قسمتى دیگر از این تفاوت ها، طبیعى و لازمه آفرینش انسان است، یعنى یک جامعه اگر هم از عدالت اجتماعى کامل برخوردار باشد، تمام افرادش همانند مصنوعات یک کارخانه یک شکل و یک جور نخواهند بود، و طبعاً با هم تفاوت هائى خواهند داشت.
ولى باید دانست: معمولاً مواهب الهى و استعدادهاى جسمى و روحى
انسان ها آن چنان تقسیم شده که هر کسى قسمتى از آن را دارد.
یعنى کمتر کسى پیدا مى شود که این مواهب را یک جا داشته باشد.
یکى از نیروى بدنى کافى برخوردار است، و دیگرى استعداد ریاضى خوبى دارد.
یکى ذوق شعر، و دیگرى عشق به تجارت.
و بعضى هوش سرشارى براى کشاورزى، و بعضى از استعدادهاى ویژه دیگرى برخوردارند.
مهم این است که: جامعه یا خود اشخاص، استعدادها را کشف کنند، و آنها را در محیط سالمى پرورش دهند، تا هر انسانى بتواند نقطه قوت خویش را آشکار سازد و از آن بهره بردارى کند.
* * *