خشنودى خدا از شرکت کنندگان در بیعت رضوان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 22
سوره فتح/ آیه 18- 19 بیعت و خصوصیات آن


گفتیم: در ماجراى «حدیبیه» سفرائى میان «پیامبر»(صلى الله علیه وآله) و «قریش» رد و بدل شد، از جمله پیامبر(صلى الله علیه وآله) «عثمان بن عفان» را (که از بستگان «ابو سفیان» بود و این رابطه ظاهراً در انتخاب او تأثیر داشت) به عنوان نماینده نزد مشرکان «مکّه» و «اشراف قریش» فرستاد، تا آنها را از این حقیقت آگاه کند که مسلمانان به قصد جنگ نیامده اند، بلکه هدفشان زیارت خانه خدا و احترام «کعبه» است، اما «قریش»، «عثمان» را موقتاً توقیف کردند، و به دنبال آن در بین مسلمانان شایع شد که «عثمان» کشته شده، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: من از اینجا حرکت نمى کنم تا با این گروه پیکار کنم.
سپس، به زیر درختى که در آنجا بود آمد، و با مردم تجدید بیعت کرد، و از آنها خواست که در پیکار با مشرکان کوتاهى نکنند، و کسى پشت به میدان جهاد نکند.(1)
آوازه این بیعت، در «مکّه» پیچید، «قریش» سخت به وحشت افتاد و «عثمان» را آزاد کرد.
چنان که مى دانیم: این «بیعت» به عنوان «بیعت رضوان» (بیعت خشنودى خداوند) معروف شد، و لرزه بر اندام مشرکان انداخت، و نقطه عطفى در تاریخ اسلام بود.
آیات مورد بحث، درباره این ماجرا سخن مى گوید.
نخست مى فرماید: «خداوند از مؤمنان هنگامى که در زیر درخت، با تو بیعت کردند، راضى و خشنود شد» (لَقَدْ رَضِیَ اللّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ).
هدف از این «بیعت» انسجام هر چه بیشتر نیروها، تقویت روحیه، تجدید آمادگى رزمى، سنجش افکار، و آزمودن میزان فداکارى دوستان وفادار بود.
این بیعت، روح تازه اى در کالبد مسلمین دمید; چرا که دست به دست پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مى دادند، و از صمیم دل اظهار وفادارى مى کردند.
خداوند، به این مؤمنان فداکار و ایثارگر، که در این لحظه حساس با پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیعت کردند، چهار پاداش بزرگ داد که از همه مهم تر همین پاداش، یعنى رضایت و خشنودى او بود، همان گونه که در آیه 72 سوره «توبه» نیز مى خوانیم: وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَکْبَرُ: «و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه نعمتهاى بهشتى) برتر است».
سپس، مى افزاید: «خداوند مى دانست آنچه در درون قلب آنها از صداقت و ایمان و آمادگى و وفادارى نسبت به این پیمان نهفته است، و لذا سکینه و آرامش را بر آنها نازل کرد» (فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ).
آن چنان آرامشى که در میان انبوه دشمنان در نقطه دور دستى از شهر و دیار خود، در میان سلاح هاى آماده آنها، با نداشتن اسلحه کافى (چون براى زیارت آمده بودند نه براى جنگ) ترس و وحشتى به دل راه نمى دادند، و همچون کوه، استوار و پا بر جا ایستاده بودند.
و این دومین موهبت الهى نسبت به آنها بود.
اصولاً الطاف خاص و امدادهاى الهى، شامل حال کسانى مى شود که داراى خلوص نیت، و صدق و صفاى باطن، باشند.
لذا در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی حَتَّى أَفْعَلَ کَذَا وَ کَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهِ الْخَیْرِ، فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِیَّة کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلَ مَا یَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ، إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ: «بنده مؤمن فقیر گاه مى گوید: خداوندا! به من روزى ده، تا چنین و چنان از کارهاى خیر و نیک انجام دهم، هر گاه خداوند صدق نیت از او بداند، همان پاداشى را براى او مى نویسد، که اگر توانائى داشت انجام مى داد; چرا که خداوند داراى رحمت واسعه و کریم است».(2)
و در پایان این آیه، به سومین موهبت اشاره کرده، مى فرماید: «و فتح نزدیکى به عنوان پاداش نصیب آنها فرمود» (وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً).
آرى، این فتح که به گفته اکثر مفسران «فتح خیبر» بود (هر چند بعضى آن را فتح «مکّه» شمرده اند) سومین پاداش الهى براى این مؤمنان ایثارگر بود. تعبیر به «قَرِیْباً» تأییدى است بر این که منظور «فتح خیبر» است; زیرا این فتح، در آغاز سال هفتم هجرت، به فاصله چند ماه بعد از ماجراى «حدیبیه» تحقق یافت.

* * *

چهارمین نعمتى که به دنبال «بیعت رضوان» نصیب مسلمانان شد، غنائم فراوان مادى بود، چنان که در آیه بعد مى فرماید: «پاداش دیگر، غنائم کثیرى است که آن را به دست مى آورند» (وَ مَغانِمَ کَثِیرَةً یَأْخُذُونَها).
یکى از این غنائم، همان «غنائم خیبر» بود که در فاصله کوتاهى به دست مسلمانان افتاد، و با توجه به ثروت بى حساب «یهودِ خیبر»، این غنائم از اهمیت فوق العاده اى، برخوردار بود.
ولى محدود ساختن غنائم، به «غنائم خیبر»، دلیل قطعى ندارد، و مى تواند غنائم سایر جنگ هاى اسلامى را که بعد از «فتح حدیبیه» رخ داد، در بر گیرد.
و از آنجا که باید مسلمانان به این وعده الهى کاملاً اطمینان کنند، در آخر آیه مى افزاید: «خداوند شکست ناپذیر و حکیم است» (وَ کانَ اللّهُ عَزِیزاً حَکِیماً ). اگر به شما دستور داد که در «حدیبیه» صلح کنید، بر اساس حکمت بود، حکمتى که گذشتِ زمان، پرده از اسرار آن برداشت، و اگر به شما وعده فتح قریب و غنائم کثیر مى دهد، این توانائى را دارد که به وعده هاى خود جامه عمل بپوشاند.
به این ترتیب، مسلمانانِ با ایمان و ایثارگر، در سایه «بیعت رضوان» و اعلام وفادارى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن ساعات حساس، پیروزى دنیا و آخرت را به دست آوردند، در حالى که منافقان بى خبر و ضعیف الایمان هاى ترسو در آتش حسرت سوختند!
این سخن را با گفتارى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پایان مى دهیم: او به هنگامى که از پایمردى مسلمانان نخستین، و جهاد بى نظیرشان با دشمن سخن مى گوید، و مخاطبان سست عنصر را مورد نکوهش قرار مى دهد، مى فرماید: فَلَمّا رَأَى اللّهُ صِدْقَنا اَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْکَبْتَ، وَ اَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ، حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِیاً جِرَانَهُ، وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ، وَ لَعَمْرِی لَوْ کُنَّا نَأْتِی مَا أَتَیْتُمْ، مَا قَامَ لِلدِّینِ عَمُودٌ، وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِیمَانِ عُودٌ، وَ ایْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً، وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَماً!: «هنگامى که خداوند صدق و اخلاص ما را دید، خوارى و ذلت را بر دشمن، و پیروزى و نصر را بر ما نازل کرد، تا آنجا که اسلام بر صفحه زمین گسترده شد، و مناطق پهناورى را براى خویش برگزید، به جانم سوگند! اگر ما در مبارزه همچون شما بودیم، هرگز پایه اى از دین بر پا نمى شد! و شاخه اى از درخت ایمان، سبز نمى گشت، و به خدا سوگند به جاى شیر، خون مى دوشیدید و پشیمان مى شدید».(3)

* * *


1 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث.
2 ـ «بحار الانوار»، جلد 70، صفحه 199.
3 ـ «نهج البلاغه»، خطبه 56.
سوره فتح/ آیه 18- 19 بیعت و خصوصیات آن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma