باز در این آیات، به مسأله علم خدا و وسعت بى انتهاى آن اشاره شده، ولى تعبیر، تعبیر تازه اى است، چرا که روى دو نکته تکیه مى کند که از خفى ترین و پیچیده ترین حالات انسان است: حالت آفرینش انسان از خاک، که هنوز عقول دانشمندان در آن حیران است، که چگونه ممکن است موجود زنده اى از موجود بى جان به وجود آید؟ قطعاً چنین امرى در گذشته واقع شده، خواه در مورد انسان یا جانداران دیگر، ولى تحت چه شرائطى معلوم نیست، آن قدر این مسأله پیچیده و مرموز است که تاکنون اسرار آن از علم و دانش بشر، مکتوم مانده.
دیگر، مسأله تحولات اسرارآمیز وجود انسان در دوران جنینى است، که آن نیز از مرموزترین کیفیات خلقت انسان است، هر چند شبحى از آن براى علم و دانش بشر کشف شده، اما هنوز مسائل اسرارآمیز و سؤالات بدون پاسخ درباره جنین، کم نیست.
کسى که در این دو حالت، از تمام اسرار وجود انسان و تحولات و تغییرات آن آگاه است، و او را هدایت و رهبرى و تربیت مى کند، چگونه ممکن است از اعمال و افعال او با خبر نباشد؟ و جزاى هر کدام را به اندازه لازم ندهد؟
پس این علم بى پایان، پشتوانه عدالت مطلقه او است.
* * *