نزول دفعى و نزول تدریجى قرآن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 21
نزول قرآن در شبى پربرکت رابطه قرآن با شب قدر


1 ـ مى دانیم قرآن در طى بیست و سه سال دوران نبوت پیامبر، نازل شده است، و از این گذشته، محتواى قرآن محتوائى است که ارتباط و پیوند با حوادث مختلف زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان در طول این 23 سال دارد، که اگر از آن بریده شود، نامفهوم خواهد بود.
با این حال چگونه قرآن به طور کامل در شب قدر نازل شده است؟
در پاسخ این سؤال، بعضى نزول قرآن را به معنى آغاز نزول قرآن تفسیر کرده اند، بنابراین مانعى ندارد که آغاز آن در شب قدر باشد، و دنبال آن در طول 23 سال.
ولى، چنان که گفتیم این تفسیر با ظاهر آیه مورد بحث و آیاتى دیگر از قرآن مجید سازگار نیست.
براى یافتن پاسخ این سؤال، باید توجه داشت: از یکسو در آیه مى خوانیم «قرآن در لیله مبارکه نازل شده است».
از سوى دیگر، در آیه 185 سوره «بقره» آمده: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ: «(روزه در چند روز معدود) ماه رمضان است; ماهى که قرآن، براى راهنمائى مردم در آن نازل شده است».
و از سوى سوم، در سوره «قدر» مى خوانیم: إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ: «ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم»!
از مجموع این آیات، به خوبى استفاده مى شود: آن شب مبارکى که در آیه مورد بحث به آن اشاره شده، شب قدر در ماه مبارک رمضان است.
از این که بگذریم، از آیات متعددى استفاده مى شود که پیامبر(صلى الله علیه وآله) قبل از نزول تدریجى قرآن، از آن آگاهى داشت، مانند آیه 114 سوره «طه»: وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضى إِلَیْکَ وَحْیُهُ: «پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آن که وحى بر تو تمام شود».
و در آیه 16 سوره «قیامة» آمده است: لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ: «زبانت را به خاطر عجله براى خواندن (قرآن) حرکت مده».
از مجموع این آیات، مى توان نتیجه گرفت که قرآن داراى دو نوع نزول بوده است: اول «نزول دفعى» و جمعى، که یکجا از سوى خداوند بر قلب پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) در ماه رمضان و شب قدر نازل گردیده، دوم «نزول تدریجى» که بر حسب شرائط و حوادث و نیازها در طى 23 سال نازل شده است.
شاهد دیگر این سخن، این که: در بعضى از آیات قرآن تعبیر به «انزال» و در بعضى دیگر تعبیر به «تنزیل» شده است، از پاره اى از متون لغت استفاده مى شود که «تنزیل» معمولاً در مواردى گفته مى شود که چیزى تدریجاً و به صورت پراکنده و تدریجى نازل شود، اما «انزال» مفهوم وسیعى دارد که هم نزول تدریجى را شامل مى شود و هم نزول دفعى را.(1)
و جالب این که در تمام آیات فوق که سخن از نزول قرآن در شب قدر و ماه مبارک رمضان است تعبیر به «انزال» شده که با «نزول دفعى» هماهنگ است، در حالى که در موارد دیگرى که سخن از «نزول تدریجى» در میان است تنها تعبیر به «تنزیل» شده است.
اما این «نزول دفعى» بر قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) چگونه بوده؟ آیا به شکل همین قرآن فعلى با آیات و سوره هاى مختلف؟ یا مفاهیم و حقایق آنها به صورت فشرده و جمعى؟.
دقیقاً روشن نیست، همین قدر از قرائن فوق مى فهمیم که یک بار این قرآن در یک شب بر قلب پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و یک بار تدریجى در 23 سال.
شاهد دیگر، براى این سخن این که تعبیرات آیه فوق، ظهور در مجموع قرآن دارد، درست است که واژه «قرآن» به «کل» و «جزء» آن هر دو اطلاق مى شود، ولى نمى توان انکار کرد که، ظاهر این کلمه به هنگامى که قرینه دیگرى همراه آن نباشد مجموع قرآن است، و این که بعضى آیه مورد بحث را به آغاز نزول قرآن تفسیر کرده اند، و گفته اند: نخستین آیات قرآن در ماه رمضان و شب قدر نازل شده، خلاف ظاهر آیات است.
و از آن ضعیف تر قول کسانى است که مى گویند: چون سوره «حمد» که عصاره و خلاصه اى از مجموع قرآن است در شب قدر نازل شده، تعبیر به: «اِنّا اِنْزِلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»، گردیده است!
تمام این احتمالات، مخالف ظاهر آیات است; چرا که ظاهر آن این است که تمام قرآن در شب قدر نازل شده.
تنها چیزى که باقى مى ماند این است: در روایات متعددى که در تفسیر على بن ابراهیم از امام باقر و امام صادق و امام ابوالحسن (موسى بن جعفر)(علیهم السلام) نقل شده مى خوانیم، که در تفسیر: اِنّا اِنْزِلْناهُ فِی لَیْلَة مُبارَکَة، فرمودند: هِىَ لَیْلَةُ الْقَدْرِ، أَنْزَلَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ الْقُرْآنَ فِیْها إِلَى الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ جُمْلَةً واحِدَةً، ثُمَّ نَزَّلَ مِنَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ عَلى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) فِىْ طُولِ عِشْرِیْنَ سَنَة: «منظور از این شب مبارک، شب قدر است که خداوند همه قرآن را یکجا در آن شب به «بیت المعمور» نازل کرد، سپس در طول بیست سال از «بیت المعمور» بر رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) تدریجاً نازل فرمود» (توجه داشته باشید که در اینجا نیز در مورد نزول دفعى تعبیر به «أَنْزَل» و در مورد نزول تدریجى تعبیر به «نَزَّل» شده است).(2)
در این که «بیت المعمور» کجا است؟ در روایات متعددى که شرح آن به خواست خدا، در ذیل آیه 4 سوره «طور» خواهد آمد، تصریح شده است که خانه اى است به محاذات خانه «کعبه» در آسمان ها، که عبادتگاه فرشتگان است، و هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مى شوند، و تا قیامت باز نمى گردند.
ولى در این که «بیت المعمور» در کدام آسمان است؟ روایات مختلف است، در بسیارى از آنها آسمان چهارم، و در بعضى آسمان نخست (آسمان دنیا) و در بعضى آسمان هفتم آمده است. در حدیثى که مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» در تفسیر سوره «طور» از على(علیه السلام) نقل کرده، چنین مى خوانیم: هُوَ بَیْتٌ فِى السَّماءِ الرّابِعَةِ بِحِیالِ الْکَعْبَهِ تَعْمَرَهُ الْمَلائِکَةِ بِما یَکُونُ مِنْها فِیْهِ مِنَ الْعِبادَةِ، وَ یَدْخُلُهُ کُلَّ یَوْم سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَک ثُمَّ لایَعُودُونَ إِلَیْهِ أَبَداً: «آن خانه اى است در آسمان چهارم در مقابل کعبه که فرشتگان با عبادت خود آن را معمور و آباد مى کنند، هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مى شوند و تا ابد به آن بازنمى گردند»!.(3)
ولى در هر حال نزول قرآن در شب قدر، به طور کامل به «بیت المعمور»، هرگز منافات با آگاهى پیامبر(صلى الله علیه وآله) از آن ندارد، چرا که او را به لوح محفوظ که مکنون علم خدا است راه نیست، اما از عوالم دیگر آگاهى دارد.
و به تعبیر دیگر آنچه از آیات گذشته، استفاده کردیم که قرآن دو بار بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده، یک بار «نزول دفعى» در شب قدر، و بار دیگر «نزول تدریجى» در طول 23 سال، منافاتى با حدیث فوق که مى گوید: در شب قدر بر «بیت المعمور» نازل شده ندارد. چرا که قلب پیغمبر از «بیت المعمور» آگاه است.
با توجه به آنچه در پاسخ این سؤال گفته شد، پاسخ سؤال دیگرى که مى گوید: اگر قرآن در شب قدر نازل شده، پس چگونه طبق روایات مشهور آغاز بعثت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) در 27 ماه «رجب» صورت گرفته است؟ روشن گردید.
زیرا نزول آن در ماه رمضان جنبه جمعى داشته، در حالى که نزول اولین آیات در 27 «رجب» مربوط به نزول تدریجى آن است و به این ترتیب مشکلى از این نظر پیش نمى آید.

* * *

آیه بعد، توصیف و توضیحى است براى شب قدر، مى گوید: «شب قدر شبى است که هر امرى از امور بر طبق حکمت الهیه تفصیل و تبیین مى شود» (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکِیم).
تعبیر به «یُفْرَقُ» اشاره به این است که، همه امور و مسائل سرنوشت ساز، در آن شب مقدر مى شود، و تعبیر به «حَکِیم» بیانگر استحکام این تقدیر الهى و تغییرناپذیرى و حکیمانه بودن آن است، منتها این صفت در قرآن معمولاً براى خدا ذکر مى شود، ولى توصیف امور دیگر به آن از باب تأکید است.(4)
این بیان هماهنگ با روایات بسیارى است که مى گوید: در شب قدر، مقدرات یک سال همه انسان ها تعیین مى گردد، و ارزاق، و سرآمد عمرها، و امور دیگر، در آن شب تفریق و تبیین مى شود.
شرح این سخن و مسائل دیگرى در زمینه شب قدر، و عدم تضاد آن با آزادى اراده انسان ها، به خواست خدا مبسوطاً در تفسیر سوره «قدر» خواهد آمد.

* * *

در آیه بعد، براى تأکید بر این معنى که قرآن از ناحیه خدا است، مى فرماید: «نزول قرآن در شب قدر، فرمانى بود از ناحیه ما، و ما پیامبر اسلام را مبعوث کرده و فرستاده ایم» (أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنّا کُنّا مُرْسِلِینَ).(5)

* * *

سپس، براى بیان علت اصلى نزول قرآن و ارسال پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مقدرات شب قدر، مى افزاید: «همه اینها به خاطر رحمتى است از سوى پروردگارت» (رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ).(6)
آرى، رحمت بى کران او ایجاب مى کند، که بندگان را به حال خود رها نکند، و برنامه و راهنما براى آنها بفرستد، تا در مسیر پرپیچ و خم تکامل و سیر الى اللّه، آنها را رهنمون گردد، اصولاً تمام عالم هستى از رحمت بى دریغش سرچشمه گرفته است، و انسان ها بیش از همه مشمول این رحمتند.
در ذیل همین آیه، و آیات بعد، اوصاف هفتگانه اى براى خداوند مى شمرد که همگى بیانگر مقام توحید او است مى فرماید: «او سمیع و علیم است» (إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
تقاضاى بندگان را مى شنود، به اسرار درون دل هاى آنها آگاه است.

* * *

آن گاه، در بیان سومین توصیف مى فرماید: «همان خداوندى که پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه در میان آن دو قرار گرفته است، مى باشد، اگر شما یقین دارید» (رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ).(7)ـ(8)
از آنجا که بسیارى از مشرکان به خدایان و ارباب متعددى قائل بودند، و براى هر نوع از انواع موجودات، ربّى مى پنداشتند، و تعبیر «بِرَبِّک» (پروردگار تو) در آیه قبل، ممکن بود چنین توهّمى را براى آنها ایجاد کند که پروردگار پیامبر(صلى الله علیه وآله) غیر از ربّ موجودات دیگر است، در این آیه با جمله «رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْض وَ ما بَیْنَهُما» خط بطلان بر همه مى کشد، و اثبات مى کند که پروردگار همه موجودات عالم یکى است.
جمله «إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِین» (اگر شما یقین دارید) که به صورت جمله شرطیه آمده است، در اینجا سؤال انگیز است که: آیا ربوبیت پروردگار عالم مشروط به چنین شرطى است؟
ولى، ظاهر این است که منظور از ذکر این جمله، بیان یکى از دو معنى و یا هر دو معنى است: نخست این که «اگر شما طالب یقین هستید، راه این است که در ربوبیت مطلقه پروردگار بیندیشید».
دیگر این که «اگر شما اهل یقین مى باشید، بهترین مورد براى پیدا کردن یقین همینجاست» اگر شما که آثار ربوبیت خداوند را در تمام عالم هستى مى بینید، و دل هر ذره اى را که بشکافید، نشانه اى از این ربوبیت در آن مى یابید، به ربوبیت او یقین پیدا نکنید، به چه چیز مى توانید در عالم، ایمان و یقین پیدا کنید؟!

* * *

در چهارمین و پنجمین و ششمین توصیف مى فرماید: «معبودى جز او نیست، او زنده مى کند و او مى میراند» (لا إِلهَ إِلاّ هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ).(9)
حیات و مرگ شما به دست او است، و پروردگار شما و همه جهانیان او است، بنابراین معبودى جز او نمى تواند وجود داشته باشد، آیا کسى که نه مقام ربوبیت دارد، و نه مالک حیات و مرگ است، مى تواند معبود واقع شود؟!
و در هفتمین و آخرین توصیف مى افزاید: «او پروردگار شما و پرودگار پدران نخستین شما است (رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ).
اگر مى گوئید: بت ها را مى پرستید به خاطر این که نیاکانتان آنها را پرستش مى کردند، بدانید پروردگار آنها نیز خداوند یگانه یکتا است، و علاقه شما به نیاکانتان نیز ایجاب مى کند که جز بر آستان خداوند یکتا، سر فرود نیاورید، و اگر آنها راه و رسمى غیر از این داشته اند، مسلماً در اشتباه بوده اند.
روشن است مسأله حیات و مرگ از شئون تدبیر پروردگار است، اگر مخصوصاً آن را ذکر کرده، هم از جهت اهمیت فوق العاده آن مى باشد، و هم اشاره اى است ضمنى به مسأله معاد، این نخستین بار نیست که قرآن روى مسأله حیات و مرگ، تکیه مى کند، بلکه بارها آن را به عنوان یکى از افعال مخصوص پروردگار، بیان داشته، چرا که سرنوشت سازترین مسأله در زندگى انسان ها، و در عین حال پیچیده ترین مسائل عالم هستى، و روشن ترین دلیل بر قدرت خداوند همین مسأله حیات و مرگ است.

* * *


1 ـ به «مفردات راغب» ماده «نزل» مراجعه شود.
2 ـ تفسیر «نور الثقلین»، جلد 4، صفحه 620 ـ در این حدیث نزول قرآن به طور تدریجى در بیست سال ذکر شده، در حالى که مى دانیم دوران نبوت که قرآن در آن نازل مى شد در بیست و سه سال بود، ممکن است این تعبیر از اشتباه راوى و یا غلط در نسخه هاى حدیث مى باشد.
3 ـ «مجمع البیان»، جلد 9، صفحه 163 ـ مرحوم علامه «مجلسى» در «بحار الانوار»، جلد 58، صفحه 55 به بعد روایات مربوط «بیت المعمور» را جمع آورى کرده است. لازم به ذکر است از پانزده روایتى که در این باب درباره «بیت المعمور» آمده فقط در حدیث ششم عبارت: «یَدْخُلُهُ فِىْ کُلِّ یَوْم سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَک وَ یَخْرُجُونَ مِنْهُ وَ لایَعُودُونَ إِلَیْهِ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ» آمده است که ظاهراً کامل ترین روایت است، صفحه 58.
4 ـ در «المیزان» تفسیر دیگرى براى این آیه ذکر شده که خلاصه اش این است: امور این جهان داراى دو مرحله است: مرحله اجمال و ابهام که از آن تعبیر به «حکیم» شده، و مرحله تفصیل و کثرت که از آن تعبیر به «یُفْرَقُ» شده است (جلد 18، صفحه 132).
5 ـ در این که «أَمْراً مِنْ عِنْدِنا...» چه موقعیت اعرابى دارد؟ و ناظر به کدام یک از بحث هاى آیات گذشته است؟ احتمالات گوناگونى داده اند، مناسب تر این است که «أَمْراً مِنْ عِنْدِنا» حال از ضمیر مفعولى «إِنّا أَنْزَلناه» بوده باشد، یعنى قرآن را فرستادیم در حالى که امرى است از ناحیه ما، و در این صورت با جمله «إِنّا کُنّا مُرْسِلِینَ» که از ارسال پیامبر(صلى الله علیه وآله) سخن مى گوید کاملاً هماهنگ است، این احتمال نیز وجود دارد که توضیحى بر «کُلُّ أَمْر حَکِیْم» باشد، و نصب آن بر اختصاص است و در معنى چنین است: «أَعْنِىْ بِهذَا الْأَمْرِ أَمْراً حاصِلاً مِنْ عِنْدِنا».
6 ـ «رَحْمَةً مِنْ رَبِّک» «مفعول لاجله» است براى «إِنّا أَنْزَلْناه» یا براى «یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکِیم» و یا هر دو.
7 ـ کلمه «رَبّ» در این آیه بدل است از «رَبّ» در آیه قبل.
8 ـ جزاى جمله شرطیه «إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ» محذوف است، و در تقدیر چنین مى باشد: «إِنْ کُنْتُمْ مِنْ أَهْلِ الْیَقِینِ أَوْ فِىْ طَلَبِ الْیَقِیْنِ عَلِمْتُمْ أَنَّ اللّهَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرضِ وَ ما بَیْنَهُما».
9 ـ جمله «لا إِلهَ إِلّا هُو» ممکن است استینافیه باشد، و یا خبر مبتداى محذوفى، و در تقدیر «هُوَ لا إِلهَ إِلَّا اللّه» مى باشد، ولى احتمال اول مناسب تر است.



نزول قرآن در شبى پربرکت رابطه قرآن با شب قدر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma