامه دادند و از قبول حق استنکاف جستند، که در آیات بعد سر انجام این خیره سرى را خواهیم دید.

* * *


1 ـ در این که این سخنان دنباله کلام نوح است، یا جمله هاى مستقلى که به طور معترضه از سوى خداوند خطاب به مسلمانان صادر شده، در میان مفسران گفتگو است، ولى بسیارى از آنها ترجیح داده اند دنباله کلام نوح باشد، و ظاهر آیات نیز همین را اقتضا مى کند، و اگر بعد از این آیات جمله «و قال نوح» آمده، به خاطر آن است که نوح سخنانش را با مردم تمام کرده و رو به درگاه خدا آورده و از آنها شکایت مى کند.
2 ـ «طِباقاً» ممکن است «مفعول مطلق» باشد یا «حال».
3 ـ درباره تفسیرهاى گوناگون آسمان هاى هفتگانه در ذیل آیه 29 سوره «بقره» (جلد اول تفسیر نمونه) مشروحاً بحث کرده ایم.
4 ـ از اینجا معلوم مى شود: ضمیر «فِیْهِنَّ» که ظاهراً به «سماوات سبع» بر مى گردد، هیچ مشکلى ایجاد نمى کند; زیرا سخن از نور و روشنائى براى ما است، بنابراین لزومى ندارد که «فِى» را به معنى «مع» یا ضمیر «هنّ» را به معنى «آسمان دنیا» بگیریم (دقت کنید).
5 ـ جلد 8، صفحه 226.
6 ـ در این آیه قاعدتاً باید «أَنْباتا» گفته شود، ولى آیه تقدیرى دارد و آن چنین است: «أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَنَبْتُمْ نَباتاً» (تفسیر «فخر رازى»، و «ابوالفتوح رازى»).
7 ـ «بِساط» از ماده «بسط» به معنى گستردن چیزى است، و لذا واژه «بساط» به هر چیز گسترده اى گفته مى شود که یک مصداق آن فرش است.
8 ـ «مفردات راغب»، ماده «فج».
سوره نوح/ آیه 15- 20 سوره نوح/ آیه 21- 25
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma