پاداش سحرخیزان نیکوکار!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 22
سوره ذاریات/ آیه 15- 19 1 ـ توجه به «خدا» و «خلق خدا»


در تعقیب آیات گذشته که سخن از دروغگویان جاهل، و منکران قیامت و رستاخیز و عذاب آنها در میان بود، در آیات مورد بحث، از مؤمنان پرهیزگار و اوصاف و پاداش آنها سخن مى گوید، تا در مقایسه با یکدیگر ـ آن چنان که روش قرآن است ـ حقائق روشن تر شود.
مى فرماید: «پرهیزگاران در باغ هاى بهشت و در میان چشمه ها قرار دارند» (إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنّات وَ عُیُون).
درست است که باغ، طبیعتاً داراى نهرهاى آب است، اما لطفش در این است که چشمه ها از درون خود باغ بجوشد، و درختان را دائماً مشروب کند، این امتیازى است که باغ هاى بهشت دارد، نه یک نوع چشمه، که انواع مختلفى از چشمه ها در آن موجود است.(1)

* * *

آن گاه به نعمت هاى دیگر بهشتى اشاره کرده، و به صورت سربسته مى گوید: «آنچه را که پروردگارشان به آنها مرحمت کرده دریافت مى دارند» (آخِذِینَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ).
یعنى، آنها با نهایت میل، اشتیاق، کمال رضا، رغبت و خشنودى این مواهب الهى را پذیرا مى شوند.
و در دنبال آیه مى افزاید: این پاداش هاى عظیم بى جهت نیست، «آنها پیش از آن، در سراى دنیا از نیکوکاران بودند» (إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُحْسِنِینَ).(2)
احسان و نیکوکارى که در اینجا آمده، معنى وسیع ترى دارد، که هم اطاعت خدا را شامل مى شود، هم انواع نیکى ها به خلق خدا!

* * *

آیات بعد، به توضیح چگونگى نیکوکار بودن آنها، پرداخته، سه وصف را از میان اوصاف آنها، بیان مى کند.
نخست این که: «آنها کمى از شب ها را مى خوابیدند» (کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ).
«یَهْجَعُونَ» از ماده «هجوع»، به معنى خواب شبانه است.
بعضى گفته اند: منظور این است که، آنها اکثر شب را بیدار بودند و کمى از شب را مى خوابیدند، و به اصطلاح همواره شب زنده دار بودند.
ولى، از آنجا که این حکم، به صورت یک دستور عمومى براى پرهیزگاران و محسنین بعید به نظر مى رسد، این تفسیر مناسب نیست، بلکه منظور این است: آنها کمتر اتفاق مى افتاد تمام شب را بخوابند، و به تعبیر دیگر «لیل» (شب) به صورت جنس و عموم در نظر گرفته شده.
بنابراین، همه شب، بخشى را بیدار بودند و به عبادت و نماز شب مى پرداختند، و شب هائى را که تماماً در خواب باشند و عبادت شبانه از آنها به کلى فوت شود، کم بوده است.
این تفسیر، در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده است.(3)
براى این، آیه تفسیرهاى دیگرى ذکر کرده اند که چون بعید بود، از بیان آن خوددارى شد.(4)

* * *

دومین وصف آنها را چنین بیان مى کند: «آنها پیوسته در سحرگاهان استغفار مى کردند» (وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ).
در آخر شب، که چشم غافلان در خواب است، و محیط از هر نظر آرام، قال و غوغاى زندگى مادى فرو نشسته، و عواملى که فکر انسان را به خود مشغول مى دارد خاموش است، برمى خیزند، و به درگاه خدا مى روند، در پیشگاه معبود به راز و نیاز مى پردازند، نماز مى خوانند، و مخصوصاً از گناهان خود استغفار مى کنند.
بسیارى معتقدند: منظور از «استغفار» در اینجا، همان «نماز شب» است، از این جهت که «قنوت نماز وتر» مشتمل بر استغفار است.
«أَسْحار» جمع «سحر» (بر وزن بشر)، در اصل به معنى «پوشیده و پنهان بودن» است، و چون در ساعات آخر شب، پوشیدگى خاصى بر همه چیز حاکم است، «سحر» نامیده شده.
واژه «سحر» (بر وزن شعر) نیز به چیزى گفته مى شود که چهره حقائق را مى پوشاند، و یا اسرار آن از دیگران پوشیده است.
در روایتى در تفسیر «در المنثور» آمده است که پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)فرمود: اِنَّ آخِرَ الْلَّیْلِ فِى التَّهَجُّدِ، أَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَوَّلِهِ، لِأَنَّ اللّهَ یَقُولُ وَ بِالْاَسْحارِهِمْ یَسْتَغْفِرُونَ: «آخر شب براى تهجد (نماز شب) نزد من محبوب تر است از آغاز آن، زیرا خداوند مى فرماید: پرهیزگاران در سحرگاهان استغفار مى کنند».(5)
و در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: کانُوا یَسْتَغْفِرُونَ اللّهَ فِى الْوَتْرِ سَبْعِیْنَ مَرَّةً فِى السَّحَرِ: «نیکوکاران بهشتى در نماز وتر به هنگام سحر هفتاد مرتبه از خدا طلب آمرزش مى کردند».(6)

* * *

پس از آن به سومین وصف پرهیزگاران بهشتى اشاره کرده، مى افزاید: «در اموال آنها حقى براى سائل و محروم بود» (وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ).
تعبیر به «حق» در اینجا یا به خاطر این است که خداوند بر آنها لازم شمرده است (مانند زکات و خمس و سائر حقوق واجب شرعى)، و یا آنها خود بر خویشتن الزام کرده و تعهد نموده اند، و در این صورت غیر حقوق واجب را نیز شامل مى گردد.
بعضى معتقدند: این آیه، تنها ناظر به قسم دوم است، و حقوق واجب را شامل نمى شود; زیرا حقوق واجب در اموال همه مردم است، اعم از پرهیزگاران و غیر آنها، و حتى کفار، بنابراین، وقتى مى گوید: در اموال آنها چنین حقى است، یعنى علاوه بر واجبات، آنها بر خود لازم مى دانند که در راه خدا از اموال خویش به سائلان و محرومان انفاق کنند، ولى، مى توان گفت: فرق نیکوکاران با دیگران، آن است که آنها این حقوق را ادا مى کنند، در حالى که دیگران مقید به آن نیستند.
این نیز گفته شده که تعبیر به «سائل» در مورد حقوق واجب است; چرا که حق سؤال و مطالبه دارد، و تعبیر به «محروم» در حقوق مستحب است، که حق مطالبه در آن نیست.
«فاضل مقداد» در «کنز العرفان» تصریح مى کند: منظور از «حَقٌّ مَعْلُوم»، حقى است که خود آنها در اموالشان قرار مى دهند، و خویشتن را موظف به آن مى دانند.(7)
نظیر این معنى در سوره «معارج» آیات 24 و 25 آمده است مى فرماید: «وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ».
و با توجه به این که، حکم وجوب زکات در مدینه نازل شده، و آیات این سوره همگى مکّى است، نظر اخیر تأیید مى شود.
در روایاتى که از منابع اهل بیت(علیهم السلام) رسیده نیز تأکید شده که منظور از «حق معلوم» چیزى غیر از زکات واجب است.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: وَ لَکِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ حُقُوقاً غَیْرَ الزَّکَاةِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسّائِلِ فَالْحَقُّ الْمَعْلُومُ غَیْرُ الزَّکَاةِ وَ هُوَ شَیْءٌ یَفْرِضُهُ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ فِی مَالِهِ... إِنْ شَاءَ فِی کُلِّ یَوْم وَ إِنْ شَاءَ فِی کُلِّ جُمْعَة وَ إِنْ شَاءَ فِی کُلِّ شَهْر ...: «ولى خداوند متعال در اموال ثروتمندان حقوقى غیر از زکات قرار داده، از جمله این که فرموده است: در اموال آنها حق معلومى براى سائل و محروم است، بنابراین «حق معلوم» غیر از زکات است، و آن چیزى است که انسان شخصاً بر خود لازم مى کند که از مالش بپردازد... براى هر روز، و یا اگر بخواهد در هر جمعه و یا در هر ماه...».(8)
در این زمینه احادیث متعدد دیگرى با تعبیرات مختلف از امام على بن الحسین(علیه السلام) و امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) نقل شده است.(9)
و به این ترتیب تفسیر آیه روشن است.
در این که، میان «سائل» و «محروم» چه تفاوتى است؟ جمعى گفته اند: «سائل» کسى است که از مردم تقاضاى کمک مى کند، ولى «محروم» شخص آبرومندى است که براى معیشت خود نهایت تلاش و کوشش را به خرج مى دهد، اما دستش به جائى نمى رسد و کسب و کار و زندگیش به هم پیچیده است، و با این حال خویشتن دارى کرده، از کسى تقاضاى کمک نمى کند.
این همان کسى است که از او تعبیر به «مُحارِف» مى شود; زیرا در تفسیر «مُحارِف» در کتب لغت و روایات اسلامى آمده است: «او کسى است که هر قدر تلاش مى کند، درآمدى به دست نمى آورد، گوئى راه هاى زندگى به روى او بسته شده است».
این تعبیر، اشاره به این نکته است که، هرگز منتظر ننشینید نیازمندان نزد شما آیند و تقاضاى کمک کنند، بر شما است که جستجو کنید و افراد آبرومند محروم را که به گفته قرآن: یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ : «افراد بى خبر آنها را از شدت خویشتن دارى غنى مى پندارند»(10) پیدا کنید، و به آنها کمک نموده، گره مشکلاتشان را بگشائید و آبرویشان را حفظ نمائید، و این، دستور مهمى است که براى حفظ حیثیت مسلمانان محروم، بسیار مهم است.
البته، این افراد را (به گفته قرآن در همان آیه «بقره»)، مى توان از چهره هایشان شناخت «تَعْرِفُهُمْ بِسِیْماهُم».
آرى، گرچه خاموشند، ولى در عمق چهره آنها نشانه هاى رنج هاى جانکاه درونى براى افراد آگاه آشکار است، «و رنگ رخساره آنها از سرّ درونشان خبر مى دهد».

* * *


1 ـ کلمه «فى» در مورد «جنّات»، مفهومش روشن است; زیرا پرهیزکاران در درون بهشتند، ولى در مورد «عیون» (چشمه ها) به این معنى نیست که در درون خود چشمه مى باشند، بلکه در لابلاى چشمه سارها قرار دارند.
2 ـ منظور از «قَبْلَ ذلِکَ» چنان که گفتیم، قبل از قیامت و ورود در بهشت است، یعنى در عالم دنیا، ولى بعضى آن را به معنى قبل از ورود شرع گرفته اند، اشاره به این که آنها به «مستقلات عقلیه»، حتى قبل از نزول وحى عمل مى کردند، ولى این معنى بعید به نظر مى رسد.
3 ـ مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» به این حدیث اشاره کرده است (جلد 9، صفحه 155)، در تفسیر «صافى» نیز این حدیث از «کافى» به این صورت نقل شده: کَانُوا أَقَلَّ اللَّیَالِی تَفُوتُهُمْ لَا یَقُومُونَ فِیهَا (تفسیر «صافى»، ذیل آیه مورد بحث و «کافى» جلد 3، صفحه 446).
4 ـ «ما» در «ما یَهْجَعُونَ» ممکن است زائده، و براى تأکید باشد، یا موصوله و یا مصدریه (چنان که در تفسیر «فخر رازى» و «المیزان» آمده است)، هر چند بعضى تنها زائده و مصدریه را گفته اند (چنان که در تفسیر «قرطبى» و «روح البیان» آمده است،، اما این که بعضى احتمال داده اند «نافیه» باشد، بسیار بعید به نظر مى رسد.
5 ـ «در المنثور»، جلد 6، صفحه 113.
6 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث.
7 ـ «کنز العرفان»، جلد 1، صفحه 226.
8 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 6، صفحه 27، ابواب ما تجب فیه الزکات، باب 7، حدیث 2 ـ «وسائل الشیعه» آل البیت، جلد 9، صفحه 46، حدیث 11487، باب الحقوق فى المال سوى الزکاة و جملة من احکام ها....
9 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 6، صفحه 27، ابواب ما تجب فیه الزکات، باب 7، حدیث 2 ـ «وسائل الشیعه» آل البیت، جلد 9، صفحه 46، حدیث 11487، باب الحقوق فى المال سوى الزکاة و جملة من احکام ها....
10 ـ بقره، آیه 273.
سوره ذاریات/ آیه 15- 19 1 ـ توجه به «خدا» و «خلق خدا»
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma