ولىّ مطلق خدا است

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 20
سوره شوری/ آیه 9- 12 1 ـ شناخت صفات خدا


از آنجا که در آخرین آیه بحث گذشته، این واقعیت بیان شده که هیچ ولىّ و یاورى جز خداوند نیست، در آیات مورد بحث، براى تأیید این واقعیت و نفى ولایت غیر خدا، دلائل زنده اى را مطرح مى کند.
نخست، در لباس تعجب و انکار، مى فرماید: «آیا آنها غیر خدا را ولىّ خود برمى گزیدند»؟ (أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ).(1)
با این که، «ولىّ، تنها اوست» (فَاللّهُ هُوَ الْوَلِىُّ).
پس، اگر مى خواهند براى خود ولىّ و سرپرستى برگزینند، باید خدا را برگزینند.
چرا که دلائل ولایت او، با بیان اوصاف کمالیه اش، در آیات پیشین روشن شد، خداوندى که عزیز و حکیم است، خداوندى که مالک و على و عظیم است، پروردگارى که غفور و رحیم مى باشد این اوصاف هفتگانه اى که گذشت، خود بهترین دلیل براى انحصار ولایت در او است.
آن گاه، به دلیل دیگرى پرداخته مى گوید: «او است که مردگان را حیات مى بخشد» (وَ هُوَ یُحْىِ الْمَوْتى).
و چون معاد و رستاخیز به دست او است، و بزرگ ترین نگرانى انسان  چگونگى زندگى او بعد از مرگ است، بنابراین، باید دست به دامن والاى او زد، و نه غیر او.
سپس، به ذکر دلیل سومى پرداخته، مى گوید: «او است که بر هر چیزى قادر و توانا است» (وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدِیرٌ).
اشاره، به این که، شرط اصلى «ولىّ» دارا بودن قدرت است و قادر حقیقى او است.

* * *

و در آیه بعد، چهارمین دلیل ولایت او را به این صورت شرح مى دهد: «در هر چیز اختلاف کنید، داورى و حکمش با خدا است» و تنها او است که مى تواند به اختلافات شما پایان دهد (وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ شَىْء فَحُکْمُهُ إِلَى اللّهِ).
آرى، یکى از شؤون ولایت آن است، که بتواند به اختلافات کسانى که تحت ولایت او هستند، با داورى صحیحش پایان دهد، آیا بت ها و شیاطینى که معبود واقع شده اند، توانائى بر چنین کارى دارند؟ یا این کار مخصوص خداوندى است که هم حکیم و آگاه به طرق حل هرگونه اختلاف است، و هم قادر است حکم و داورى خود را اجرا کند، پس، خداوند عزیز و حکیم، باید حاکم باشد نه غیر او.
گر چه، بعضى از مفسران، خواسته اند مفهوم «مَا اخْتَلَفْتُمْ فِیْهِ مِنْ شَىْء» را محدود به اختلاف در تأویل آیات متشابه، یا فقط مخاصمات و اختلافات حقوقى، بدانند، ولى مفهوم آیه گسترده است، و هر گونه اختلافى چه در معارف الهى و عقائد، چه در احکام تشریعى، چه در مسائل حقوقى و قضائى، و یا غیر آن در میان انسان ها روى دهد، به حکم آن که معلوماتشان محدود و ناچیز است، باید از سرچشمه فیض علم حق، و از طریق وحى برطرف گردد.  
بعد از ذکر این دلائل مختلف، بر انحصار مقام ولایت در ذات پاک خداوند، از قول پیامبرش(صلى الله علیه وآله) مى گوید: «این است خداوند پروردگار من، با این اوصاف کمالیه» (ذلِکُمُ اللّهُ رَبِّی).
و به همین دلیل من او را ولىّ و یاور خود برگزیده ام، «بر او توکل کردم و به سوى او در مشکلات و گرفتارى ها و لغزش ها باز مى گردم» (عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ).
قابل توجه این که: جمله «ذلِکُمُ اللّهُ رَبِّی»، اشاره به ربوبیت مطلقه خداوند، یعنى، مالکیت توأم با تدبیر مى کند، و مى دانیم «ربوبیت» داراى دو شاخه است: «شاخه تکوینى» که به اداره نظام آفرینش، باز مى گردد، و «شاخه تشریعى» که بیانگر احکام و وضع قوانین و ارشاد مردم، وسیله سفیران الهى است.
و بر این اساس، به دنبال آن، دو مسأله «تَوَکُّل» و «إِنابِه» مطرح شده است، که اولى، واگذارى امور خویش در نظام تکوین به خدا است، و دومى بازگشت، در امور تشریعى به او است (دقت کنید).(2)

* * *

آیه بعد، مى تواند دلیل پنجمى بر ولایت مطلقه پروردگار، باشد، یا دلیلى بر مقام ربوبیت و شایستگى او، براى توکل و انابه، مى فرماید: «او است که آسمان ها و زمین را به وجود آورده است» (فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
«فاطِر» از ماده «فَطْر» (بر وزن سطر) در اصل به معنى شکافتن چیزى از طول است، در مقابل «قَطّ» که به قول بعضى، به معنى قطع عرضى است، گوئى به هنگام آفرینش موجودات، پرده تاریک عدم شکافته  مى شود، و هستى ها از آن  بیرون مى آیند، به همین مناسبت، هنگامى که غلاف خوشه خرما شکافته مى شود و خوشه از آن سر بر مى آورد، به آن «فطر» (بر وزن شتر) مى گویند.(3)
البته، منظور از آسمان ها و زمین، در اینجا تمام آسمان ها و زمین و موجوداتى است که در آنها و میان آنها وجود دارد، چرا که خالقیت خداوند، شامل همه آنها است.
سپس، به توصیف دیگرى از افعال او پرداخته، مى گوید: «براى شما همسرانى از جنس خودتان قرار داد، و همچنین، از چهارپایان جفت هائى آفرید، و شما را بدین وسیله تکثیر مى کند» (جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ).(4)
این خود، یکى از نشانه هاى بزرگ تدبیر پروردگار، و ربوبیت و ولایت او است، که براى انسان ها همسرانى از جنس خودشان آفریده، که از یکسو مایه آرامش روح و جان او هستند، و از سوى دیگر، مایه بقاء نسل و تکثیر مثل و تداوم وجود او.
گر چه قرآن، با توجه به خطاب «یَذْرَؤُکُمْ» (شما انسان ها را تکثیر مى کند) این معنى را در مورد انسان بیان داشته، ولى ناگفته پیداست که این حکم، از نظر تکثیر مثل در مورد چهارپایان و موجودات زنده دیگر نیز جارى است، در واقع خداوند نخواسته است در یک خطاب، جمع کند، و از مقام والاى او بکاهد، لذا خطاب را تنها به انسان ها کرده، تا حکم بقیه نیز به تبع انسان ها روشن شود.
 در توصیف سومى که در این آیه ذکر شده، مى فرماید: «هیچ چیزى همانند او نیست» (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ).
این جمله، در حقیقت، پایه اصلى شناخت تمام صفات خدا است که بدون توجه به آن، به هیچ یک از اوصاف پروردگار نمى توان پى برد، زیرا خطرناک ترین پرتگاهى که بر سر راه پویندگان طریق «معرفة اللّه» قرار دارد، همان «پرتگاه تشبیه» است که خدا را در وصفى از اوصاف، شبیه مخلوقاتش بدانند، این امر، سبب مى شود که به «درّه شرک» سقوط کنند.
به تعبیر دیگر، او وجودى است بى پایان و نامحدود از هر نظر، و هر چه غیر او است محدود و متناهى است از هر نظر، از نظر عمر، قدرت، علم، حیات، اراده، فعل، و خلاصه همه چیز، و این همان خط «تنزیه» و پاک شمردن خداوند از نقائص ممکنات است.
به همین دلیل، بسیارى از مفاهیمى که در مورد غیر خداوند، ثابت است در مورد ذات پاک او اصلاً معنى ندارد، فى المثل، بعضى از کارها براى ما «آسان» است و بعضى «سخت»، بعضى از اشیاء از ما «دور» است و بعضى «نزدیک»، بعضى از حوادث در «گذشته» واقع شده، و بعضى در «حال» یا «آینده» واقع مى شود، همچنین بعضى «کوچک» است، و بعضى «بزرگ»، چرا که وجود ما محدود است و با مقایسه موجودات دیگر با آن، این مفاهیم پیدا مى شود، اما براى وجودى که از هر نظر بى نهایت است و ازل و ابد را، همه، در بر گرفته، این معانى تصور نمى شود، دور و نزدیکى درباره او نیست، همه نزدیکند، مشکل و آسانى وجود ندارد، همه آسان است، آینده و گذشته اى نیست، همه براى او «حال» است، و قابل توجه این که: درک این معانى، نیاز به دقت و خالى کردن ذهن از آنچه به آن خو گرفته است، مى باشد.
 به همین دلیل، مى گوئیم: شناخت اصل وجود خدا آسان است، اما شناخت صفات او مشکل!
امیرمؤمنان على(علیه السلام) در «نهج البلاغه» مى فرماید: وَ مَا الْجَلِیْلُ وَ الْلَّطِیْفُ وَ الثَّقِیْلُ وَ الْخَفِیْفُ وَ الْقَوِىُّ وَ الضَّعِیْفُ فِی خَلْقِهِ إِلاّ سَواءٌ: «موجودات بزرگ و کوچک، سنگین و سبک، قوى و ضعیف، همه در خلقتش یکسانند، و در برابر قدرت او بى تفاوت».(5)
و در پایان آیه، و بیان اوصاف دیگر ذات مقدسش، مى گوید: «او شنوا و بینا است» (وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ).
آرى، او هم خالق است، و هم مدبّر، هم شنوا است و هم بینا، و در عین حال، شبیه و نظیر و مانند ندارد، به همین دلیل، باید تنها در سایه ولایت و ربوبیت او قرار گرفت، و قید بندگى غیر او را از خود برداشت.

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، سخن از سه قسمت دیگر از صفات فعل و ذات پروردگار است، که هر کدام مسأله «ولایت و ربوبیت» او را در بعد خاصى نشان مى دهد:
نخست مى فرماید: «کلیدهاى آسمان ها و زمین در دست او است» (لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
بنابراین، هر کس هر چه دارد از او است، و هر چه مى خواهد، باید از او بخواهد، نه تنها «کلیدها»، بلکه «خزائن» آسمان ها و زمین نیز از آن او است «وَ لِلّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ».(6)
 «مَقالِیْد» جمع «مِقلید» (بر وزن اقلید) به معنى کلید است، و این کلمه در بسیارى از مواقع، به صورت کنایه از تسلط کامل بر چیزى به کار مى رود، گفته مى شود: کلیدِ این کار در دست من است، یعنى راه و برنامه و شرایط پیروزى آن، همه در اختیار من قرار دارد و (درباره ریشه این لغت و ویژگى هاى آن بحث مشروح ترى در ذیل آیه 63 سوره «زمر» در جلد 19 آورده ایم).
در توصیف بعد، که در حقیقت نتیجه اى است براى توصیف قبل، مى افزاید: «روزى را براى هر کس بخواهد، گسترش مى دهد، و براى هر کس بخواهد تنگ و محدود مى سازد» (یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ).
از آنجا که خزائن عالم در دست او است، تمام رزق و روزى ها نیز در قبضه قدرت او قرار دارد، و بر طبق «مشیّتش» که از «حکمت» او سرچشمه مى گیرد، و مصالح بندگان، در آن ملحوظ است، آن را تقسیم مى کند.
و از آنجا که بهره مند ساختن همه موجودات زنده، از روزى ها نیاز به علم و آگاهى از مقدار، احتیاجات و محل، و سایر خصوصیات آنها دارد، در آخرین توصیف، اضافه مى کند: «او به همه چیز دانا است» (إِنَّهُ بِکُلِّ شَىْء عَلِیمٌ).
درست، همانند مطلبى که در آیه 6 سوره «هود» آمده است: وَ ما مِنْ دابَّة فِى الْاَرْضِ إِلاّ عَلَى اللّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتاب مُبِیْن: «هیچ جنبنده اى در زمین نیست، مگر این که روزى او بر خدا است، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مى داند، همه اینها در کتاب آشکارى ثبت است».
و به این ترتیب، در چهار آیه مورد بحث، یازده وصف دیگر، از اوصاف کمالیه پروردگار (اعم از اوصاف ذات و اوصاف فعل) بیان شده است:
وصف ولایت مطلقه او، احیاى مردگان، توانائى بر همه چیز، خالقیت آسمان ها و زمین، آفرینش همسران و تکثیر انسان ها، عدم وجود مثل و مانند  براى او، شنوا بودن، بینا بودن، سلطه بر خزائن آسمان و زمین، رزاقیت، و علم او به همه چیز.
صفاتى که از نظر بیان، مکمّل یکدیگر، و همه، دلیلى بر ولایت و ربوبیت او، و در نتیجه طریقى است براى اثبات توحید عبادت.

* * *


1 ـ بعضى از مفسران مانند «زمخشرى» در «کشاف» و «فخر رازى» در تفسیر «کبیر»، «أَمْ» را در اینجا به معنى استفهام انکارى گرفته اند، و بعضى مانند «طبرسى» در «مجمع البیان» و «قرطبى» در تفسیر «الجامع لاحکام القرآن» به معنى «بَلْ» گرفته اند.
2 ـ «المیزان»، جلد 18، صفحه 25.
3 ـ درباره معنى «فطر» بحث جالبى در جلد 5، صفحه 171 داشتیم که نیاز به تکرار آن نمى بینیم.
4 ـ ضمیر «فیه» به «تدبیر» یا «جعل ازواج» باز مى گردد ـ ضمناً «یذرؤ» از ماده «ذرء» (بر وزن زرع) به معنى «خلقت و آفرینش» است، لکن آفرینشى که با ظاهر ساختن افراد توأم باشد، و به معنى پراکنده ساختن و منتشر نمودن نیز آمده است.
5 ـ «نهج البلاغه»، خطبه 185.
6 ـ منافقون، آیه 7.
سوره شوری/ آیه 9- 12 1 ـ شناخت صفات خدا
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma