نجوا از شیطان است؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 23
شأن نزول: 1 ـ انواع نجوا و سخنان در گوشى


بحث در این آیات، همچنان ادامه بحثهاى نجوا است که در آیات گذشته بود.
نخست مى فرماید: «آیا ندیدى کسانى را که از نجوا نهى شدند، سپس به کارى که از آن نهى شده اند، باز مى گردند، و براى انجام گناه و تعدى و نافرمانى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به نجوا مى پردازند» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ یَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ یَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِیَةِ الرَّسُولِ).
از این تعبیر، به خوبى استفاده مى شود که قبلاً به آنها هشدار داده شده بود که از «نجوا» بپرهیزند، کارى که ذاتاً تولید بدگمانى در دیگران و نگرانى مى کند، ولى، آنها نه تنها به این دستور گوش فرا ندادند، بلکه محتواى نجواى خود را انجام گناه و امورى بر خلاف دستور خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) انتخاب کردند.
تفاوت میان «إِثم»، «عدوان» و «معصیة الرسول» از این نظر است که: «إِثم» شامل گناهانى مى شود که جنبه فردى دارد (مانند شرب خمر) و «عدوان» ناظر به امورى است که موجب تعدى بر حقوق دیگران است، و اما «معصیة الرّسول» مربوط به فرمانهائى است که شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عنوان رئیس حکومت اسلامى در زمینه مصالح جامعه مسلمین صادر مى کند.
بنابراین، آنها در نجواهاى خود هر گونه عمل خلاف را مطرح مى کردند، اعم از اعمالى که در رابطه با خودشان بود یا دیگران و یا حکومت اسلامى و شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله).
تعبیر به «یَعُودُون» و «یَتَناجُون» که به صورت فعل مضارع آمده است، نشان مى دهد که، این کار را پیوسته تکرار مى کردند، و قصدشان ایجاد ناراحتى در قلوب مؤمنان بود.
به هر حال، آیه فوق به عنوان یک اخبار غیبى، پرده از روى اعمال خلاف آنها برداشت، و خط انحرافى آنان را فاش کرد.
در ادامه این سخن، به یکى دیگر از اعمال خلاف منافقان و یهود اشاره کرده، مى افزاید: «و هنگامى که نزد تو مى آیند، تحیتى مى گویند که خداوند چنان تحیتى به تو نگفته است» (وَ إِذا جاؤُکَ حَیَّوْکَ بِما لَمْ یُحَیِّکَ بِهِ اللّهُ).
«حَیَّوک» از ماده «تحیت» در اصل از «حیات» گرفته شده، و به معنى دعا کردن براى سلامت و حیات دیگرى است.
منظور از «تحیت الهى»، در این آیه همان جمله «السَّلامُ عَلَیْکَ» (یا «سَلامُ اللّهِ عَلَیْکَ») مى باشد که، شبیه آن در آیات قرآن در مورد پیامبران و بهشتیان و غیر آنها کراراً آمده است، از جمله: در آیه 181 سوره «صافات» مى خوانیم: وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ: «سلام بر تمام رسولان پروردگار».
و اما تحیتى که خداوند نگفته بود و مجاز نبود، جمله «السّامُ عَلَیْکَ» (مرگ بر تو، یا ملالت و خستگى بر تو) بوده است، این احتمال نیز وجود دارد که اشاره به تحیت عصر جاهلیت باشد که مى گفتند: أَنْعِمَ صَباحاً: «صبحت توأم با راحتى باد» و أَنْعِمَ مَساءاً: «عصرت توأم با راحتى باد» بى آنکه در کلام خود، توجهى به خدا کنند و از او سلامت و خیر براى طرف مقابل بطلبند.
این امر، گرچه در جاهلیت معمول بود، اما تحریم آن ثابت نیست و تفسیر آیه فوق به آن، بعید است.
پس از آن مى افزاید: «آنها نه فقط مرتکب این گناهان بزرگ مى شوند، بلکه آنچنان از باده غرور سرمست هستند که «در دل مى گویند: اگر اعمال ما بد است و خدا مى داند، پس چرا ما را به خاطر گفته هایمان کیفر نمى دهد»؟! (وَ یَقُولُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا یُعَذِّبُنَا اللّهُ بِما نَقُولُ).
به این ترتیب، هم عدم ایمان خود را به نبوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) ثابت کردند، و هم عدم ایمان به احاطه علمى خداوند.
ولى، قرآن در یک جمله کوتاه، به آنها چنین پاسخ مى گوید: «جهنم براى آنها کافى است، و نیازى به مجازات دیگر نیست، همان جهنمى که به زودى وارد آن مى شوند، و چه بد جایگاهى است» (حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصِیرُ).
البته، این تعبیر نفى عذاب دنیوى را درباره آنها نمى کند، ولى این حقیقت را آشکارا مى گوید که، اگر هیچ کیفرى جز عذاب جهنم نباشد، براى آنها کفایت مى کند و کیفر همه اعمال خود را یکجا در دوزخ خواهند دید.

* * *

و از آنجا که مؤمنان نیز گهگاه، به خاطر ضرورتها یا تمایلاتى، به نجوا مى پرداختند، در آیه بعد، روى سخن را به آنها کرده، و براى این که در این کار آلوده به گناهان منافقان و یهود نشوند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که نجوا مى کنید، به گناه و تعدى و معصیت رسول خدا نجوا نکنید، محتواى نجواى شما باید پاک و الهى باشد، به کارهاى نیک و تقوى نجوا کنید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَناجَیْتُمْ فَلاتَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِیَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى).
«و از مخالفت خدا بپرهیزید، همان خدائى که بازگشت و جمع همه شما به سوى او است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).
از این تعبیر، به خوبى استفاده مى شود که، اصل نجوا اگر در میان مؤمنان، سوء ظنى بر نیانگیزد، تولید نگرانى نکند و محتواى آن توصیه به نیکیها و خوبیها باشد، مجاز است.
ولى، هرگاه از کسانى همچون یهود و منافقان سر زند که، هدفشان آزار مؤمنان پاکدل است، نفس این عمل، زشت و حرام است تا چه رسد به این که محتواى آن نیز شیطانى باشد.

* * *

لذا، در آیه بعد، که آخرین آیه مورد بحث است مى افزاید: «نجوا تنها از ناحیه شیطان مى باشد» (إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّیْطانِ).
«تا مؤمنان ناراحت و غمگین شوند» (لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا).
«ولى باید بدانند که شیطان جز به اذن پروردگار نمى تواند به مؤمنان زیان برساند» ( وَ لَیْسَ بِضارِّهِمْ شَیْئاً إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ).
چرا که هر مؤثرى در عالم هستى است، تأثیرش به فرمان خدا است، حتى سوزاندن آتش و برندگى شمشیر، که اگر جلیل نهى کند، حتى فرمان خلیل را نمى برد.
«بنابراین مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند، و از هیچ چیز جز او نترسند و بر غیر او دل ننهند» (وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ).
آنها با روح توکل و اعتماد بر خدا، به خوبى مى توانند بر تمام این مشکلات پیروز شوند و نقشه هاى پیروان شیطان را نقش بر آب کنند، و توطئه هاى آنها را در هم بکوبند.

* * *

شأن نزول: 1 ـ انواع نجوا و سخنان در گوشى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma