پیامبران «اولوا العزم» چه کسانى بودند؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 21
همچون پیامبران «اولوا العزم» شکیبا باش پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، اسطوره صبر و استقامت بود


در این که منظور از پیامبران «اولوا العزم» چه کسانى هستند؟ در میان مفسران گفتگو بسیار است، و پیش از آنکه در این باره تحقیق کنیم، باید معنى «عزم» را بررسى کرد، زیرا «اولوا العزم» به معناى «صاحبان عزم» است.
«عزم» به معناى اراده محکم و استوار است، «راغب» در «مفردات» مى گوید: عزم به معنى تصمیم گرفتن بر انجام کارى است (عَقْدُ الْقَلْبِ عَلى إِمْضاءِ الْاَمْرِ).
در قرآن مجید، گاهى «عزم» در مورد «صبر» به کار رفته، مانند: وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ: «کسى که صبر کند و عفو نماید این از عزم امور است».(1)
و گاه به معنى «وفاى به عهد» مانند: وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِىَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً: «ما به آدم از قبل، عهد کردیم، اما او فراموش کرد و بر سر عهد خود نایستاد».(2)
ولى، با توجه به این که پیامبران صاحب شریعت جدید و آئین تازه، با مشکلات و گرفتارى هاى بیشترى روبرو بودند، و براى مقابله با آن عزم و اراده محکم ترى لازم داشتند، به این دسته از «پیامبران»، «اولوا العزم» اطلاق شده است، و آیه مورد بحث نیز، ظاهراً اشاره به همین معنا است.
در ضمن، اشاره اى است به این که پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز از همان پیامبران است، زیرا مى گوید: «تو هم شکیبائى کن! آنگونه که پیامبران اولوا العزم شکیبائى کردند».
و اگر بعضى «عزم» و «عزیمت» را به معنى «حکم و شریعت» تفسیر کرده اند، به همین مناسبت است، و گرنه «عزم» در لغت به معنى شریعت نیامده است.
به هر حال، طبق این معنى «مِنْ» در «مِنَ الرُّسُل» «تبعیضیه» است، و اشاره به گروه خاصى از پیامبران بزرگ است که صاحب شریعت بوده اند، همانها که در آیه 7 سوره «احزاب» نیز به آنان اشاره شده: وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوح وَ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً: «به خاطر بیاور، هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم(علیهم السلام)، از همه آنها پیمان محکمى گرفتیم».
در اینجا بعد از ذکر همه انبیاء به صورت جمع، به این پنج پیامبر بزرگ اشاره مى کند، و این دلیل بر ویژگى آنها است.
در آیه 13 سوره «شورى» نیز از آنها سخن مى گوید: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسى: «آئینى براى شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و بر ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم».
روایات فراوانى در منابع شیعه و اهل سنت نیز، در این زمینه نقل شده است که پیامبران «اولوا العزم» همین پنج تن بودند، چنان که در حدیثى از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) آمده است: وَ هُمْ خَمْسَةٌ: أَوَّلُهُمْ نُوحٌ، ثُمَّ إِبْراهِیْمُ، ثُمَّ مُوسى، ثُمَّ عِیْسى، ثُمَّ مُحَمَّدٌ(صلى الله علیه وآله).(3)
در حدیث دیگرى از امام على بن الحسین(علیه السلام) آمده است: مِنْهُمْ خَمْسَةٌ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الْمُرْسَلِیْنَ: نُوحٌ وَ إِبْراهِیْمُ وَ مُوسى وَ عِیْسى وَ مُحَمَّدٌ(صلى الله علیه وآله)، و هنگامى که راوى سؤال مى کند: لِمَ سُمُّوا أُولِى الْعَزْمِ: «چرا آنها اولوا العزم نامیده شدند»؟ امام(علیه السلام) در پاسخ مى فرماید: لِأَنَّهُمْ بُعِثُوا إِلى شَرْقِها وَ غَرْبِها، وَ جِنِّها وَ إِنْسِها: «زیرا آنها مبعوث به شرق و غرب و جن و انس شدند».(4)
و باز در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده: سادَةُ النَّبِیِّیْنَ وَ الْمُرْسَلِیْنَ خَمْسَةٌ وَ هُمْ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ عَلَیْهِمْ دارَتِ الرَّحى: نُوحٌ وَ إِبْراهِیْمُ وَ مُوسى وَ عِیْسى وَ مُحَمَّدٌ(صلى الله علیه وآله): «بزرگ پیامبران و رسولان پنج نفرند، و آنها پیامبران اولوا العزم هستند، و آسیاى نبوت و رسالت بر محور وجود آنها دور مى زند، آنها نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمّد(صلى الله علیه وآله) بودند».(5)
در تفسیر «درّ المنثور» از «ابن عباس» نیز همین معنى نقل شده، که پیامبران «اولوا العزم» همین پنج نفرند.(6)
ولى، بعضى از مفسران، «اولوا العزم» را اشاره به پیامبرانى مى دانند که مأمور به پیکار با دشمنان شدند.
بعضى عدد آنها را 313 نفر دانسته(7)، و بعضى همه پیامبران را اولوا العزم (صاحبان اراده قوى) مى دانند(8) و مطابق این قول «مِن» در «مِنَ الرُّسُل» بیانیه است نه تبعیضیه.
ولى تفسیر اول، از همه صحیح تر است و روایات اسلامى آن را تأیید مى کند.

* * *

سپس، قرآن در دنبال این سخن، مى افزاید: «درباره آنها (کافران) عجله و شتاب مکن» (وَ لاتَسْتَعْجِلْ لَهُمْ).
چرا که قیامت به زودى فرا مى رسد، و آنچه را درباره آن شتاب داشتند با چشم خود مى بینند، سخت مجازات مى شوند و به اشتباهات خود پى مى برند.
به قدرى عمر دنیا، در برابر آخرت کوتاه است، «هنگامى که وعده هائى که به آنها داده مى شود مى بینند، احساس مى کنند گویا در دنیا جز ساعتى از یک روز توقف نداشتند»! (کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاّ ساعَةً مِنْ نَهار).
این احساسِ کمىِ عمر دنیا، در برابر آخرت، یا به خاطر آن است که واقعاً این زندگى در برابر آن حیات جاویدان ساعتى بیش نیست، و یا به خاطر این که، دنیا چنان به سرعت بر آنها مى گذرد، که گوئى ساعتى بیش نبوده است، و یا از این جهت، که آنها محصول تمام عمر خود را که از آن بهره بردارى صحیح نکردند، بیش از یک ساعت نمى بینند.
اینجا است که سیلاب حسرت بر قلب آنها جارى مى شود، اما چه سود که راه بازگشت، وجود ندارد.
لذا مى بینیم هنگامى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) «فاصله دنیا و آخرت را سؤال مى کنند» و مى گویند: کَمْ ما بَیْنَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ؟ در پاسخ مى فرماید: غَمْضَةُ عَیْن: «یک چشم بر هم زدن»! سپس مى گوید: خداوند فرموده: کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاّ ساعَةً مِنْ نَهار.(9)
این، نشان مى دهد که تعبیر به «ساعت» نه به معنى مقدار ساعت معمولى است، بلکه اشاره به زمان کم و کوتاه است.
بعد، به عنوان هشدار به همه انسان ها مى افزاید: «این ابلاغى است، براى همه» (بَلاغٌ).(10)
براى تمام کسانى که از خط عبودیت پروردگار خارج شدند، براى کسانى که غرق در زندگى زودگذر دنیا و شهوات آن گشتند، و بالاخره ابلاغى است براى همه ساکنان این جهان ناپایدار.
و در آخرین جمله، ضمن یک استفهام پر معنى و تهدیدآمیز مى فرماید: «آیا جز قوم فاسق هلاک مى شوند»؟ (فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ).

* * *


1 ـ شورى، آیه 43.
2 ـ طه، آیه 115.
3 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث (جلد 9، صفحه 143).
4 ـ «بحار الانوار»، جلد 11، صفحه 58 (حدیث 61)، در همان جلد، صفحه 56، حدیث 55 نیز با صراحت در این زمینه سخن مى گوید.
5 ـ «کافى»، جلد 1، صفحه 175، کتاب الحجة، باب «طبقات الانبیاء و الرسل»، حدیث 3.
6 و 7 و 8 ـ «درّ المنثور»، جلد 6، صفحه 45 و «کشاف»، ذیل آیه مورد بحث.
9 ـ «روضة الواعظین»، جلد 2، صفحه 448، «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 25.
10 ـ «بَلاغ» خبر مبتداى محذوفى است، و در تقدیر چنین است: «هذَا الْقُرْآنُ بَلاغٌ» ـ یا ـ «هذَا الْوَعْظُ وَ الْإِنْذارُ بَلاغٌ».
همچون پیامبران «اولوا العزم» شکیبا باش پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، اسطوره صبر و استقامت بود
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma