چرا قرآن بر یکى از ثروتمندان نازل نشده؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 21
سوره زخرف/ آیه 31- 32 پاسخ به دو سؤال مهم


در آیات قبل، سخن از بهانه جوئى هاى مشرکان در برابر دعوت پیامبران بود، گاه آن را سحر مى خواندند، و گاه به تقلید نیاکانشان متوسل شده به سخن خدا پشت مى کردند، در آیات مورد بحث، به یکى دیگر از بهانه هاى واهى و بى اساس آنان اشاره کرده مى فرماید: «و گفتند: چرا این قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندى) از این دو شهر (مکّه و طائف) نازل نشده است»؟! (وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُل مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیم).
آنها از یک نظر حق داشتند، به سراغ چنین بهانه هائى بروند، زیرا از دیدگاه آنها معیار ارزش انسان ها، مال و ثروت و مقام ظاهرى و شهرت آنان بود، این سبک مغزان تصور مى کردند: ثروتمندان و شیوخ ظالم قبائل آنها، مقرب ترین مردم در درگاه خدا هستند، لذا تعجب مى کردند که، این موهبت نبوت و رحمت بزرگ الهى، چرا بر یکى از این قماش افراد نازل نشده است؟ و به عکس بر یتیم و فقیر و تهیدستى به نام محمّد(صلى الله علیه وآله) نازل شده، این باور کردنى نیست!
آرى آن نظام ارزشى نادرست، چنین استنباطى هم به دنبال داشت، و بلاى بزرگ جوامع بشرى، و عامل اصلى انحراف فکرى آنها، همین نظامات ارزشى غلط است که گاه حقایق را کاملاً واژگون نشان مى دهد.
حامل این دعوت الهى، باید کسى باشد که روح تقوى سراسر وجودش را پر کرده باشد، انسانى آگاه، با اراده، مصمم، شجاع، عادل، و آشنا به درد محرومان و مظلومان، این است ارزش هائى که براى حمل این رسالت آسمانى لازم است، نه لباس هاى زیبا و قصرهائى گران بها و مجلّل، و انواع زینت ها و تجملات، مخصوصاً هیچ یک از پیغمبران خدا داراى چنین شرائطى نبودند، مبادا ارزش هاى اصیل با ارزش هاى دروغین اشتباه شود.
در این که منظورِ بهانه جویان، کدام شخص در «مکّه و طائف» بود؟ در میان مفسران گفتگو است، ولى غالباً «ولید بن مغیره» را از «مکّه» و «عروة بن مسعود ثقفى» را از «طائف» شمرده اند، هر چند بعضى نام «عتبة بن ربیعه» از «مکّه» و «حبیب بن عمر ثقفى» از «طائف» را نیز به میان آورده اند.
ولى گفتار آنها ظاهراً روى شخص معینى دور نمى زد، بلکه هدف آنها اشاره به یکى از افراد پرپول و سرشناس و قوم و قبیله دار بوده است.

* * *

قرآن مجید براى کوبیدن این طرز تفکر زشت و خرافى، پاسخ هاى دندان شکنى مى گوید، و دیدگاه الهى و اسلامى را کاملاً مجسم مى سازد، نخست مى گوید: «آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مى کنند»؟! (أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ).
تا به هر کس بخواهند نبوت بخشند، و کتاب آسمانى بر او نازل کنند، و به هر کس مایل نباشند نکنند، آنها اشتباه مى کنند، رحمت پروردگار تو را خود او تقسیم مى کند، و او از همه کس بهتر مى داند چه کسى شایسته این مقام بزرگ است، چنان که در آیه 124 سوره «انعام» نیز آمده است: اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ: «خداوند آگاه تر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد».
از این گذشته، اگر تفاوت و اختلافى از نظر سطح زندگى در میان انسان ها وجود دارد، هرگز دلیل تفاوت آنها در مقامات معنوى نیست، بلکه: «ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا یکدیگر را مسخر کرده (و با هم تعاون نمایند)» (نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجات لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا).
آنها فراموش کرده اند که، زندگى بشر، یک زندگى دسته جمعى است، و اداره این زندگى، جز از طریق تعاون و خدمت متقابل، امکان پذیر نیست، هر گاه همه مردم در یک سطح از نظر زندگى و استعداد، و در یک پایه از نظر مقامات اجتماعى باشند، «اصل تعاون» و خدمت به یکدیگر، و بهره گیرى هر انسانى از دیگران متزلزل مى شود.
بنابراین، نباید این تفاوت آنها را بفریبد، و آن را معیار ارزش هاى انسانى پندارند.
«و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آورى مى کنند (از مال و جاه و مقام) بهتر است» (وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ).
بلکه، تمام این مقام ها و ثروت ها در برابر رحمت الهى، و قرب پروردگار، به اندازه بال مگسى وزن و قیمت ندارد.
تعبیر به «رَبِّکَ» که در این آیه دو بار تکرار شده، اشاره لطیفى است به لطف خاص پروردگار، در مورد پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و پوشاندن لباس نبوت و خاتمیت بر قامت رساى او.

* * *

سوره زخرف/ آیه 31- 32 پاسخ به دو سؤال مهم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma