چه کسى قادر بر شفاعت است؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 21
سوره زخرف/ آیه 86- 89 سوره دخّـــان

در این آیات، که آخرین آیات سوره «زخرف» است، همچنان سخن درباره ابطال عقیده شرک، و سرانجام تلخ مشرکان است، و با دلائل دیگرى بطلان اعتقاد آنها را آشکار مى سازد، نخست مى فرماید: اگر آنها به گمان شفاعت به سراغ این معبودان مى روند باید بدانند: «معبودانى را که آنها غیر از خدا، مى خوانند مالک و قادر بر هیچگونه شفاعتى نیستند» (وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ).
«شفاعت» در پیشگاه خداوند، تنها به اذن و فرمان او است، و خداوند حکیم، هرگز چنین اذن و فرمانى را به این سنگ و چوب هاى بى ارزش و فاقد عقل و شعور، نداده است.
ولى، از آنجا که در میان معبودان آنها فرشتگان و مانند آنان وجود داشتند، در ذیل آیه آنها را استثناء کرده مى فرماید: «مگر کسانى که شهادت به حق داده اند» (إِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ).
همانها که توحید و یگانگى خدا را در تمام مراحل پذیرفته اند، و در برابر حق، به طور کامل تسلیمند، آرى این گروه به اذن پروردگار مالک شفاعتند.
ولى، چنان نیست که آنها براى هر کس، هر چند بت پرست و مشرک و منحرف از آئین توحید باشد، شفاعت کنند، بلکه «آنها به خوبى مى دانند براى چه کسى اجازه شفاعت دارند» (وَ هُمْ یَعْلَمُونَ).
به این ترتیب، امید آنها را از شفاعت فرشتگان، به دو دلیل قطع مى کند: نخست این که، آنها خود شهادت به وحدانیت خدا مى دهند، و به همین دلیل اجازه شفاعت پیدا کرده اند، و دیگر این که، آنها محل و مورد شایسته شفاعت را به خوبى مى شناسند.(1)
بعضى جمله «وَ هُمْ یَعْلَمُون» را مکمل «إِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ» دانسته اند که مطابق آن مفهوم جمله چنین مى شود: تنها کسانى حق شفاعت دارند که، به توحید شهادت دهند و از حقیقت آن آگاه باشند ولى تفسیر اول مناسب تر است.
به هر حال، این آیه شرط عمده شفعاء را در پیشگاه خدا مشخص مى سازد، آنها کسانى هستند که گواهان حقند، و حق را در تمام مراحل مى شناسند، و از روح توحید، به خوبى آگاهند، و از شرائط شفاعت شوندگان، نیز باخبرند.

* * *

سپس، از معتقدات خود مشرکان گرفته، به آنها پاسخ دندان شکن مى دهد و مى گوید: «اگر از آنها سؤال کنى چه کسى آنها را آفریده است؟ به طور مسلم مى گویند: اللّه»! (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللّهُ).
کراراً گفته ایم، در میان مشرکان عرب و غیر عرب، کمتر کسى پیدا مى شد که بت ها را خالق و آفریننده بداند، بلکه، آنها بت ها را به عنوان وساطت و شفاعت در پیشگاه خدا، و یا به عنوان این که سمبل و نشانه اى هستند از وجودهاى مقدس اولیاء اللّه، به ضمیمه این بهانه که معبود ما باید موجود محسوسى باشد تا با آن انس بگیریم، پرستش مى کردند، لذا هر گاه درباره خالق از آنها سؤال مى شد خالق را «اللّه» معرفى مى کردند.
قرآن، بارها این حقیقت را یادآور مى شود که، پرستش تنها براى خالق و مدبر این عالم شایسته است، و شما که خالق و مدبر را، او مى دانید، راهى جز این ندارید که عبودیت و الوهیت را نیز، مخصوص او بشمرید.
لذا در پایان آیه، به عنوان ملامت و سرزنش، مى گوید: اکنون که چنین است «چگونه از عبادت خدا به سوى غیر او بازگردانده و منحرف مى شوند»؟! (فَأَنّى یُؤْفَکُونَ).

* * *

آیه بعد، از شکایت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در پیشگاه خدا، از این قوم لجوج و بى منطق سخن گفته، مى فرماید: «آنها چگونه از شکایت پیامبر، در پیشگاه خداوند که مى گوید: اى پروردگار من، اینها گروهى هستند که ایمان نمى آورند غافل مى شوند»؟ (وَ قِیلِهِ یا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لایُؤْمِنُونَ).
او مى گوید: من شب و روز، با آنها سخن گفتم، از طریق بشارت و انذار وارد شدم، سرگذشت دردناک اقوام پیشین را براى آنها برشمردم، آنها را تهدید به عذاب تو کردم، و تشویق به رحمتت در صورت بازگشت از این راه انحرافى، خلاصه آنچه در توان داشتم بیان کردم، و آنچه گفتنى بود، گفتم، اما با این همه، سخنان گرم من در قلب سرد آنها، اثر نگذاشت و ایمان نیاوردند، تو مى دانى و آنها.(2)

* * *

و در آخرین آیه، به او دستور مى دهد: اکنون که چنین است «از آنها روى برگردان» (فَاصْفَحْ عَنْهُمْ).
در عین حال، اعراض تو، به معنى قهر و جدائى توأم با خشونت و پرخاشگرى نباشد بلکه «به آنها بگو: سلام بر شما» (وَ قُلْ سَلامٌ).
نه سلامى به عنوان دوستى و تحیت، بلکه به عنوان جدائى و بیگانگى، این سلام در حقیقت شبیه سلامى است که در آیه 63 سوره «فرقان» آمده است: وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً: «هنگامى که جاهلان آنها را با سخنان زشت خود مورد خطاب قرار دهند در پاسخ آنها مى گویند: سلام» سلامى که نشانه بى اعتنائى توأم با بزرگوارى است.
با این حال، آنها را با جمله اى پرمعنى تهدید مى کند، تا گمان نکنند این جدائى و وداع دلیل بر آن است که خدا کارى با آنها ندارد، مى فرماید: «اما به زودى خواهند دانست» (فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).
آرى، خواهند دانست چه آتش سوزان و عذاب دردناکى، با لجاجت هاى خود براى خویشتن فراهم ساخته اند؟!
بعضى شأن نزولى براى آیه «وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ...» ذکر کرده اند، و آن این که: «نضر بن حارث» و چند نفر از قریش گفتند: اگر آنچه را محمّد(صلى الله علیه وآله)مى گوید، حق است ما نیازى به شفاعت او نداریم، ما فرشتگان را دوست داریم و ولى خود مى شماریم، آنها سزاوارتر به شفاعتند، در اینجا بود که آیه فوق نازل شد (و به آنها اخطار کرد که ملائکه براى احدى در قیامت شفاعت نمى کنند، مگر براى کسانى که گواهى به حق بدهند یعنى مؤمنان).(3)ـ(4)
و در اینجا سوره «زخرف» پایان مى یابد.

* * *

پروردگارا! ارتباط و پیوند ما را با خودت و اولیائت روز به روز محکم تر گردان، تا مشمول شفاعتشان شویم!
خداوندا! ما را از هر گونه شرک جلى و خفى، محفوظ و برکنار دار!
بارالها! روز قیامت با اوصافى که در کتاب آسمانیت بیان کرده اى روز سخت و طاقت فرسائى است، در آن روز با فضلت با ما معامله کن، نه با عدلت!

 
آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ
 
پایان سوره زخرف

* * *


1 ـ طبق این تفسیر استثناى «إِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ»، «استثناى متصل» است، ولى اگر منظور از جمله «الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ» خصوص بت ها باشد «استثناء منقطع» مى شود، ولى معنى اول مخصوصاً با توجه به «الَّذِیْنَ» که براى عاقل، یا تغلیبى از عاقل و غیر عاقل است مناسب تر به نظر مى رسد.
2 ـ در این که «قِیْلِهِ» عطف بر چیست؟ گفتگوى بسیار در میان مفسران است، بعضى آن را معطوف بر «الساعة» در سه آیه قبل مى دانند، بنابراین مفهوم جمله چنین مى شود: «خدا از قیامت آگاه است و از شکایت پیامبر نسبت به کفار».
بعضى دیگر آن را معطوف بر «علم الساعة»دانسته اند (با این قید که علم قبل از «قیله» به عنوان مضاف محذوف در تقدیر است) که تفاوت چندانى از نظر معنى با تفسیر اول ندارد.
و جمعى «واو» را «واو» قسم دانسته اند و احتمالات دیگرى که نقل همه آنها به طول مى انجامد، در اینجا احتمال دیگرى است که شاید از همه آنچه در این زمینه گفته شده است بهتر باشد، و آن این که: معطوف بر محذوف جمله «أَنّى یُؤْفَکُونَ» است و در تقدیر چنین مى شود: أَنّى یُؤْفَکُونَ عَنْ عَبادَتِهِ وَ عَنْ قِیلِهِ یا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لایُؤْمِنُونَ: «آنها چگونه از عبادت خداوند منحرف مى شوند و چگونه شکایت پیامبر را از این قوم بى ایمان نادیده مى گیرند».
3 ـ طبق این تفسیر جمله «إِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ» توصیفى است براى شفاعت شوندگان نه شفاعت کنندگان.
4 ـ تفسیر «قرطبى»، جلد 9، صفحه 5942.
سوره زخرف/ آیه 86- 89 سوره دخّـــان
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma