هر کس مسئول اعمال خویش است

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 22
شأن نزول: 1 ـ سه اصل مهم اسلامى


در آیات گذشته، سخن از این بود که خداوند بدکاران را در برابر اعمال بدشان کیفر مى دهد، و نیکوکاران را پاداش، چون ممکن است بعضى تصور کنند مى شود کسى را به گناه دیگرى کیفر داد، یا گناه دیگرى را بر گردن گرفت، آیات در مقام نفى این توهم برآمده، و این اصل مهم اسلامى را که نتیجه اعمال هر کس فقط به خود او باز مى گردد تشریح مى کند:
نخست مى فرماید: «آیا دیدى آن کسى را که از اسلام (یا از انفاق) روى گردان شد»؟! (أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلّى).

* * *

«و کمى مال داد و از انفاق (یا از پرداخت مال بیشتر) امساک کرد» (به گمان این که دیگرى مى تواند بار گناهان او را بر دوش گیرد) (وَ أَعْطى قَلِیلاً وَ أَکْدى).(1)

* * *

«آیا او علم غیب دارد، و مى بیند که دیگران مى توانند گناهان او را به دوش گیرند»؟! (أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرى).
چه کسى از قیامت آمده و براى آنها خبر آورده است که، افراد مى توانند: رشوه گیرند و گناه دیگران را بر گردن نهند؟! یا چه کسى از سوى خدا آمده و به آنها خبر داده است که خدا به این معامله راضى است؟! جز این است که اوهامى را به هم بافته اند، و براى فرار از زیر بار مسئولیت ها، خود را در تار و پود این اوهام گرفتار ساخته اند؟!

* * *

بعد از این اعتراض شدید، قرآن به بیان یک اصل کلى که در سایر آئین هاى آسمانى نیز بوده است، پرداخته، چنین مى گوید: آیا کسى که با این وعده هاى خیالى دست از انفاق (یا ایمان) برداشته، و مى خواهد خود را با پرداختن مختصر مالى از کیفر الهى رهائى بخشد، «از آنچه در کتب «موسى» نازل گردیده با خبر نشده است»؟! (أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِما فِی صُحُفِ مُوسى).

* * *

«و همچنین آنچه در کتاب «ابراهیم» نازل شده، همان «ابراهیم» که وظیفه خود را به طور کامل اداء کرد» (وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفّى).(2)
همان پیامبر بزرگى که به تمام عهد و پیمان هاى الهى وفا کرد، حق رسالت او را اداء نمود، و براى تبلیغ آئین او از هیچ مشکل و تهدید و آزارى نهراسید، همان کسى که در بوته امتحانات مختلف قرار گرفت، و حتى فرزندش را به فرمان خدا به قربانگاه برد، و کارد بر گلوى او گذارد، و از تمام این امتحانات سربلند و سرفراز بیرون آمد، و مقام والاى رهبرى خلق را به او عطا فرمود، چنان که در آیه 124 سوره «بقره» مى خوانیم: وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً: «به خاطر بیاور زمانى را که خداوند ابراهیم را با دستوراتى آزمود، و او از عهده همه این امتحانات برآمد و آنها را تکمیل کرد، و خداوند به او فرمود من تو را پیشواى مردم قرار دادم».
بعضى از مفسران، در توضیح این آیه گفته اند: بَذَلَ نَفْسَهُ لِلْنِّیْرانِ، وَ قَلْبَهُ لِلْرَّحْمنِ وَ وَلَدَهُ لِلْقُرْبانِ وَ مالَهُ لِلْإِخْوانِ: «ابراهیم در راه خدا تن را به آتش سپرد و قلبش را به خدا، فرزندش را به قربانى، و اموالش را به برادران و یاران».(3)

* * *

آیا با خبر نشده است که در تمام این کتب آسمانى این حکم نازل شده، که «هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى کشد»؟! (أَلاّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى).
«وِزْر» در اصل از «وزر» (بر وزن خطر) گرفته شده، که به معنى پناهگاه هاى کوهستانى است، سپس واژه «وزر» به بارهاى سنگین اطلاق گردیده، به خاطر شباهتى که با سنگ هاى عظیم کوه دارد، و بعد از آن به گناه نیز اطلاق شده; چرا که بار سنگینى بر دوش انسان مى نهد.
منظور از «وازره» انسانى است که تحمل «وزر» مى کند.(4)

* * *

سپس، براى توضیح بیشتر مى افزاید: «آیا خبر ندارد که در این کتب آسمانى آمده است براى انسان بهره اى جز سعى و کوشش او نیست»؟! (وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاّ ما سَعى).(5)
«سَعى» در اصل، به معنى راه رفتن سریع است که به مرحله دویدن نرسیده، ولى غالباً به معنى تلاش و کوشش به کار مى رود; چرا که به هنگام تلاش و کوشش در کارها، انسان حرکات سریعى انجام مى دهد، خواه کار خیر باشد یا شرّ.
جالب این که نمى فرماید: بهره انسان، کارى است که انجام داده، بلکه مى فرماید: تلاشى است که از او حاصل شده است، اشاره به این که مهم تلاش و کوشش است، هر چند انسان احیاناً به مقصد و مقصودش نرسد، که اگر نیتش خیر باشد خدا پاداش خیر به او مى دهد، چرا که او خریدار نیت ها و اراده هاست، نه فقط کارهاى انجام شده!

* * *

«و آیا خبر ندارد که سعى و کوشش او به زودى دیده مى شود»؟! (وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرى).
نه تنها نتیجه هاى این سعى و تلاش، چه در مسیر خیر باشد، یا شرّ، بلکه خود اعمال او، در آن روز در برابرش آشکار مى شود، همان گونه که در جاى دیگر مى فرماید: یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْس ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُحْضَراً: «روزى که هر کس اعمال نیکى را که انجام داده حاضر مى بیند».(6)
و نیز درباره مشاهده اعمال نیک و بد در قیامت، در سوره «زلزال» آیات 7 و 8 مى خوانیم: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرًّا یَرَهُ: «هر کس به قدر سنگینى ذره اى، کار خیر کرده باشد، آن را مى بیند * و هر کس به اندازه سنگینى ذره اى، کار بد کرده باشد، آن را خواهد دید»!

* * *

«سپس در برابر عملش به او جزاى کافى داده مى شود» (ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى).(7)
منظور از «جزاء أوفى» جزائى است که درست به اندازه عمل باشد، البته این منافات با تفضل الهى در مورد اعمال نیک به ده برابر، یا صدها، و هزاران برابر ندارد، و این که بعضى از مفسران «جزاء أوفى» را به معنى پاداش بیشتر در مورد حسنات گرفته اند، صحیح به نظر نمى رسد; زیرا این آیه گناهان را نیز شامل مى شود، بلکه گفتگوى اصلى آیه در مورد وزر و گناه است (دقت کنید).

* * *


1 ـ «أَکْدى» در اصل از «کدیه» (بر وزن حجره)، به معنى سختى و صلابت زمین است، سپس در مورد افراد ممسک و بخیل به کار رفته.
2 ـ «وَفّى» از ماده «توفیه» به معنى بذل و اداى کامل است.
3 ـ «روح البیان»، جلد 9، صفحه 246.
4 ـ مؤنث بودن «وازره» به خاطر این است که وصف براى «نفس» است که محذوف شده، و همچنین مؤنث بودن «اخرى».
5 ـ «ما» در «ما سَعى» مصدریه است.
6 ـ آل عمران، آیه 30.
7 ـ نائب فاعل «یجزى» ضمیرى است که به «انسان» باز مى گردد، و ضمیر متصل به آن به «عمل» برمى گردد با حذف حرف جر، و در تقدیر چنین بود: «ثُمَّ یُجْزَى الاِنْسانُ بَعَمَلِهِ (أَوْ عَلى عَمَلِهِ) الْجَزاءَ الْأَوْفى»، «زمخشرى» در «کشاف» مى گوید: «ممکن است حرف جر در تقدیر نباشد، زیرا «یُجْزَى الْعَبْدُ سَعْیَهُ» گفته مى شود» (ولى باید توجه داشت که معمولاً «جَزاهُ اللّهُ عَلى عَمَلِهِ» گفته مى شود، «جَزاهُ اللّهُ عَمَلَهُ» نادر است) و «الْجَزاءَ الْأَوْفى» مفعول براى «یجزى» است.

 

شأن نزول: 1 ـ سه اصل مهم اسلامى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma