منافقان را از لحن گفتارشان، مى توان شناخت

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 21
سوره محمد/ آیه 29- 31 سوره محمد/ آیه 32- 34


در این آیات، باز هم به بحثى دیگر از صفات و نشانه هاى منافقین، اشاره مى کند و مخصوصاً بر این معنى تأکید دارد که: اینها تصور نکنند براى همیشه مى توانند چهره درونى خود را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان مکتوم دارند، و خود را از رسوائى بزرگ برهانند.
نخست مى گوید: «آیا کسانى که در دلهایشان بیمارى است، گمان کردند خدا کینه هاى شدیدشان را ظاهر نمى سازد»؟! (أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللّهُ أَضْغانَهُمْ).(1)
«اَضْغان» جمع «ضغن» (بر وزن حرص، و همچنین بر وزن عقد) به معنى کینه شدید است.
آرى، آنها در درون دل، کینه شدیدى نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان داشته، و همیشه منتظر فرصتى بودند که ضربه اى بر آنها وارد کنند، قرآن به آنان هشدار مى دهد، تصور نکنند، همیشه مى توانند چهره واقعى خود را مکتوم دارند.

* * *

لذا در آیه بعد، مى فرماید: «اگر بخواهیم آنها را به تو نشان مى دهیم، تا آنها را با قیافه هایشان بشناسى»! (وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ).
در چهره هاى آنها علامتى مى گذاریم که، با مشاهده آن علامت از نفاقشان آگاه شوى، و به «رأى العین» آنها را ببینى.
سپس، مى افزاید: «هر چند الان هم مى توانى از طرز سخنانشان آنها را بشناسى» (وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ).
«راغب» در «مفردات»، مى گوید: «لحن» عبارت از این است که، سخن را از قواعد و سنن خود منحرف سازند، یا اعراب خلافى به آن دهند، و یا از صورت صراحت، به کنایه و اشاره بکشانند، و منظور در آیه مورد بحث، معنى سوم است، یعنى این منافقان بیماردل را، از کنایه ها و نیش ها و تعبیرات موذیانه و منافقانه شان، مى توان شناخت.
هر جا سخن از جهاد است، آنها به نحوى در تضعیف اراده مردم مى کوشند، هر جا سخن از حق و عدالت است، آن را به سوى دیگرى منحرف مى سازند، و آنجا که از نیکان و پاکان و پیشگامان اسلام سخن به میان مى آید، به نحوى مى کوشند آنها را لکه دار و کم اعتبار کنند.
لذا در حدیث معروفى از «ابو سعید خدرى» نقل شده است که مى گوید: لَحْنُ الْقَوْلِ بُغْضُهُمْ عَلِىِّ بْنِ اَبِى طالِب، قال: وَ کُنّا نَعْرِفُ الْمُنافِقِیْنَ عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ بِبُغْضِهِمْ عَلِىِّ بْنِ اَبِى طالِب: «منظور از «لحن القول» بغض على بن ابى طالب(علیه السلام) است، و ما منافقان را در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) از طریق عداوت با على(علیه السلام)مى شناختیم».(2)
آرى، این یکى از نشانه هاى بارز منافقان بود، که نسبت به اولین مؤمن از میان مردان، و نخستین پیشگام جانباز اسلام، عداوت مىورزیدند.
اصولاً ممکن نیست انسان چیزى را در دل داشته باشد، و بتواند براى مدت طولانى آن را چنان مکتوم دارد که حتى در کنایات و اشارات و لحن کلام او ظاهر نشود، لذا در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ: «هیچ کس چیزى را در دل پنهان نمى کند، مگر این که در سخنانى که از دهان او ناآگاه مى پرد، و بر صفحه صورتش آشکار مى شود».(3)
در آیات دیگر قرآن، سخنان موذیانه منافقان که مصداق این لحن القول است ، یا حرکات مشکوک آنها، نقل شده است، و شاید به همین دلیل، بعضى از مفسران گفته اند: بعد از نزول آیه مورد بحث، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خوبى منافقان را از نشانه هاى آنها مى شناخت.
شاهد گویاى این سخن این که: به آن حضرت دستور داده شد، «هرگز بر مرده هیچ یک از آنان، نماز نخوان; و بر کنار قبرش، (براى دعا و طلب آمرزش،) نایست»! (وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَد مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ).(4)
مخصوصاً، از مواقعى که منافقان به خوبى چهره واقعى خود را آشکار مى کردند، موقع جهاد بود، قبل از جنگ، به هنگام جمع آورى کمک ها و آماده شدن براى میدان نبرد، و در میدان جنگ به هنگام حملات شدید دشمن، و بعد از جنگ به هنگام تقسیم غنائم که در آیات فراوانى از قرآن مجید مخصوصاً در سوره «توبه» و «احزاب» به آنها اشاره شده است، و کار به جائى رسیده بود که حتى افراد عادى مسلمانان نیز منافقان را در این صحنه ها مى شناختند.
امروز هم شناختن منافقان از لحن قول، و موضع گیرى هاى خلافشان در مسائل مهم اجتماعى، و مخصوصاً در بحران ها یا جنگ ها کار مشکلى نیست، و با کمى دقت از گفتار و رفتارشان شناسائى مى شوند. و چه خوب است مسلمانان بیدار باشند، و از این آیه الهام گیرند، و این گروه خطرناک و کینه توز را بشناسند و افشا کنند.
در پایان آیه مى افزاید: «خداوند اعمال همه شما را مى داند» (وَ اللّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ).
هم اعمال مخفى و آشکار مؤمنان، و هم اعمال منافقان را، به فرض که بتوانند چهره اصلى خود را از مردم پنهان دارند، آیا از خدا که در ظاهر و باطن و خلوت و جلوت با آنها است، مى توانند مکتوم دارند؟!

* * *

در آیه بعد، براى تأکید بیشتر و نشان دادن طرق شناخت مؤمنان از منافقان، مى افزاید: «ما همه شما را قطعاً آزمایش مى کنیم، تا معلوم شود مجاهدان واقعى از میان شما و صابران کیانند» و مجاهدنماها و سست عنصران منافق کیان؟! (وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصّابِرِینَ).
گر چه این آزمایش، دامنه وسیع و گسترده اى دارد، و صبر و شکیبائى در انجام همه وظائف را شامل مى شود، ولى، به تناسب کلمه مجاهدین، و آیات قبل و بعد، بیشتر منظور، آزمایش در میدان جهاد است، و راستى میدان جهاد، میدان آزمایش بزرگ و سختى است، و کمتر کسى مى تواند چهره واقعى خود را در چنین میدان هائى از نظرها مستور دارد.
و در ذیل آیه مى فرماید: علاوه بر این که شما را مى آزمائیم «اخبار شما را نیز آزمایش مى کنیم» (وَ نَبْلُوَا أَخْبارَکُمْ).
بسیارى از مفسران، گفته اند: مراد از «اخبار» در اینجا اعمال انسان ها است; چرا که وقتى عملى از انسان سرمى زند، به صورت «خبر» در میان مردم پخش مى شود، بعضى نیز گفته اند: منظور از «اخبار» در اینجا اسرار درونى است; چرا که اعمال مردم از این اسرار خبر مى دهد.
این احتمال نیز وجود دارد که، «اخبار» در اینجا به معنى خبرهائى است که مردم از وضع خود یا از تعهدات خویش مى دهند، مثلاً: «منافقان قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند» در حالى که عهد و پیمان خود را شکستند، (وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الْأَدْبارَ).(5)
و نیز «گروهى از آنان از پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه مى خواستند و مى گفتند: خانه هاى ما بى حفاظ است!، در حالى که بى حفاظ نبود; آنها فقط مى خواستند (از جنگ) فرار کنند» (وَ یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَة إِنْ یُرِیدُونَ إِلاّ فِراراً).(6)
به این ترتیب، خداوند هم اعمال انسان ها را مى آزماید و هم گفتار و اخبار آنها را.
مطابق این تفسیر، این دو جمله در آیه مورد بحث، دو معنى متفاوت دارد، در حالى که طبق تفسیرهاى قبل، تأکید یکدیگر است.
به هر حال، این نخستین بار نیست که خداوند، به مردم اعلام مى کند: شما را مى آزمائیم، تا صفوفتان از هم مشخص شود، و مؤمنان راستین، از ضعیف الایمان ها و منافقان شناخته شوند، در آیات فراوانى از قرآن، این مسأله ابتلاء و امتحان، مطرح شده است.
مسائل مربوط به آزمایش الهى را، در جلد اول ذیل آیه 155 سوره «بقره» (صفحه 524 تا 535) بحث کرده ایم و همچنین در جلد 16 آغاز سوره «عنکبوت»، مشروحاً آمده است.
ضمناً جمله: «حَتّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ» (تا مجاهدان از میان شما را بشناسیم) به این معنى نیست که خداوند از این گروه آگاهى ندارد، بلکه منظور، تحقق این معلوم الهى و مشخص شدن این گونه افراد است، یعنى تا این علم الهى تحقق خارجى یابد و عینیت حاصل کند و صفوف مشخص شود.

* * *


1 ـ بعضى «اَم» را در آیه فوق «استفهامیه» دانسته اند، و بعضى «منقطعه» به معنى «بل»، ولى معنى اول مناسب تر به نظر مى رسد.
2 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث ـ ضمناً مضمون این حدیث را جمعى از بزرگان «اهل سنت» در کتاب هاى خود نقل کرده اند: از جمله «احمد» در کتاب «فضائل» و «ابن عبدالبر» در «استیعاب» و «ذهبى» در «تاریخ اول الاسلام» و «ابن اثیر» در «جامع الاصول» و «علامه گنجى» در «کفایة الطالب» و «محب الدین طبرى» در «ریاض النضرة» و «سیوطى» در «در المنثور» و «آلوسى» در «روح المعانى» و گروه دیگرى در کتاب هاى خود، و این نشان مى دهد یکى از روایات مسلمى است که از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)نقل شده (براى توضیح بیشتر به «احقاق الحق»، جلد سوم، صفحه 110 به بعد مراجعه فرمائید).
3 ـ «نهج البلاغه»، کلمات قصار، جمله 26.
4 ـ توبه، آیه 84.
5 ـ احزاب، آیه 15.
6 ـ احزاب، آیه 13.
سوره محمد/ آیه 29- 31 سوره محمد/ آیه 32- 34
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma