دومین دیدار!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 22
سوره النجم/ آیه 13- 18 1 ـ معراج یک واقعیت مسلم است


این آیات، همچنان ادامه بحث هاى آیات گذشته درباره مسأله وحى، و ارتباط پیامبر(صلى الله علیه وآله) با خداوند و شهود باطنى او است. مى فرماید: «بار دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را مشاهده کرد» (وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى).

* * *

«و این شهود در کنار «سدرة المنتهى» روى داد» (عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى).

* * *

«همانى که جنة المأوى و بهشت برین در کنار آن است» (عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى).

* * *

«در آن هنگام که چیزى «سدرة المنتهى» را فرا گرفته، و پوشانده بود» (إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ ما یَغْشى).

* * *

اینها واقعیاتى بود که پیامبر مشاهده کرده «و چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان ننمود» و تصورات باطل را در لباس حق ندید (ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى).

* * *

«او بخشى از آیات و نشانه هاى بزرگ پروردگارش را در آنجا مشاهده کرد» (لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى).

* * *

همان گونه که مى بینیم، همان ابهامى که در بدو امر، آیات گذشته را احاطه کرده بود، بر این آیات که فراز دیگرى از همان مطالب است سایه افکنده، و براى روشن شدن مفاد این آیات، باز باید قبل از هر چیز به سراغ مفردات آن برویم، سپس مجموع را در نظر بگیریم:
«نَزْلَة» به معنى یک بار نازل شدن است، بنابراین، «نَزْلَةً اُخْرى» یعنى «در یک نزول دیگر».(1)
از این تعبیر استفاده مى شود که، دو بار «نزول» رخ داده و این ماجرا مربوط به نزول دوم است.
«سِدْرَة» (بر وزن حرفة)، مطابق آنچه غالب مفسران و علماى لغت گفته اند، درختى است پر برگ و پر سایه، و تعبیر به «سدرة المنتهى» اشاره به درخت پر برگ و پر سایه اى است که در اوج آسمان ها، در منتها الیه عروج فرشتگان، ارواح شهداء، علوم انبیاء، و اعمال انسان ها قرار گرفته، جائى که ملائکه پروردگار از آن فراتر نمى روند، و «جبرئیل» نیز در سفر «معراج»، به هنگامى که به آن رسید، متوقف شد.
درباره «سدرة المنتهى» ـ هر چند در قرآن مجید توضیحى نیامده، ـ ولى در اخبار و روایات اسلامى توصیف هاى گوناگونى پیرامون آن آمده، و همه بیانگر این واقعیت است که انتخاب این تعبیر، به عنوان یک نوع تشبیه، و به خاطر تنگى و کوتاهى لغات ما از بیان این گونه واقعیات بزرگ است.
در حدیثى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که: رَأَیْتُ عَلى کُلِّ وَرَقَة مِنْ أَوْراقِها مَلَکاً قائِماً یُسَبِّحُ اللّهَ تَعالى: «من بر هر یک از برگ هاى آن فرشته اى دیدم که ایستاده بود و تسبیح خداوند را مى کرد».(2)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: اِنْتَهَیْتُ اِلى سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، وَ اِذاً الوَرَقَةُ مِنْها تُظِلُّ اُمَّةً مِنَ الْاُمَمِ: «من به سدرة المنتهى رسیدم، و دیدم هر برگى از آن مى تواند بر امتى سایه بیفکند»!.(3)
این تعبیرات نشان مى دهد که، هرگز، منظور درختى شبیه آنچه در زمین مى بینیم نبوده، بلکه اشاره به سایبان عظیمى است در جوار قرب رحمت حق، که فرشتگان بر برگ هاى آن تسبیح مى کنند، و امت هائى از نیکان و پاکان در سایه آن قرار دارند.
«جَنَّةُ الْمَأْوى» به معنى بهشتى است که محل سکونت است،(4) و در این که این کدام بهشت است؟ در میان مفسران گفتگو است، بعضى آن را همان «بهشت جاویدان» (جَنَّةُ الْخُلْدِ) مى دانند، که در انتظار تمام اهل ایمان و پرهیزگاران است، و محل آن را در آسمان، و آیه 19 سوره «سجده» را شاهد بر آن مى گیرند: فَلَهُمْ جَنّاتُ الْمَأْوى نُزُلاً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ: «براى مؤمنان صالح العمل باغ هاى بهشت است که در آن ساکن مى شوند، و این وسیله پذیرائى از آنهاست در مقابل اعمالى که انجام مى دادند»; چرا که این آیه به قرینه آیه بعد از آن، مسلماً از بهشت جاویدان سخن مى گوید.
ولى از آنجا که در جاى دیگر مى خوانیم: وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّة عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ: «براى رفتن به سوى مغفرت پروردگار و بهشتى که وسعت آن آسمان ها و زمین است، بر یکدیگر پیشى گیرید»(5) بعضى، این معنى را بعید شمرده اند; زیرا ظاهر آیات مورد بحث، نشان مى دهد که «جَنَّةُ الْمَأْوى» در آسمان، و غیر از بهشت جاویدان است که وسعتش به اندازه تمام آسمان ها و زمین مى باشد.
لذا گاهى آن را به جایگاه ویژه اى از بهشت تفسیر کرده اند که در کنار «سدرة المنتهى»، و محل خاصان و مخلصان است.
و گاه گفته اند به معنى بهشت برزخى است که ارواح شهداء و مؤمنان، موقتاً به آنجا مى روند.
تفسیر اخیر، از همه مناسب تر به نظر مى رسد، و از امورى که به روشنى بر آن گواهى مى دهد، این است که در بسیارى از روایات «معراج» آمده است که، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) عده اى را در این بهشت، متنعم دید، در حالى که مى دانیم هیچ کس در بهشت جاویدان قبل از روز قیامت وارد نمى شود; زیرا آیات قرآن به خوبى دلالت دارد که پرهیزگاران در قیامت، بعد از محاسبه، وارد بهشت مى شوند، نه بلافاصله بعد از مرگ، و ارواح شهداء نیز در بهشت برزخى قرار دارند; زیرا آنها نیز قبل از قیام قیامت وارد بهشت جاویدان نمى شوند.
آیه «ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى»، اشاره به این معناست که چشم پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مشاهده خود، نه چپ و راست شد، و نه از حد و مقصد تجاوز کرد، و آنچه را دید عین واقعیت بود (زیرا «زاغَ» از ماده «زَیْغ» به معنى انحراف به چپ و راست است، و «طَغى» از ماده «طُغْیان» به معنى تجاوز از حد است).
به تعبیر دیگر، انسان به هنگام مشاهده چیزى، وقتى به اشتباه مى افتد که دقیقاً به خود آن توجه نکند، به چپ و راست، یا ماوراء آن بنگرد.(6)

* * *

اکنون که از تفسیر مفردات آیه فراغت یافتیم، به تفسیر جمعى آیات مى پردازیم.
در اینجا، باز همان دو نظرى که در تفسیر آیات سابق بود تعقیب شده است.
جمع کثیرى از مفسران، آیات را ناظر به ملاقات پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى دومین بار با جبرئیل، در صورت اصلیش دانسته اند، و مى گویند: منظور این است که بار دیگر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به هنگام نزول از «معراج»، در کنار «سدرة المنتهى»، «جبرئیل» را در صورت اصلیش دید، و چشم او در مشاهده این صحنه هرگز گرفتار اشتباهى نشد.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در اینجا بعضى از آیات بزرگ حق را مشاهده کرد، که منظور از آن، یا همان صورت واقعى جبرئیل است، و یا بعضى از آیات عظمت آسمان ها و عجائب آن، و یا هر دو.
ولى، اشکالاتى که سابقاً براى این تفسیر ذکر کردیم همچنان باقى است، بلکه پاره اى از اشکالات دیگر بر آن افزوده مى شود، از جمله:
تعبیر به «نَزْلَةً اُخْرى» (در یک نزول دیگر) طبق این تفسیر، مفهوم روشنى ندارد، و اما بر طبق تفسیر دوم، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در یک «شهود باطنى دیگر»، به هنگام معراج بر فراز آسمان ها، ذات پاک خدا را مشاهده کرد، و به تعبیر دیگر، خداوند بار دیگر، بر قلب پاک او نزول فرمود «نَزْلَةً اُخْرى» و شهود کامل تحقق یافت، در محلى که منتها الیه قرب الى اللّه از سوى بندگان است، در کنار «سدرة المنتهى»، در آنجا که «جَنَّةُ الْمَأْوى» قرار دارد، در حالى که «سدرة المنتهى» را حجاب هائى از نور پوشانده بود.
دیده قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این شهود، هرگز به غیر حق نیفتاد، و جز او ندید، و در همانجا بود که نشانه هاى عظمت خداوند را، در آفاق و انفس نیز مشاهده کرد.
مسأله شهود باطنى، چنان که قبلاً نیز اشاره کردیم، یک نوع درک و دیدى است که نه شباهت با «ادراکات عقلى» دارد، و نه با «ادراکات حسى» که انسان از طریق حواس ظاهر آن را درک مى کند، و از جهاتى مى توان آن را شبیه علم انسان به وجود خود، و افکار و تصورات خود دانست.
توضیح این که: ما به وجود خود یقین داریم، افکار خود را درک مى کنیم، از اراده و تصمیم و تمایلات خود باخبریم، ولى این آگاهى نه از طریق استدلال براى ما حاصل شده، و نه از طریق مشاهده ظاهرى، بلکه یک نوع شهود باطنى براى ما است، که از این طریق به وجود خود و روحیات خود واقفیم.
به همین دلیل، علمى که از ناحیه شهود باطنى حاصل مى شود، هیچ گونه خطا در آن راه ندارد; زیرا نه از طریق استدلال است که خطائى در مقدمات آن حاصل شود، و نه از طریق حس است که خطائى از طریق حواس در آن راه یابد.
درست است که ما نمى توانیم حقیقت شهودى را که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن شب تاریخى معراج، نسبت به خداوند پیدا کرد دریابیم، ولى مثالى که گفتیم براى نزدیک کردن راه، مناسب است، و روایات اسلامى نیز در مسیر، راهگشاى ماست.

* * *


1 ـ بعضى از ارباب لغت ومفسران، «نَزْلَة» را به معنى «مرة» تفسیر کرده اند، بنابراین معنى نزول 2
در آن نیست، و «نَزْلَةً اُخْرى» تنها به معنى یک بار دیگر است، ولى معلوم نیست چرا آنها ماده اصلى «نَزْلَة» را در اینجا رها کرده اند، در حالى که دیگران آن را حفظ نموده، و به صورتى که در بالا گفتیم تفسیر نموده اند (دقت کنید).
2 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث.
3 ـ «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 155، حدیث 40.
4 ـ «مأوى» در اصل به معنى محل انضمام است، و از آنجا که سکونت افراد در یک مکان، سبب انضمام آنها به یکدیگر است، این واژه به محل سکونت اطلاق شده است.
5 ـ آل عمران، آیه 133.
6 ـ در تفسیر «المیزان»، واژه اول به معنى «خطا در مشاهده کیفیت چیزى» تفسیر شده، و واژه دوم به معنى «خطا دراصل دیدن»، ولى دلیل روشنى براى این تفاوت بیان نشده است، بلکه آن چه در لغت آمده، همان تفسیرى است که در بالا گفتیم.
سوره النجم/ آیه 13- 18 1 ـ معراج یک واقعیت مسلم است
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma