پایمال کنندگان حقوق پدر و مادر!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 21
سوره احقاف/ آیه 17- 19 چگونه این آیه از سوى «بنى امیه» تحریف شد؟


در آیات قبل، سخن از مؤمنانى در میان بود که در پرتو ایمان و عمل صالح، و شکر نعمت هاى حق، و توجه به حقوق پدر و مادر و فرزندان، به مقام قرب الهى راه مى یابند، و مشمول الطاف خاص او مى شوند.
اما در آیات مورد بحث، سخن از کسانى است که در نقطه مقابل آنها قرار دارند، افرادى بى ایمان، حق نشناس و عاق پدر و مادر، مى فرماید: «و آن کسى که به پدر و مادرش مى گوید: اف بر شما! آیا به من وعده مى دهید که من روز قیامت مبعوث مى شوم؟ در حالى که قبل از من اقوام زیادى بودند و مردند و هرگز مبعوث نشدند»! (وَ الَّذِی قالَ لِوالِدَیْهِ أُفّ لَکُما أَ تَعِدانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی).(1)
اما پدر و مادر مؤمن در مقابل این فرزند خیره سر، تسلیم نمى شوند «آنها فریاد مى کشند و خدا را به یارى مى طلبند که، واى بر تو اى فرزند! ایمان بیاور که وعده خدا حق است» (وَ هُما یَسْتَغِیثانِ اللّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ).
اما او همچنان به لجاجت و خیره سرى خود ادامه مى دهد، و با تکبر و بى اعتنائى «مى گوید: اینها چیزى جز افسانه هاى پیشینیان نیست»! (فَیَقُولُ ما هذا إِلاّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ).
این که مى گوئید: معادى و حساب و کتابى در کار است از خرافات و داستان هاى دروغین اقوام گذشته است، و من هرگز در برابر آن تسلیم نخواهم شد .
اوصافى که از این آیه، درباره آن گروه، استفاده مى شود چند وصف است: بى احترامى و اسائه ادب نسبت به مقام پدر و مادر; زیرا «اف» در اصل به معنى هر چیز کثیف و آلوده است، و در مقام توهین و تحقیر گفته مى شود.(2)
بعضى نیز گفته اند: به معنى چرکى است که در زیر ناخن جمع مى شود که هم آلوده است و هم ناچیز.(3)
دیگر این که: نه تنها ایمانى به قیامت و روز رستاخیز ندارند، بلکه آن را به باد مسخره گرفته، جزء افسانه ها و پندارهاى خرافى مى شمرند.
وصف دیگرشان، این است: گوش شنوا ندارند، تسلیم در برابر حق نیستند و روحشان از غرور و جهل و خودخواهى انباشته است.
آرى، پدر و مادر دلسوز او هر چه تلاش و کوشش مى کنند، که او را از گرداب جهل و بى خبرى نجات دهند، تا این فرزند دلبند گرفتار عذاب دردناک الهى نشود، او همچنان در کفر خود پافشارى مى کند و اصرار مىورزد، و سرانجام ناچار او را رها مى کنند.

* * *

همان گونه که در آیات گذشته، پاداش مؤمنان صالح العمل، بیان شده، در اینجا سرانجام کار کافران جسور و خیره سر را، نیز بیان کرده، مى فرماید: «آنها کسانى هستند که فرمان عذاب الهى، درباره آنان مسجل شده، و همراه اقوام کافر از جن و انس، که قبل از آنها بودند گرفتار مجازات دردناک مى شوند و اهل دوزخند» (أُولئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَم قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ).(4)
«چرا که آنها همه از زیانکاران بودند» (إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ).
چه زیانى از این بدتر، که تمام سرمایه هاى وجود خود را از دست دادند و خشم و غضب خدا را براى خود خریدند.
در مقایسه این دو گروه دوزخى و بهشتى، در این آیات به این امور برخورد مى کنیم.
آنها مدارج رشد تکامل خود را طى مى کنند، در حالى که اینها همه سرمایه هاى خویش را از دست مى دهند و زیانکارند.
آنها حق شناسند و شکرگزار، حتى در برابر پدر و مادر، اما اینها حق نشناسند و جسور و بى ادب، حتى نسبت به والدینشان.
آنها «همراه مقربان خداوند» در بهشتند، و اینها در «زمره اقوام بى ایمان» در دوزخند، و هر یک به گروه همجنس خود ملحق مى شوند.
آنها از لغزش هاى خود توبه مى کنند و در برابر حق تسلیم اند، اما اینها طغیانگرند و سرکش، و خودخواه و متکبر.
قابل توجه این که: این گروه لجوج در انحرافات خود بر وضع اقوام پیشین تکیه مى کنند، و در دوزخ نیز با همانها محشور خواهند بود.

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، نخست به تفاوت درجات و مراتب هر یک از این دو گروه، اشاره کرده، مى گوید: «براى هر کدام از آنها درجاتى است بر طبق اعمالى که انجام داده اند» (وَ لِکُلّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلُوا).(5)
چنان نیست که بهشتیان یا دوزخیان، همه در یک درجه باشند، بلکه آنها نیز به تفاوت اعمالشان، و به تناسب خلوص نیّت و میزان معرفتشان، مقامات متفاوتى دارند، و اصل عدالت، دقیقاً در اینجا حاکم است.
«دَرَجات» جمع «درجه» معمولاً به پله هائى گفته مى شود، که از آن به سمت بالا مى روند و «دَرَکات» جمع «درک» (بر وزن مرگ) به پله هائى گفته مى شود، که از آن به طرف پائین حرکت مى کنند، لذا در مورد بهشت، درجات، و در مورد دوزخ، درکات گفته مى شود، ولى، در آیه مورد بحث که هر دو با هم ذکر شده، با توجه به اهمیت مقام بهشتیان هر دو به عنوان «درجات» آمده و به اصطلاح از باب «تغلیب» است.(6)
سپس، مى افزاید: «هدف این است که خداوند اعمال آنها را بى کم و کاست به آنان تحویل دهد» (وَ لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمالَهُمْ).
این تعبیر، اشاره دیگرى است به مسأله «تجسم اعمال»، که در آنجا اعمال آدمى با او خواهد بود، اعمال نیکش مایه رحمت، و آرامش او است، و اعمال زشتش مایه بلا و ناراحتى و رنج و عذاب.
و در پایان، به عنوان تأکید مى گوید: «و به آنها هیچ ستمى نخواهد شد» (وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ).
چرا که اعمال خودشان را دریافت مى دارند، با این حال چگونه ظلم و ستم تصور مى شود؟
به علاوه «درجات» و «درکات» آنها، دقیقاً تعیین شده، و حتى کمترین عمل خوب و بد، در سرنوشت آنها مؤثر است، با این شرایط، ظلم معنى ندارد.

* * *


1 ـ «وَ الَّذِی قالَ...» مبتداست وخبر آن به اعتقاد بسیارى از مفسران «اُولئِکَ الَّذِیْنَ...» مى باشد که در آیه بعد آمده، و مفرد بودن «مبتدا» با جمع بودن «اُولئِکَ» منافات ندارد; چرا که منظور از آن جنس است، ولى این احتمال نیز وجود دارد که خبر آن محذوف باشد و در تقدیر چنین است: «وَ فِى مُقابِلِ الَّذِیْنَ مَضى وَصْفَهُمُ الَّذِى قالَ لِوالِدَیْهِ»، و در این صورت آیه بعد، مستقل است، همان گونه که آیه «اُولئِکَ الَّذِیْنَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُم...» استقلال دارد.
2 ـ «مفردات راغب».
3 ـ در زمینه معنى «اف» بحث هاى دیگرى در جلد 12، صفحه 83 آورده ایم (سوره اسراء، آیه 23).
4 ـ جمله «حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ» اشاره به سخنى است که خداوند در مورد مجازات کافران و مجرمان فرموده، و در تقدیر چنین است: «حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ بِأَنَّهُمْ أَهْلُ النّارِ...» و «فِى أُمَم» حال است.
5 ـ «مِنْ» در جمله «مِمّا عَمِلُوا» به اصطلاح «ابتدائیه» است و یا به معنى تعلیل «مِن أَجْلِ ما عَمِلُوا».
6 ـ «درک» (با سکون وسط) و «درک» (با فتحه) هر دو به معنى پائین ترین عمق نیز آمده، وگاه «درک» (با فتحه) به معنى خسارت و «درک» (با سکون) به معنى فهمیدن و ادراک چیزى (به تناسب رسیدن به عمق و حقیقت آن) نیز اطلاق شده است.
سوره احقاف/ آیه 17- 19 چگونه این آیه از سوى «بنى امیه» تحریف شد؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma