پیوسته آسمان ها را گسترش مى دهیم!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 22
سوره ذاریات/ آیه 47- 51 سوره ذاریات/ آیه 52- 55


بار دیگر این آیات، به مسأله آیات عظمت خداوند در عالم آفرینش مى پردازد، و در حقیقت بحث هائى را که در آیات 20 و 21 همین سوره درباره آیات او در زمین و وجود انسان گذشت، تکمیل مى کند، و در ضمن، دلیلى بر قدرت خداوند بر مسأله معاد و زندگى پس از مرگ است، نخست مى فرماید: «ما آسمان را با قدرت بنا کردیم، و پیوسته آن را وسعت مى بخشیم» (وَ السَّماءَ بَنَیْناها بِأَیْد وَ إِنّا لَمُوسِعُونَ).

* * *

«و زمین را گستردیم و چه خوب گستراننده ایم»! (وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ).
«اَیْد» (بر وزن صید)، به معنى قدرت و قوت است، و در بعضى آیات قرآن مجید به این معنى آمده است، و در اینجا اشاره به قدرت کامله خداوند بزرگ در آفرینش آسمان ها دارد.
نشانه هاى این قدرت عظیم، هم در عظمت آسمان ها، و هم در نظام خاصى که بر آنها حاکم است به خوبى آشکار مى باشد.(1)
در این که منظور از «إِنّا لَمُوسِعُونَ» (ما پیوسته وسعت مى بخشیم)، در اینجا چیست؟ در میان مفسران گفتگو است: بعضى، آن را به معنى توسعه رزق از سوى خدا بر بندگان از طریق نزول باران دانسته اند، بعضى، آن را به معنى گسترش رزق از هر نظر مى دانند، و بعضى، نیز آن را به معنى غنى و بى نیازى خداوند تفسیر کرده اند; چرا که خزائن او آن قدر گسترده است که با اعطاء رزق به خلایق، هرگز پایان نمى پذیرد و کم نمى شود.
ولى، با توجه به مسأله آفرینش آسمان ها در جمله قبل، و با توجه به کشفیات اخیر دانشمندان در مسأله «گسترش جهان»، که از طریق مشاهدات حسى نیز تأیید شده است، معنى لطیف ترى براى آیه مى توان یافت، و آن این که: خداوند آسمان ها را آفریده و دائماً گسترش مى دهد.
علم امروز مى گوید: نه تنها کره زمین بر اثر جذب مواد آسمانى تدریجاً فربه و سنگین تر مى شود، بلکه آسمان ها نیز در گسترشند، یعنى ستارگانى که در یک کهکشان قرار دارند، به سرعت از مرکز کهکشان دور مى شوند، حتى سرعت این گسترش را در بسیارى از مواقع اندازه گیرى کرده اند.
در کتاب «مرزهاى نجوم» نوشته «فرد هویل» مى خوانیم: «تندترین سرعت عقب نشینى کرات، که تاکنون اندازه گیرى شده، نزدیک به 66 هزار کیلومتر در ثانیه است!، کهکشان هاى دورتر در نظر ما به اندازه اى کم نورند، که اندازه گیرى سرعت آنها به سبب عدم نور کافى دشوار است، تصویرهائى که از آسمان برداشته شده، آشکارا این کشف مهم را نشان مى دهد که، فاصله این کهکشان ها بسیار سریع تر از کهکشان هاى نزدیک افزایش مى یابد».
نامبرده سپس به بررسى این سرعت در کهکشان هاى «ابر سنبله» و «اکلیل» و «شجاع» و غیر آن پرداخته و بعد از محاسبه، سرعت هاى عجیب و سرسام آورى را ارائه مى دهد.(2)
چند جمله هم در این زمینه از آقاى «جان الدر» بشنوید، او مى گوید: «جدیدترین و دقیق ترین اندازه گیرى ها در طول امواجى که از ستارگان پخش مى شود، پرده از روى یک حقیقت عجیب و حیرت آور برداشته، یعنى نشان داده است مجموعه ستارگانى که جهان از آنها تشکیل مى یابد، پیوسته با سرعتى زیاد از یک مرکز دور مى شوند، و هر قدر فاصله آنها از این مرکز بیشتر باشد، بر سرعت سیر آنها افزوده مى گردد، مثل این است که زمانى کلیه ستارگان در این مرکز مجتمع بوده اند، و بعد از آن از هم پاشیده، و مجموعه ستارگان بزرگى از آنها جدا و به سرعت به هر طرف روانه مى شوند!
دانشمندان از این موضوع چنین استفاده کرده اند که جهان داراى نقطه شروعى بوده است».(3)
«ژرژ گاموف» در کتاب «آفرینش جهان»، در این زمینه چنین مى گوید: «فضاى جهان که از میلیاردها کهکشان تشکیل یافته، در یک حالت انبساط سریع است، حقیقت این است که جهان ما در حال سکون نیست، بلکه انبساط آن مسلم است.
پى بردن به این که، جهان ما در حال انبساط است، کلید اصلى را براى گنجینه معماى جهان شناسى مهیا مى کند، زیرا اگر اکنون جهان در حال انبساط باشد، لازم مى آید که زمانى در حال انقباض بسیار شدیدى بوده است»!.(4)
تنها دانشمندان فوق نیستند که به این حقیقت اعتراف کرده اند، افراد دیگرى نیز این معنى را در نوشته هاى خود آورده اند که نقل کلمات آنها به درازا مى کشد.
جالب توجه این که، تعبیر به «إِنّا لَمُوسِعُونَ» (ما گسترش دهندگانیم) با استفاده از جمله اسمیه و اسم فاعل، دلیل بر تداوم این موضوع است، و نشان مى دهد که این گسترش، همواره وجود داشته، و همچنان ادامه دارد، و این درست همان چیزى است که امروز به آن رسیده اند که، تمام کرات آسمانى و کهکشان ها در آغاز در مرکز واحدى جمع بوده (با وزن مخصوص فوق العاده سنگین)، سپس انفجار عظیم و بى نهایت وحشتناکى در آن رخ داده، و به دنبال آن، اجزاى جهان متلاشى شده، و به صورت کرات درآمده، و به سرعت در حالت عقب نشینى و توسعه است.
اما در مورد خلقت زمین واژه «ماهِدُون»، تعبیر لطیفى است که نشان مى دهد خداوند زمین را با تمام وسائل استراحت، براى زندگى انسان ها «ممهد» و آماده ساخته است; زیرا «ماهد» از ماده «مهد»، به معنى گاهواره و یا هر محلى است که براى استراحت آماده مى کنند، چنین محلى، باید آرام، مطمئن، محفوظ و گرم و نرم باشد، و تمام این شرائط در کره زمین حاصل است.
به فرمان الهى، از یکسو سنگ ها نرم و تبدیل به خاک شده، و از سوى دیگر، صلابت کوه ها و پوسته سخت زمین آن را در برابر فشار جزر و مد، مقاوم ساخته، از سوى سوم، قشر هوائى که گرداگرد آن را فرا گرفته، هم حرارت خورشید را در خود نگه مى دارد، و همچون لحاف بزرگى بر این بستر گسترده افتاده، و هم سپر نیرومندى است در برابر هجوم سنگ هاى آسمانى که آنها را به محض ورود به قلمرو زمین، آتش زده، خاکستر مى کند.
و به این ترتیب، تمام شرائط آسایش از سوى خداوند براى پذیرائى از انسان که میهمان خدا در این کره خاکى است فراهم شده است.

* * *

بعد از آفرینش آسمان ها و زمین، نوبت به موجودات مختلف آسمانى و
زمین و انواع گیاهان و حیوانات مى رسد، و در این باره در آیه بعد مى فرماید: «ما از هر چیز دو زوج آفریدیم، شاید شما متذکر شوید» (وَ مِنْ کُلِّ شَیْء خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ).
بسیارى از مفسران «زوج» را در اینجا به معنى «اصناف مختلف» دانسته، و آیه فوق را اشاره به اصناف مختلف موجودات این جهان مى دانند که به صورت «زوج»، «زوج» درآمده است، مانند شب و روز، نور و ظلمت، دریا و صحرا، خورشید و ماه، نر و ماده، و غیر اینها.
ولى چنان که قبلاً ذیل آیات مشابه نیز گفته ایم، «زوجیت» در این گونه آیات مى تواند اشاره به معنى دقیق ترى باشد; زیرا واژه «زوج» را معمولاً به دو جنس «نر» و «ماده» مى گویند، خواه در عالم حیوانات باشد یا گیاهان، و هر گاه آن را کمى توسعه دهیم، تمام نیروهاى «مثبت» و «منفى» را شامل مى شود، و با توجه به این که، قرآن در آیه فوق مى گوید: «مِنْ کُلِّ شَىْء» (از همه موجودات) نه فقط موجودات زنده، مى تواند اشاره به این حقیقت باشد که تمام اشیاء جهان از ذرات مثبت و منفى ساخته شده، و امروز از نظر علمى مسلم است که «اتم ها» از اجزاء مختلفى تشکیل یافته اند، از جمله اجزائى که داراى بار الکتریسته «منفى» هستند، و «الکترون» نامیده مى شوند، و اجزائى که داراى بار الکتریسته «مثبت» هستند، و «پروتون» نام دارند.
بنابراین الزامى نیست که «شىء» را حتماً به معنى حیوان یا گیاه تفسیر کنیم، و یا زوج را به معنى صنف بدانیم.(5)
و در عین حال هر دو تفسیر قابل جمع است.
ضمناً جمله «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» اشاره به این است که، «زوجیت» و تعدد و دوگانگى در تمام اشیاء جهان، انسان را متذکر این معنى مى کند که خالق جهان، واحد و یگانه است، زیرا دوگانگى از ویژگى هاى مخلوقات است.
در حدیثى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نیز به این معنى اشاره شده، آنجا که مى فرماید: وَ بِمُضادَّتِهِ بَیْنَ الْاَشْیاءِ عُرِفَ اَنْ لا ضِدَّ لَهُ، وَ بِمُقارِنَتِهِ بَیْنَ الْاَشْیاءِ عُرِفَ اَنْ لا قَرِیْنَ لَهُ، ضادَّ النُّورَ بِالظُّلْمَةِ، وَ الْیُبْسُ بِالْبَلَلَ، وَ الْخَشِنَ بِالْلِّیْنِ، وَ الصَّرْدَ بِالْحَرُورِ، مُؤَلِّفاً بَیْنَ مُتَعادِیاتِها، مُفَرِّقاً بَیْنَ مُتَدانِیاتِها، دالَّةً بِتَفْرِیْقِها عَلى مُفَرِّقِها، وَ بِتَأْلِیْفِها عَلى مُؤَلِّفِها، وَ ذلِکَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ: «وَ مِنْ کُلِّ شَیْء خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ: «اشیاء جهان را متضاد آفریده، تا روشن شود براى او ضدى نیست، و آنها را با هم قرین ساخته، تا معلوم شود قرینى براى او نیست، نور را ضد ظلمت، و خشکى را ضد ترى، و خشونت را ضد نرمى، و سرما را ضد گرما قرار داده، در عین حال، اشیاء متضاد را جمع کرده و موجودات نزدیک به هم را از هم جدا نموده، تا این جدائى دلیل بر جدا کننده، و آن پیوستگى دلیل بر پیونددهنده باشد، و این است معنى «وَ مِنْ کُلِّ شَیْء خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ».(6)

* * *

در آیه بعد، به عنوان یک نتیجه گیرى از بحث هاى توحیدى گذشته مى افزاید: «بنابراین به سوى خدا بگریزید که من از سوى او براى شما بیم دهنده آشکارى هستم»! (فَفِرُّوا إِلَى اللّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ).
تعبیر به «فرار» در اینجا تعبیر جالب و لطیفى است، معمولاً «فرار» در جائى گفته مى شود که انسان از یکسو، با موجود یا حادثه وحشتناکى روبرو شده، و از سوى دیگر، پناهگاهى در نقطه اى سراغ دارد، لذا با سرعت تمام از محل حادثه دور مى شود و به نقطه امن و امان روى مى آورد، شما نیز از شرک و بت پرستى که عقیده وحشتناکى است بگریزید، و به توحید خالص که منطقه امن و امان واقعى است روى آرید.
از عذاب خدا بگریزید و به سوى رحمتش بروید.
از نافرمانى ها و عصیانش فرار کنید و به توبه و انابه متوسل شوید.
خلاصه، از زشتى ها، بدى ها، بى ایمانى، تاریکى، جهل، و عذاب جاویدان بگریزید، و در آغوش رحمت حق و سعادت جاویدان قرار گیرید.

* * *

باز براى تأکید بیشتر، روى مسأله یکتاپرستى تکیه کرده، مى فرماید: «معبود دیگرى با خدا قرار ندهید که من براى شما از سوى او بیم دهنده آشکارى هستم»! (وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ).
این احتمال وجود دارد که، آیه قبل دعوت به اصل ایمان به خدا مى کند، و این آیه دعوت به یگانگى ذات پاک او، بنابراین تکرار جمله «إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ» در یک مورد، به عنوان «انذار» بر ترک ایمان به خدا است، و در مورد دیگر «انذار» در برابر شرک و دوگانه پرستى، و به این ترتیب، هر کدام اشاره به مطلب جداگانه اى است.
در بعضى از روایات از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که منظور از «فرار به سوى خدا»، حج و زیارت خانه او است،(7) روشن است که منظور، ذکر یکى از مصادیق واضح فرار به سوى خدا مى باشد; چرا که حج، انسان را به حقیقت توحید و توبه و انابه آشنا مى سازد، و در پناه الطاف خداوندى جاى مى دهد.

* * *


1 ـ در اینجا پاره اى از اشتباهات براى بعضى از مفسران یا غیر آنها واقع شده که تذکر آن لازم به نظر مى رسد:
الف ـ بعضى از مفسران «أَیْد» را به دو معنى تفسیر کرده اند: «قدرت» و «نعمت»، در حالى که «أَیْد» از نظر لغت به معنى قدرت است، ولى «ید» که جمع آن «أیدى» و جمع جمع آن «أیادى» مى شود به معنى قدرت و نعمت، هر دو آمده است.
ب ـ در «المعجم المفهرس» (محمّد فؤاد عبدالباقى) آیه مورد بحث در ماده «أیید» (با دو «یاء») ذکر شده و آن را از ماده «أید» جدا ساخته است، این اشتباه ظاهراً از رسم الخط بعضى از قرآن ها ناشى شده است، و گرنه همه مفسران تا آنجا که ما اطلاع داریم اتفاق نظر دارند که آیه مورد بحث همان «أید» به معنى قدرت است.
2 ـ «مرزهاى نجوم» ترجمه «رضا اقصى»، صفحه 338 تا 340.
3 و 4 ـ «آغاز و انجام جهان»، صفحات 74 ـ 77 (با تلخیص).
5 ـ در این زمینه توضیحات دیگرى در جلد 15، صفحه 190، ذیل آیه 7 «شعراء»، و در جلد دهم، صفحه 115، و در جلد هیجدهم، صفحه 376 ذکر کرده ایم.
6 ـ «توحید صدوق»، صفحه 308، مطابق نقل «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 130، حدیث 49.
7 ـ در این زمنیه چند حدیث از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) در تفسیر «نور الثقلین»، جلد 5، صفحات 130 و 131، حدیث 51 و 52 نقل شده است.
سوره ذاریات/ آیه 47- 51 سوره ذاریات/ آیه 52- 55
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma