در جایگاه صدق نزد خداوند مقتدر!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 23
سوره قمر/ آیه 47- 55 1 ـ همه چیز جهان روى حساب است


این آیات در حقیقت ادامه بحث آیات قبل، پیرامون کیفیت حال مشرکان و مجرمان در قیامت است، آخرین آیه از آیات گذشته، این حقیقت را بیان کرد که روز قیامت، میعاد آنهاست و آن، روزِ مصیبت بار و تلخى است، تلخ تر از مصائب و شکستهاى دنیا.
در نخستین آیه مورد بحث، به بیان علت این امر پرداخته، مى گوید: «مجرمان در گمراهى و شعله هاى آتش دوزخند» (إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلال وَ سُعُرٍ).(1)

* * *

«در آن روز که در آتش دوزخ به صورت کشیده مى شوند، و به آنها گفته مى شود: بچشید و لمس کنید آتش دوزخ را» دوزخى که پیوسته آن را انکار مى کردید و دروغ و افسانه مى پنداشتید (یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِى النّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ).
«سَقَر» (بر وزن سفر) در اصل به معنى تغییر رنگ بدن و متأذى شدن از تابش آفتاب و مانند آن است، و از آنجا که جهنم این دگرگونى و آزار را به نحو شدید دارد، یکى از نامهاى آن «سقر» است، و مراد از «مَسّ»، همان تماس گرفتن و لمس کردن است، بنابراین، به دوزخیان گفته مى شود: بچشید! حرارت سوزانى را که از لمس آتش دوزخ حاصل مى شود، بچشید، و نگوئید اینها دروغ، خرافه و اسطوره است.
بعضى معتقدند: «سَقَر» نام تمام دوزخ نیست، بلکه بخش خاصى از دوزخ است که سوزندگى فوق العاده عجیبى دارد، چنان که در روایتى از «امام صادق»(علیه السلام) نقل شده: «دره اى است به نام «سقر» که جایگاه متکبران است، و هر گاه نفس بکشد دوزخ را مى سوزاند»!.(2)

* * *

و از آنجا که ممکن است خیال شود: این عذابها با آن معاصى، هماهنگ نیست، در آیه بعد، مى افزاید: «ما هر چیزى را به اندازه آفریدیم» (إِنّا کُلَّ شَىْء خَلَقْناهُ بِقَدَر).
آرى، هم عذابهاى دردناک آنها در این دنیا روى حساب است، و هم مجازاتهاى شدید آنها در آخرت، نه تنها مجازاتها، که هر چیزى را خدا آفریده روى حساب و نظام حساب شده اى است، زمین و آسمان، موجودات زنده و بى جان، اعضاى پیکر انسان، و وسائل و اسباب حیات زندگى، هر کدام روى حساب و اندازه لازم است، و چیزى در این عالم بى حساب و کتاب نیست; چرا که آفریده آفریدگار حکیمى است.

* * *

پس از آن مى فرماید: نه تنها اعمال ما از روى حکمت است، بلکه توأم با نهایت قدرت و قاطعیت نیز مى باشد; «زیرا فرمان ما یک امر بیش نیست و چنان با سرعت انجام مى گیرد همچون یک چشم بر هم زدن»! (وَ ما أَمْرُنا إِلاّ واحِدَةٌ کَلَمْح بِالْبَصَرِ).
آرى، هر چیز را اراده کنیم مى گوئیم: «کُنْ» (موجود باش) آن نیز بلافاصله موجود مى شود، (حتى کلمه «کُنْ» هم به اصطلاح، از باب ضیق بیان است، و الا اراده و مشیت خداوند همان، و تحقق مراد او همان).
بنابراین، آن روز که فرمانِ برپا شدن قیامت را صادر مى کنیم، با یک چشم بر هم زدن، همه چیز در مسیر رستاخیز قرار مى گیرد، و حیات نوین در کالبدها دمیده مى شود.
همچنین آن روز که اراده کنیم: مجرمان را به وسیله صاعقه ها و صیحه هاى آسمانى، یا زمین لرزه ها، طوفانها و تندبادها مجازات کنیم، و یا اراده عذاب آنها داشته باشیم، یک فرمان بیشتر لازم نیست، بلافاصله همه اینها حاصل مى شود.
اینها، همه هشدارى است براى گناهکاران، تا بدانند خداوند در عین حکیم بودن قاطع است، و در عین قاطعیت، حکیم، و از مخالفت فرمانش بر حذر باشند.

* * *

آیه بعد، بار دیگر مجرمان و کفار را مخاطب ساخته و توجه آنها را به سرنوشت اقوام پیشین معطوف مى دارد، و مى گوید: «ما افرادى را در گذشته که شبیه شما بودند هلاک و نابود کردیم، آیا کسى هست که متذکر شود، و پند گیرد» (وَ لَقَدْ أَهْلَکْنا أَشْیاعَکُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِر).
«أَشْیاع» جمع «شیعه» به معنى کسانى است که از سوى فردى به هر طرف مى روند، امور مربوط به او را نشر و شیاع مى دهند، و او را تقویت مى کنند، و اگر شیعه به معنى پیرو، استعمال مى شود نیز، از همین جهت است.
مسلماً اقوام پیشین، پیرو مشرکان «مکّه» و مانند آنها نبودند، بلکه قضیه بر عکس بود، اما از آنجا که طرفداران یک نفر «شبیه» او هستند این واژه در معنى «شبیه و مانند» نیز به کار مى رود.
این را نیز نباید نادیده گرفت که، این گروه از «کفار مکّه» از برنامه هاى پیشینیان نیرو مى گرفتند، و از خط مکتب آنها استفاده مى کردند، و به همین جهت، بر اقوام پیشین «اشیاع» (شیعه ها) اطلاق شده است.
به هر حال، این آیه، بار دیگر این حقیقت را تأکید مى کند که، وقتى اعمال و رفتار و اعتقادات شما با آنها یکى است، دلیلى ندارد که شما سرنوشتى جز سرنوشت آنها داشته باشید، بیدار شوید و پند گیرید!

* * *

آنگاه به این اصل اساسى اشاره مى کند که، با مرگ اقوام پیشین، اعمال آنها نابود نشده، بلکه «هر کارى را انجام دادند در نامه هاى اعمالشان ثبت است» (وَ کُلُّ شَىْء فَعَلُوهُ فِى الزُّبُرِ).
همین گونه اعمال شما نیز ثبت و ضبط مى شود، و براى «یوم الحساب» محفوظ است.
«زُبُر» جمع «زبور» به معنى «کتاب» است، و در اینجا اشاره به نامه اعمال آدمیان مى باشد، بعضى، نیز احتمال داده اند: منظور از آن «لوح محفوظ» باشد، ولى این معنى با صیغه جمع سازگار نیست.

* * *

سپس براى تأکید بیشتر مى افزاید: «و هر کار صغیر و کبیرى بدون استثناء نوشته مى شود» (وَ کُلُّ صَغِیر وَ کَبِیر مُسْتَطَرٌ). بنابراین، حساب اعمال در آن روز، یک حساب جامع و کامل است، چنان که وقتى نامه اعمال مجرمان به دست آنها داده مى شود فریاد برمى آورند: «اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست مگر آن را شماره کرده»! (وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لایُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لاکَبِیرَةً إِلاّ أَحْصاها).(3)
«مُسْتَطَر» از ماده «سطر» در اصل به معنى «صف» مى باشد، خواه انسانهائى که در یک صف ایستاده اند، یا درختانى که در یک صف قرار دارند، یا کلماتى که بر صفحه کاغذ، در یک صف ردیف شده اند، و از آنجا که بیشتر در معنى اخیر به کار مى رود، معمولاً این معنى از آن به ذهن مى رسد.
و به هر حال، این هشدار دیگرى است به این افراد گنهکار، غافل، و بى خبر.

* * *

و از آنجا که سنت قرآن مجید بر این است که، صالحان و طالحان و نیکان و بدان را در مقایسه با یکدیگر معرفى مى کند; چرا که در مقایسه، تفاوتها چشمگیرتر و آشکارتر است، در اینجا نیز بعد از ذکر سرنوشت کافران مجرم، اشاره کوتاهى به سرنوشت مسرت بخش و روح پرور پرهیزکاران کرده، مى فرماید: «پرهیزکاران در میان باغها و نهرهاى بهشتى و فضاى گسترده، و فیض وسیع خداوند جاى دارند» (إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنّات وَ نَهَر).
«نَهَر» (بر وزن قمر) و همچنین «نَهْر» (بر وزن قهر) هر دو به معنى مجراى آب فراوان است و به همین مناسبت گاهى به فضاى گسترده، یا فیض عظیم و نور گسترده «نهر» (بر وزن قمر) گفته شده است.
این واژه در آیه مورد بحث، (قطع نظر از حدیث آینده) ممکن است به همان معنى اصلى یعنى نهر آب بوده باشد، و مفرد بودن آن مشکلى ایجاد نمى کند; چرا که معنى جنس و جمع دارد، بنابراین، هماهنگ «جنات» جمع «جنت» است.
و نیز ممکن است اشاره به وسعت فیض الهى، نور و روشنائى گسترده بهشت و فضاى وسیع آن باشد، و یا به هر دو معنى، اما در حدیثى که در «درّ المنثور» از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده، مى خوانیم: النَّهْرُ الْفَضاءُ وَ السَّعةُ لَیْسَ بِنَهْرً جار: «نهر به معنى فضا و گستردگى است نه به معنى نهر جارى».(4)

* * *

آخرین آیه مورد بحث که آخرین آیه سوره «قمر» است، توضیح بیشترى براى جایگاه متقین داده، چنین مى گوید: «آنها در جایگاه صدق و حق و راستى نزد خداوند مالک قادر قرار دارند» (فِی مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ مَلِیک مُقْتَدِر).
چه توصیف جالبى در این آیه از جایگاه پرهیزگاران شده است؟ دو ویژگى دارد که همه امتیازات در آن جمع است: نخست این که، آنجا «جایگاه صدق» است و هیچگونه باطل و بیهودگى در آن راه ندارد، سراسر حق است و تمام وعده هاى خداوند درباره بهشت در آنجا عینیت پیدا مى کند، و صدق آنها آشکار مى شود.
دیگر این که: در جوار و قرب خدا است، همان چیزى که از کلمه «عند» (نزد) استفاده مى شود که، اشاره به نهایت قرب و نزدیکى معنوى است، نه جسمانى، آن هم نسبت به خداوندى که هم مالک است و هم قادر، هر گونه نعمت و موهبتى در قبضه قدرت، و در فرمان حکومت و مالکیت او است، و به همین دلیل در پذیرائى این میهمانان گرامى فروگذار نخواهد کرد، و تنها خودش مى داند چه مواهبى براى آنها آماده ساخته است.
قابل توجه این که: در این دو آیه که سخن از مواهب و پاداشهاى بهشتیان است، نخست از مواهب مادى آنها، که باغهاى وسیع و نهرهاى جارى است سخن مى گوید، سپس از پاداش بزرگ معنوى آنها، که حضور در پیشگاه قرب ملیک مقتدر است، تا انسان را مرحله به مرحله آماده کند، و روح او را به پرواز درآورد و در شور و نشاط فرو برد، به خصوص که تعبیراتى همچون «ملیک» و «مقتدر» و نیز «مقعد صدق»، همگى دلالت بر دوام و بقاى این حضور و قرب معنوى دارد.

* * *


1 ـ «سُعُر» چنان که ذیل آیه 24 همین سوره اشاره کرده ایم دو معنى دارد: نخست جمع «سعیر» به معنى آتش برافروخته، و دیگر به معنى جنون و هیجان زدگى و برافروختگى توأم با از دست دادن اعتدال فکرى، و در آیه مورد بحث، ممکن است به معنى اول باشد، و یا به معنى دوم، در این صورت مفهوم آیه چنین است: آنها مى گفتند: ما اگر از انسانى همانند خود پیروى کنیم گمراه و دیوانه ایم، قرآن مى گوید: روز قیامت مى فهمند که با انکار و تکذیب انبیاء در گمراهى و جنون بوده اند!
2 ـ تفسیر «صافى»، ذیل آیات مورد بحث.
3 ـ کهف، آیه 49.
4 ـ تفسیر «درّ المنثور»، جلد 6، صفحه 139.
سوره قمر/ آیه 47- 55 1 ـ همه چیز جهان روى حساب است
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma