اگر سرپیچى کنید، این رسالت را به گروه دیگرى مى دهد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 21
سوره محمد/ آیه 36- 38


گفتیم سوره «محمّد»(صلى الله علیه وآله) سوره «جهاد» است، از مسأله جهاد آغاز شده و با مسأله جهاد پایان مى گیرد.
آیات مورد بحث، که آخرین آیات این سوره است، نیز به یکى دیگر از مسائل زندگى انسان ها در این رابطه مى پردازد، و براى تشویق و تحریک هر چه بیشتر مسلمانان، در زمینه اطاعت خداوند عموماً و مسأله جهاد خصوصاً، بى ارزش بودن زندگى دنیا را مطرح مى کند، زیرا یک عامل مهم بازدارنده از جهاد، سرگرم شدن و دلبستگى به زندگى مادى دنیا است.
مى فرماید: «زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى است» (إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ).
«لَعب» (بازى) به کارهائى گفته مى شود که: داراى یک نوع نظم خیالى براى وصول به یک هدف خیالى است، و «لهو» (سرگرمى) به هر کارى گفته مى شود که: انسان را به خود مشغول داشته و از مسائل اصولى منحرف سازد.
و به راستى زندگى دنیا «بازى» و «سرگرمى» است، نه از آن کیفیتى حاصل مى شود، و نه حالى، نه دوامى دارد و نه بقائى، لحظاتى است زودگذر، و لذاتى است ناپایدار و توأم با انواع دردسر!
به دنبال آن مى افزاید: «و اگر ایمان آورید، و تقوا پیشه کنید، خداوند پاداش هاى شما را به نحو کامل و شایسته مى دهد، و در برابر آن اموال شما را نمى طلبد» (وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَ لایَسْئَلْکُمْ أَمْوالَکُمْ).(1)
نه خداوند در برابر هدایت و راهنمائى و آن همه پاداش هاى عظیم در دنیا و آخرت مالى از شما مى طلبد، و نه پیامبرش، اصولاً خدا نیازى ندارد، و نیاز پیامبرش نیز فقط به خدا است.
و اگر مقدار ناچیزى از اموالتان، به عنوان زکات و حقوق شرعى دیگر گرفته مى شود، آن هم به نفع شما مصرف مى گردد، براى نگهدارى یتیمان و مستمندان و ابن السبیل شما، و براى دفاع از امنیت و استقلال کشورتان، و برقرارى نظم و آرامش و تأمین نیازمندى ها و عمران و آبادى شهر و دیار شما.
بنابراین، همین مقدار نیز براى خود شما است; که خدا و پیامبرش از همگان بى نیازند، و به این ترتیب، تناقضى بین مفهوم آیه و آیات انفاق و زکات و مانند آن وجود ندارد.
در تفسیر جمله «وَ لایَسْئَلْکُمْ أَمْوالَکُمْ»، و رفع تناقض آن، احتمالات متعدد دیگرى نیز داده اند:
بعضى گفته اند: در برابر هدایت و پاداش، چیزى از اموالتان را طلب نمى کند.
بعضى دیگر گفته اند: کل اموال شما را نمى طلبد، و تنها قسمتى از آن را مى خواهد.
بعضى نیز گفته اند: این جمله، اشاره به این است که اموال همه از آن خدا است گر چه «چند روزى این امانت نزد ماست».
ولى از همه مناسب تر همان تفسیر اول است.
به هر حال، نباید فراموش کرد که بخشى از جهاد، «جهاد با اموال» است و اصولاً، هر گونه نبرد با دشمن، نیاز به هزینه هائى دارد که باید از سوى مسلمانان با ایمان و پرهیزگار، و آنها که وابسته و دلبسته به دنیا نیستند، گردآورى شود و آیات مورد بحث، در حقیقت زمینه هاى فکرى و فرهنگى را براى این مسأله آماده مى کند.

* * *

در آیه بعد، براى نشان دادن میزان دلبستگى غالب مردم به اموال و ثروت هاى شخصى، مى افزاید: «هر گاه اموال شما را مطالبه کند، و حتى اصرار ورزد، بخل مىورزید، (بلکه از آن بالاتر) کینه ها و خشم شما را آشکار مى سازد»! (إِنْ یَسْئَلْکُمُوها فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا وَ یُخْرِجْ أَضْغانَکُمْ).
«یُحْفِکُم» از ماده «احفاء» به معنى اصرار در مطالبه و سؤال است، و در اصل، از «حفأ» به معنى پابرهنه راه رفتن است. این تعبیر، کنایه از کارهائى است که انسان تا آخرین حد آن را پیگیرى مى کند، لذا «احفاء شارب»، به معنى اصلاح کردن سبیل در کوتاه ترین حد است.
و «أَضغان» جمع «ضغن» چنان که قبلاً هم اشاره کردیم، به معنى «کینه شدید» است.
خلاصه این که: آیه، بیانگر دلبستگى شدید بسیارى از مردم به مسائل مالى است، و در حقیقت یک نوع ملامت و سرزنش آنها و در عین حال، تشویق به ترک این وابستگى است، تا آنجا که اگر خدا نیز از آنها مطالبه کند، خشم و کینه او را به دل مى گیرند!
و به این ترتیب، با این تازیانه ملامت، روح خفته انسان ها را بیدار مى سازد، تا زنجیر اسارت و بردگى اموال را از گردن خویش بردارند، و آنچنان شوند که در راه دوست از همه چیز بگذرند، و همه را بر پاى او نثار کنند، در عوض، ایمان و تقوا و رضا و خشنودى او را بطلبند.

* * *

آخرین آیه مورد بحث، که آخرین آیه سوره «محمّد»(صلى الله علیه وآله) است، تأکید دیگرى است بر آنچه در آیات گذشته، پیرامون مسائل مادى و دلبستگى هاى مردم به آن و انفاق در راه خدا آمده است.
مى فرماید: «بدانید شما همان جمعیتى هستید که دعوت براى انفاق در راه خدا مى شوید، بعضى از شما این فرمان الهى را اطاعت مى کنند، در حالى که بعضى بخل مىورزند» (ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ).
در اینجا این سؤال مطرح مى شود که، در آیات قبل گفته شد، خداوند اموال شما را مطالبه نمى کند، چگونه در این آیه، دستور به انفاق فى سبیل اللّه داده شده است؟
ولى، دنباله آیه، در حقیقت به این سؤال از دو راه پاسخ مى دهد: نخست مى گوید: «کسى که در انفاق بخل کند، نسبت به خود بخل کرده است» (وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ).(2)
چرا که نتیجه انفاق ها، هم در دنیا به خود شما بازمى گردد، زیرا فاصله هاى طبقاتى کم مى شود، آرامش و امنیت در جامعه حکمفرما مى گردد، محبت و صفا و صمیمیت جاى کینه و عداوت را مى گیرد، این پاداش دنیوى شما است.
و هم در آخرت، در برابر هر درهم و دینارى، مواهب و نعمت هائى به شما ارزانى مى دارد که هرگز به فکر بشرى خطور نکرده است، بنابراین، هر قدر بخل کنید به خودتان بخل کرده اید!
به تعبیر دیگر، مسأله انفاق در اینجا بیشتر ناظر به انفاق براى جهاد است و تعبیر به فى سبیل اللّه نیز، تناسب با همین معنى دارد، و واضح است که هر گونه کمک به پیشرفت امر جهاد، ضامن حفظ موجودیت و استقلال و شرف یک جامعه است.
پاسخ دیگر این که: «خداوند غنى و بى نیاز است و شما همه نیازمندید» (وَ اللّهُ الْغَنِىُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ).
او هم از انفاق شما بى نیاز است، و هم از اطاعتتان، این شما هستید که در دنیا و آخرت نیاز به لطف و رحمت و پاداش او دارید.
اصولاً موجودات امکانیه، و ما سوى اللّه سر تا پا فقر و نیازند، و غنى بالذات تنها خدا است، آنها حتى در اصل وجودشان، دائماً وابسته به اویند، و لحظه به لحظه، از منبع لایزال فیض وجود او، مدد مى گیرند که اگر یک لحظه، از آنها قطع فیض کند، هستى همه بر باد مى رود و «فرو ریزند قالب ها»!
آخرین جمله، هشدارى است به همه مسلمانان که قدر این نعمت بزرگ و موهبت عظیم را بدانید! که خداوند شما را پاسدار آئین پاکش قرار داد، تا حامیان دین و یاوران پیامبر او باشید، اگر به این نعمت بزرگ ارج ننهید «و اگر روى گردان شوید، این مأموریت را به گروه دیگرى مى سپارد، گروهى که همانند شما نخواهند بود»! (وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لایَکُونُوا أَمْثالَکُمْ).
آرى، این بار، هرگز بر زمین نمى ماند، اگر شما به اهمیت موقفتان پى نبرید، و این رسالت عظیم را نادیده بگیرید، خداوند قوم دیگرى را برمى انگیزد و این رسالت عظیم را بر دوش آنها مى افکند، قومى که در ایثار و فداکارى و بذل جان و مال و انفاق فى سبیل اللّه به مراتب از شما برتر و بالاتر باشند!
این، تهدید بزرگى است که نظیر آن در آیه 54 سوره «مائده» نیز آمده است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِى اللّهُ بِقَوْم یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّة عَلَى الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ لایَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم: «اى کسانى که ایمان آورده اید! هر کس از شما از آئین خود بازگردد (به خدا زیانى نمى رساند)، خداوند در آینده جمعیتى را مى آورد که آنها را دوست دارد، و آنها نیز خدا را دوست دارند، در برابر مؤمنان، متواضع، و در برابر کافران، نیرومند و شکست ناپذیر، مردانى که در راه خدا جهاد مى کنند و هرگز از سرزنش سرزنش کنندگان هراسى به خود راه نمى دهند».(3)
جالب توجه این که: اکثر مفسران در ذیل آیه مورد بحث، نقل کرده اند که بعد از نزول این آیه، جمعى از اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) عرض کردند: مَنْ هؤُلاءِ الَّذِیْنَ ذَکَرَ اللّهُ فِی کِتابِهِ: «این گروهى که خداوند در این آیه به آنها اشاره کرده کیانند»؟!
در این هنگام، «سلمان» نزدیک پیامبر(صلى الله علیه وآله) نشسته بود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست بر پاى «سلمان» (و طبق روایتى بر شانه سلمان) زده فرمود: هذا وَ قَوْمُهُ، وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ کانَ الْاِیمانُ مَنُوطاً بِالثُّرَیّا لَتَناوَلَهُ رِجالٌ مِنْ فارْس: «منظور، این مرد و قوم او است، سوگند به آن کس که جانم به دست او است، اگر ایمان به ثریا بسته باشد، گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مى آورند»!
این حدیث و مشابه آن را محدثان معروف اهل سنت، مانند محدث معروف «بیهقى» و «ترمذى» در کتب معروف خود آورده اند، و مفسران معروف شیعه و اهل سنت بر آن اتفاق دارند، مانند: نویسنده تفسیر «قرطبى»، «روح البیان»، و «مجمع البیان» و «فخر رازى» و «مراغى» و «ابوالفتوح رازى» و مانند آنها.
در تفسیر «درّ المنثور» در ذیل همین آیه نیز، چندین حدیث در همین زمینه آورده است.(4)
حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که مکمل حدیث فوق است، فرمود: وَ اللّهُ أَبْدَلَ بِهِمْ خَیْراً مِنْهُمْ، المَوالِی: «به خدا سوگند که خداوند به این وعده خود وفا کرده، و گروهى را از غیر عرب، بهتر از آنها جانشین آنها فرمود».(5)
اگر با دقت و خالى از هر گونه تعصب، به تاریخ اسلام و علوم اسلامى بنگریم، و سهم عجم، و مخصوصاً «ایرانیان» را در میدان هاى جهاد و مبارزه با دشمنان از یکسو، و تنقیح و تدوین علوم اسلامى را از سوى دیگر، بنگریم، به واقعیت این حدیث پى خواهیم برد و شرح این سخن بسیار است.

* * *

خداوندا ! ما را در مسیر جهاد و ایثار و فداکارى در طریق آئین پاکت، استوار و ثابت قدم بدار!
بارالها ! این افتخار بزرگى را که به ما مرحمت فرمودى که داعیان آئین پاک تو باشیم، هرگز از ما سلب مکن!
پروردگارا ! در این هنگام که طوفان هاى شدید از شرق و غرب براى محو آثار آئین پاکت درگرفته، به ما قدرت بیشتر، ایمان محکم تر، ایثار فزون تر و اخلاص فراوان تر، مرحمت فرما!

آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ
 
پایان سوره محمّد
جمعه 17 / ماه رمضان (روز فتح بدر) / 1405
17 / 3 / 1364

* * *


1 ـ جمله «لایَسْئَلْکُم» مجزوم، و عطف است بر جزاء جمله شرطیه یعنى «یُؤْتِکُم».
2 ـ واژه «بخل» گاهى با «عن» متعدى مى شود و گاه با «على»، در صورت اول معنى منع دارد و در صورت دوم اضرار.
3 ـ مائده، آیه 53.
4 ـ «درّ المنثور»، جلد 6، صفحه 67.
5 ـ تفسیر «مجمع البیان»، جلد 9، صفحه 108.
سوره محمد/ آیه 36- 38
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma