همه براى او سجده کنید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 22
سوره النجم/ آیه 56- 62



به دنبال آیات گذشته که سخن از هلاکت اقوام پیشین به خاطر ستمگرى و طغیان آنها مى گفت، آیات مورد بحث روى سخن را به مشرکان، کفار و منکران دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده، مى گوید: «این پیامبر (یا این قرآن) انذار کننده اى همچون انذار کنندگان پیشین است» (هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولى).
این که مى گوید: پیامبر (یا قرآن) از نوع انذار کنندگان نخستین است، مفهومش این است که رسالت محمّد(صلى الله علیه وآله) و کتاب آسمانیش قرآن، موضوع بى سابقه اى نیست، شبیه آن در گذشته بسیار بوده است، چرا مایه تعجب شماست؟!
بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند که «هذا» اشاره به اخبارى است که در آیات قبل، از سرگذشت اقوام پیشین ذکر شد، زیرا اینها نیز به نوبه خود بیم دهنده است، ولى دو تفسیر سابق مناسب تر به نظر مى رسد.

* * *

آن گاه براى این که مشرکان و کافران به خطرى که در پیش دارند توجه بیشتر کنند، مى افزاید: «آنچه باید نزدیک شود نزدیک شده است» (أَزِفَتِ الْآزِفَةُ).
آرى، قیامت نزدیک است، خود را براى سؤال و حساب و جزاء آماده کنید.
تعبیر به «آزِفَة» از قیامت، به خاطر نزدیکى آن و تنگى وقت است; زیرا این واژه از کلمه «ازف» (بر وزن نجف)، به معنى «تنگى وقت» گرفته شده، و طبعاً مفهوم نزدیک شدن را نیز در بر دارد.
نامگذارى قیامت به این نام، علاوه بر آیه مورد بحث، در آیه 18 «غافر» نیز آمده است، و تعبیرى است گویا و بیدار کننده، همین مفهوم را به صورت دیگرى در آیه 1 سوره «قمر» مى خوانیم: اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ: «قیامت نزدیک شده است»، و به هر حال، نزدیکى قیامت با توجه به کوتاهى عمر دنیا قابل درک است، به خصوص این که هر کس مى میرد، قیامت صغرایش بر پا مى شود.

* * *

پس از آن مى افزاید: مهم این است که «هیچ کس جز خدا نمى تواند در آن روز به داد مردم برسد، و شدائد آن را برطرف سازد» (لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللّهِ کاشِفَةٌ).(1)
«کاشِفَة» در اینجا به معنى برطرف کننده شدائد است.
بعضى از مفسران «کاشِفَة» را به معنى عاملى براى تأخیر قیامت تفسیر کرده اند، و بعضى به معنى «کشف کننده تاریخ وقوع قیامت» گرفته اند، ولى، معنى اول از همه مناسب تر است.
به هر حال، حاکم و مالک و صاحب قدرت در آن روز (و همیشه) خدا است، اگر نجات مى خواهید، دست به دامن لطف او زنید، و اگر آرامش مى طلبید، در سایه ایمان به او قرار گیرید.

* * *

در آیه بعد مى افزاید: «آیا از این سخن تعجب مى کنید» (أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ).
این جمله، ممکن است اشاره به مسأله رستاخیز باشد که در آیات قبل آمده، یا اشاره به قرآن، (چرا که در آیات دیگر از آن تعبیر به «حدیث» شده)(2) و یا سخنانى که درباره هلاک اقوام پیشین گفته شد و یا همه اینها.

* * *

سپس مى گوید: «و مى خندید و گریه نمى کنید»؟ (وَ تَضْحَکُونَ وَ لاتَبْکُونَ).

* * *


«و پیوسته در غفلت و بى خبرى و لهو و سرگرمى گناه آلود به سر مى برید»؟! (وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ).
در حالى که اینجا نه جاى خنده است، و نه جاى غفلت و بى خبرى، جاى گریه بر فرصت هاى از دست رفته، طاعات ترک شده، و معاصى و گناهانى است که از شما سر زده است، جاى بیدارى و جبران امورى است که از دست رفته، و بالاخره جاى توبه و انابه و بازگشت به سایه لطف خدا است.
«سامِدُون» از ماده «سمود» (بر وزن جمود)، به معنى لهو و سرگرمى و بلند کردن سر از روى کبر و غرور است، و در اصل به کار شتر هنگامى که راه مى رود و سر خود را از روى بى اعتنائى به هوا بلند مى کند گفته مى شود.
این متکبران مغرور، همچون حیوانات، به خواب و خور مشغولند، در عیش و نوش غرقند، و از حوادث دردناک و کیفرهاى شدیدى که در پیش دارند، و نزدیک است دامانشان را بگیرد بى خبرند.

* * *

در آخرین آیه این سوره، و به دنبال بحث هاى فراوانى که پیرامون اثبات توحید و نفى شرک بیان شد، مى گوید: «اکنون که چنین است براى خدا سجده کنید و او را پرستش نمائید» (فَاسْجُدُوا لِلّهِ وَ اعْبُدُوا).
اگر مى خواهید در صراط مستقیم حق گام بردارید، تنها براى او که تمام خطوط عالم هستى به ذات پاکش منتهى مى گردد، سجده کنید، و اگر مى خواهید به سرنوشت دردناک اقوام پیشین که بر اثر شرک و کفر و ظلم و ستم در چنگال عذاب الهى گرفتار شدند، گرفتار نشوید، تنها او را عبادت کنید.
جالب توجه این که، در روایات زیادى نقل شده است: وقتى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به هنگام تلاوت این سوره به این آیه رسید، همه مؤمنان و کافرانى که آن را شنیدند، به سجده افتادند، طبق روایتى، تنها کسى که سجده نکرد «ولید بن مغیره» بود، که (شاید نمى توانست براى سجده کردن خم شود) کفى از خاک برداشت و پیشانى را بر آن گذاشت و این گونه سجده کرد!
این تعجب ندارد که حتى بت پرستان به سجده افتاده باشند; چرا که لحن گیراى این سوره، از یکسو، محتواى هیجان انگیز آن از سوى دیگر، و تهدیدهاى وحشتناک نسبت به مشرکان از سوى سوم، و خارج شدن این آیات مبارک از دهان پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) در نخستین مرحله نزول وحى از سوى چهارم، آن چنان گیرا و مؤثر و پر نفوذ بود، که هر دلى را بى اختیار تحت تأثیر خود قرار داد، و حجاب هاى عناد، لجاج، تعصب و خودخواهى را هر چند موقت، کنار زد، و نور توحید را در قلوب پرتوافکن کرد.
اگر خود ما نیز این سوره را با دقت و تأمل، و با حضور قلب و توجه تلاوت کنیم، و خود را در برابر پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و در جوّ نزول آیات بینگاریم، مى بینیم، قطع نظر از عقائد خاص اسلامى، چاره اى جز این نداریم که وقتى به آخرین آیه برسیم، به سجده بیفتیم، و در پیشگاه حق سر تعظیم فرود آریم.
این نخستین بار نیست که قرآن در قلوب منکران نیز اثر مى گذارد، و آنها را بى اختیار مجذوب خود مى کند، چنان که در داستان «ولید بن مغیره» آمده است که وقتى آیات سوره «فصّلت» را شنید، هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) این آیه را تلاوت فرمود: «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عاد وَ ثَمُودَ» از جا برخاست، لرزید و مو بر تنش راست شد، به خانه آمد به گونه اى که مشرکان پنداشتند او کاملاً مجذوب آئین محمّد(صلى الله علیه وآله) شده است.
بنابراین، هیچ نیازى نیست که بگوئیم چون بعضى از شیاطین جن، یا انسان هاى شیطان صفت، به هنگام تلاوت «أَ فَرَأَیْتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى ...»، که سخن از بت هاى معروف عرب مى گوید، زبان به توصیف این بت ها گشودند و جمله «تِلْکَ الْغَرانِیْقُ الْعُلى» را گفتند، و به همین دلیل توجه مشرکان را به خود جلب کردند، آنها نیز به این خاطر به سجده افتادند.
زیرا همان گونه که در تفسیر این آیات، قبلاً گفته ایم، در آیاتى که به دنبال ذکر نام این بت ها آمده، سخت از آنها نکوهش شده است، و جاى هیچ گونه تردید و خطا و اشتباه را براى کسى باقى نگذارده است (براى توضیح بیشتر به تفسیر آیات 19 و 20 همین سوره مراجعه شود).
این نکته لازم به یادآورى است که «آیه فوق»، از آیاتى است که به هنگام تلاوت آن، سجده بر همه واجب است، لحن آیه که از صیغه امر در آن استفاده شده، و امر دلیل بر وجوب است نیز گواه این معنى است، و به این ترتیب، بعد از سوره «الم سجده» و «حم سجده»، این سومین سوره اى است که مشتمل بر «سجده واجب» است، هر چند طبق بعضى از روایات از نظر تاریخ نزول، اولین سوره اى که آیه سجده واجب در آن نازل شده، همین سوره بوده است.

* * *

خداوندا! همیشه انوار معرفتت را در قلوب ما پرتوافکن کن، تا غیر تو را نپرستیم و در برابر غیر تو سجده نکنیم!
بارالها! کلید تمام خیرات در دست قدرت تو است، ما را از بهترین مواهب و عطایایت یعنى خشنودى و رضایت بهره مند ساز!
پروردگارا! دیده اى عبرت بین عطا فرما، تا از سرنوشت اقوام ستمگر پیشین درس عبرت بیاموزیم، و از گام نهادن در طریق آنها برحذر باشیم!
 
آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ
پایان سوره «نجم»
15 / ربیع الاول / 1406
7 / 9 / 1364

* * *


1 ـ ضمیر «لَها» به «آزِفَة» باز مى گردد، و مؤنث بودن «کاشفة» به خاطر این است که صفت براى «نفس» محذوف است، بعضى نیز احتمال داده اند که «تاء» در «کاشفة» براى مبالغه است، مانند «علامة».
2 ـ طور، آیه 34.
سوره النجم/ آیه 56- 62
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma