«نوح» در ادامه بیانات مؤثر خود براى هدایت آن قوم لجوج و سرکش، این بار روى بشارت و تشویق تکیه مى کند، و به آنها وعده مؤکد مى دهد که اگر از شرک و گناه توبه کنند، خدا درهاى رحمت خویش را از هر سو به روى آنها مى گشاید، عرض مى کند: خداوندا «من به آنها گفتم: از پروردگار خویش تقاضاى آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است» (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً).
* * *
نه تنها شما را از گناهان پاک مى سازد، که «اگر چنین کنید باران هاى پربرکت آسمان را پى درپى بر شما فرو مى فرستد» (یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً).(1)
خلاصه، هم باران رحمت معنوى و هم باران پر برکت مادى او شما را فرا مى گیرد.
قابل توجه این که: مى گوید: «آسمان را بر شما مى فرستد» یعنى آن قدر باران مى بارد که گوئى آسمان دارد نازل مى شود! اما چون باران رحمت است، نه ویرانى مى آورد، و نه آسیبى مى رساند، بلکه در همه جا مایه خرمى، سر سبزى و طراوت است.
* * *
سپس، مى افزاید: «و اموال و فرزندان شما را افزون مى کند» (وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنِینَ).
«و براى شما باغ هاى خرم و سرسبز و نهرهاى آب جارى قرار مى دهد» (وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً).
به این ترتیب، یک نعمت بزرگ معنوى، و پنج نعمت بزرگ مادى به آنها وعده داده، نعمت بزرگ معنوى، بخشودگى گناهان و پاک شدن از آلودگى کفر و عصیان است، اما نعمت هاى مادى: ریزش باران هاى مفید، به موقع و پر برکت، فزونى اموال، فزونى فرزندان (سرمایه هاى انسانى)، باغ هاى پر برکت، و نهرهاى آب جارى.
آرى، ایمان و تقوا طبق گواهى قرآن مجید، هم موجب آبادى دنیا و هم آخرت است.
در بعضى از روایات آمده است: وقتى این قوم لجوج از قبول دعوت نوح سر باز زدند، خشکسالى و قحطى آنها را فرا گرفت، و بسیارى از اموال و فرزندانشان هلاک شدند، زنان عقیم گشتند و کمتر بچه مى آوردند، نوح به آنها گفت: اگر ایمان بیاورید، همه این مصائب و بلاها از شما دفع خواهد شد، ولى آنها اعتنائى به او نکردند و همچنان سر سختى نشان دادند تا عذاب نهائى فرا رسید و همه را درو کرد!
* * *
سپس، بار دیگر به انذار باز مى گردد، و مى گوید: «چرا شما از خدا نمى ترسید و براى خدا عظمت قائل نیستید»؟! (ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً).(2)
* * *
«در حالى که خدا شما را آفرینش هاى گوناگون داد» (وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً).
نخست «نطفه» بى ارزشى بودید، چیزى نگذشت که شما را به صورت «علقه» و از آن پس به صورت «مضغه» در آورد، سپس شکل و اندام انسانى به شما داد، بعد لباس حیات در اندام شما پوشانید، و به شما روح و حس و حرکت داد، همین گونه مراحل مختلف جنینى را یکى پس از دیگرى پشت سر نهادید، تا به صورت انسانى کامل از مادر متولد شدید، باز اطوار حیات و اشکال مختلف زندگى ادامه یافت، شما همیشه تحت ربوبیت او قرار دارید، و دائماً نو مى شوید، و آفرینش جدیدى مى یابید، چگونه در برابر آستان با عظمت خالق خود سر تعظیم فرود نمى آورید؟.
نه تنها از نظر جسمانى اشکال مختلفى به خود مى گیرید، که چهره روح و جان شما نیز دائماً در تغییر است، هر یک از شما استعدادى دارید، در هر سرى ذوقى و در هر دلى عشقى است، و همه شما دائماً دگرگون مى شوید، احساسات کودکى جان خود را به احساسات جوانى مى دهد، و آن هم جاى خود را به احساسات کهولت و پیرى مى بخشد.
و به این ترتیب، او در همه جا با شما است و در هر گام رهبرى و هدایت مى کند، و با این همه لطف و عنایت او، این همه کفران و بى حرمتى چرا؟
* * *