153 یَسْئَلُکَ أَهْلُ الْکِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَکْبَرَ مِنْ ذلِکَ فَقالُوا أَرِنَا اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِکَ وَ آتَیْنا مُوسى سُلْطاناً مُبیناً
154 وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمیثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقاً غَلیظاً
ترجمه:
153 ـ اهل کتاب از تو مى خواهند کتابى از آسمان (یک جا) بر آنها نازل کنى; (در حالى که این یک بهانه است;) آنها از موسى، بزرگ تر از این را خواستند و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان ده»! و به خاطر این ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت. سپس گوساله (سامرى) را، پس از آن همه دلائل روشن که براى آنها آمد، (به خدائى) انتخاب کردند! ولى ما از آن درگذشتیم (و عفو کردیم) و به موسى، برهان آشکارى دادیم.
154 ـ و کوه طور را بر فراز آنها برافراشتیم; و در همان حال از آنها پیمان گرفتیم، و به آنها گفتیم: «(براى توبه) از در (بیت المقدس) با خضوع در آئید»! و (نیز) گفتیم: «روز شنبه تعدّى نکنید (و دست از کار بکشید!)» و از آنان (در برابر همه اینها،) پیمان محکمى گرفتیم.