در اصول فقه ما، این مسأله مطرح است که، نمى توان احکام شرع را از طریق «قیاس» ثابت کرد، فى المثل بگوئیم: چون زن حائض روزه خود را قضا مى کند نماز خود را نیز باید قضا کند (و به اصطلاح باید از کلى به جزئى راه پیدا کرد نه از یک جزء به جزئى دیگر)، هر چند علماى اهل سنت غالباً «قیاس» را به عنوان یکى از منابع تشریع در فقه اسلامى پذیرفته اند، هر چند جمعى از آنها در مسأله نفى حجیت قیاس با ما موافقند.
جالب این که، بعضى از طرفداران «قیاس» از آیه فوق (وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى فَلَوْ لاتَذَکَّرُونَ) خواسته اند براى مقصود خود استدلال کنند! چون خداوند مى گوید: حال نشأه اخرى (قیامت) را بر نشأه اولى (دنیا) قیاس کنید.
ولى، این استدلال عجیبى است; زیرا اولاً: آنچه در آیه فوق آمده، یک استدلال عقلى و قیاس منطقى است، چون منکران معاد مى گفتند: خدا چگونه قدرت دارد استخوان پوسیده را زنده کند؟ قرآن در جواب آنها مى گوید: همان کسى که قدرت داشت شما را در آغاز بیافریند، بعداً نیز چنین قدرتى را دارد، در حالى که «قیاس ظنّى» در احکام شرعى هیچگاه چنین نیست; زیرا ما احاطه به مصالح و مفاسد تمام احکام شرع را نداریم.
ثانیاً: آنها که قیاس را ممنوع مى دانند، «قیاس اولویت» را استثناء کرده اند، فى المثل اگر قرآن مى گوید: «نسبت به پدر و مادر کمترین سخن خشونت آمیز نگوئید»، به طریق اولى مى فهمیم نباید آزار بدنى به آنها برسانیم، آیه مورد بحث، از قبیل «قیاس اولویت» است و ربطى به «قیاس ظنّى» مورد نزاع ندارد; چرا که در آغاز که هیچ چیزى وجود نداشت، خداوند کره زمین و خاک را آفرید و انسان را از آن خاک خلقت کرد، در آخرت حداقل خاکهاى انسان موجود است، و لذا در قرآن مجید در آیه 27 «روم» مى خوانیم: وَ هُوَ الَّذِى یَبْدَؤُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیْدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ: «او کسى است که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را باز مى گرداند، و این کار براى او آسانتر است».
این سخن را با حدیثى پایان مى دهیم که فرمود: عَجَباً کُلَّ الْعَجَبِ لِلْمُکَذِّبِ بِالنَّشْأَةِ الْاُخْرى وَ هُوَ یَرَى النَّشْأَةَ الْاُولى، وَ عَجَباً لِلْمُصَدِّقِ بِالنَّشْأَةِ الْآخِرَةِ وَ هُوَ یَسْعى لِدارِ الْغُرُورِ: «بسیار شگفت انگیز است کار کسى که نشأه دیگر را انکار مى کند، در حالى که نشأه اولى را مى بیند، و بسیار تعجب آور است کسى که به نشأه آخرت ایمان دارد، اما تمام تلاش او براى دنیا است».(1)
* * *