به هنگام نزول عذاب، ایمان بیهوده است

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 20
سوره مؤمن/ آیه 82- 85 مغروران به علم



این آیات، که آخرین آیات سوره «مؤمن» را تشکیل مى دهد در حقیقت یک نوع نتیجه گیرى از بحثهاى گذشته است، زیرا بعد از بیان آن همه آیات الهى در آفاق و انفس، و آن همه مواعظ لطیف و دلنشین و گفتگو پیرامون معاد و دادگاه بزرگ رستاخیز، منکران لجوج و کافران مستکبر را، با تهدیدهاى شدید و توأم با استدلال و منطق مواجه ساخته، و پایان کار آنها را به وضوح بیان مى کند.
نخست مى گوید: «آیا آنها بر روى زمین سیر نکردند، تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها مى زیستند چگونه شد»؟! (أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِى الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
اگر در اصالت تاریخ تدوین یافته، و آنچه بر صفحات اوراق ثبت شده، شک و تردید دارند، در اصالت آثارى که بر صفحه زمین از کاخهاى ویران شده شاهان، از استخوان هاى پوسیده در زیر خاک، و از ویرانه هاى شهرهاى بلا زده، که با بیانى رسا ماجراهاى خویش را شرح مى دهند، نمى توانند شک کنند.
«همان کسانى که از نظر تعداد نفرات از آنها بیشتر، و قوت و آثارشان در زمین از آنها فزونتر بود» (کانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِى الْأَرْضِ).
کثرت نفرات آنها را از قبورشان مى توان شناخت، و قدرت و آثارشان را در زمین، از آنچه از آنها به یادگار مانده!
تعبیر به «آثاراً فِى الاَرْضِ» ـ همان گونه که در تفسیر آیه 21 همین سوره که شبیه آن است گفته ایم ـ ممکن است اشاره، به پیشرفت گسترده کشاورزى آنها باشد، (چنان که در آیه 9 سوره «روم» آمده) و یا اشاره، به ساختمان هاى عظیم و بناهاى محکم اقوام پیشین در دل کوه ها و بر صحنه دشت ها (چنان که در آیات  128 و 129 سوره «شعرا» بیان شده است).
ولى به هر حال، «نیروهائى را که به دست مى آوردند هرگز به هنگام وزش طوفان بلا و عذاب الهى، نتوانست آنها را بى نیاز سازد و نجات دهد» (فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ).(1)
بلکه تمام این قدرت ها در لحظاتى کوتاه، در هم کوبیده شدند، کاخ ها روى هم ریختند و ویران گشتند، و لشکریان عظیم و قدرتمند، همچون برگ خزان بر زمین افتادند، و یا در میان امواج کوه پیکر، دفن شدند!
جائى که آنها با آن همه قدرت چنین سرنوشتى پیدا کردند، این مشرکان ضعیف و ناتوان «مکّه» که در برابر آنها چیزى به حساب نمى آیند، چه مى اندیشند؟!

* * *

در آیه بعد، به چگونگى برخورد آنها با پیامبران و معجزات و دلائل روشن انبیاء اشاره کرده مى گوید: «هنگامى که رسولان آنها با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنها آمدند، از آنان روى گرداندند ، و تنها به معلوماتى که خود داشتند دل بستند و خوشحال بودند، و غیر آن را هیچ شمردند» (فَلَمّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ).
و همین امر، سبب شد تا «آنچه را از عذاب و تهدیدهاى الهى، به باد استهزاء مى گرفتند، بر سر آنان فرود آید» (وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
در این که منظور از این علم و دانشى که آنها به آن مغرور بودند، و خود را با  داشتن آن بى نیاز از تعلیمات انبیاء مى دیدند، چه بوده است؟ مفسران احتمالات مختلفى داده اند که همه با هم قابل جمع است:
1 ـ شبهات واهى و سفسطه هاى بى اساسى را، علم مى پنداشتند و به آن تکیه مى کردند که نمونه هاى متعددى از آن، در آیات قرآن منعکس است. گاه مى گفتند: مَنْ یُحْیِى الْعِظامَ وَ هِىَ رَمِیْمٌ: «چه کسى مى تواند این استخوان هاى پوسیده را زنده کند»؟.(2)
و گاه مى گفتند: أَئِذا ضَلَلْنا فِى الْاَرْضِ أَئِنّا لَفِی خَلْق جَدِیْد: «آیا هنگامى که خاک شدیم و در زمین گم شدیم ممکن است بار دیگر آفرینش تازه اى بیابیم».(3)
گاه مى افزودند: ما هِىَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ مایُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ: «جز زندگى این دنیا چیزى در کار نیست، گروهى مى میرند و گروهى متولد مى شوند، و جز طبیعت ما را هلاک نمى کند»!.(4)
و امثال این ادعاهاى واهى و بدون دلیل، که علمش مى پنداشتند.
2 ـ منظور، علوم مربوط به دنیا و تدبیر زندگى است، همان گونه که «قارون» مدعى آن بود، و مى گفت: إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْم عِنْدِى: «این ثروت را به خاطر آگاهى خاصى که نزد من بوده است به دست آورده ام»!.(5)
3 ـ منظور علوم و دانشهائى همچون دلائل عقلى و فلسفى، خواه در شکل رسمیش، یا غیر رسمى، که گروهى با داشتن این گونه علوم، خود را از پیامبران بى نیاز مى بینند، چه در گذشته چه در حال!
و همان گونه که گفتیم، این تفسیرها منافات با یکدیگر ندارد، هدف این است که با اتکاى به علوم محدود بشرى، خواه در معارف عقلى و اعتقادات یا در  دنیا و یا شبهات واهى که آن را علم مى پنداشتند، علومى را که از سرچشمه وحى صادر شده بود، نفى مى کردند و به باد استهزاء مى گرفتند، و به علوم اندک خود خوشحال بودند، و خویشتن را به کلى از انبیاء بى نیاز مى دیدند.(6)

* * *

اما قرآن، نتیجه این خودخواهى و غرور را، در آیات بعد چنین بیان کرده: «هنگامى که شدت عذاب ما را دیدند، عذابى که براى ریشه کن کردن آنها نازل شده بود، و فرمان قطعى پروردگار را در زمینه نابودیشان به همراه داشت، از کرده خود پشیمان شدند، خود را موجودى ضعیف و ناتوان دیدند، و رو به درگاه حق آوردند و فریادشان بلند شد، گفتند: اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم، و نسبت به معبودهائى که شریک او مى شمردیم کافر شدیم»! (فَلَمّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنّا بِاللّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنّا بِهِ مُشْرِکِینَ).

* * *

«اما هنگامى که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمان آنها به حالشان سودى نداشت» (فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمّا رَأَوْا بَأْسَنا).
چرا که به هنگام نزول «عذاب استیصال»، درهاى توبه بسته مى شود، و اصولاً این گونه ایمان اضطرارى، فایده ایمان اختیارى را نمى تواند داشته باشد، و زائیده آن شرائط فوق العاده است، به همین دلیل، هر گاه طوفان بلا فرو بنشیند راه گذشته خود را از سر مى گیرند.
و نیز به همین دلیل، ایمان فرعون به هنگامى که در میان امواج «نیل» افتاد،  پذیرفته نشد.
این حکم، مخصوص افراد، یا اقوام معینى، نیست، بلکه چنان که قرآن در دنبال همین سخن مى گوید: «این سنت الهى است که در مورد بندگان گذشته، نیز اجرا شده است» (سُنَّتَ اللّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ).
سپس، آخرین آیه مورد بحث را با این جمله پایان مى دهد: «و در آن هنگام که عذاب الهى دامانشان را فرو گرفت، خسران و زیان کافران آشکار شد» (وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ).
آن روز فهمیدند که سرمایه اى، جز مشتى غرور و پندار، نداشتند، و آنچه را آب حیات خیال مى کردند، سرابى بیش نبود، سرمایه هاى وجود خود را همه، در این بیراهه زندگى، به هدر داده، و محصولى جز گناه و عذاب الیم الهى، فراهم نساخته بودند، چه زیان و خسرانى از این برتر؟!
و به این ترتیب، سوره «مؤمن» که با توصیف حال کافران مغرور آغاز شده بود، با پایان زندگى دردناک آنها خاتمه مى یابد!
.

* * *

1 ـ در این که «ما» در جمله «ما اَغْنى» نافیه است یا استفهامیه است، دو احتمال ذکر کرده اند، ولى ظاهر، همان اول است، و در این که «ما» در «ما کانُوا یَکْسِبُونَ» موصوله اسمیه یا مصدریه است، باز دو احتمال ذکر کرده اند، ولى معنى اول مسلماً ترجیح دارد.
2 ـ یس، آیه 78.
3 ـ سجده، آیه 10.
4 ـ جاثیه، آیه 24.
5 ـ قصص، آیه 78.
6 ـ بعضى از مفسران احتمال داده اند که ضمیر «جائَهُمْ» به پیامبران بر گردد، بنابراین منظور از علوم، علوم پیامبران است، و مراد از «فَرِحُوا» خنده و استهزاى کفار به علوم انبیاء است، ولى این تفسیر بسیار بعید به نظر مى رسد (دقت کنید).
سوره مؤمن/ آیه 82- 85 مغروران به علم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma