از آنجا که در آیات پیشین، سخن از عقیده انحرافى مشرکان، و عواقب شوم آن بود، در آیات مورد بحث از دلائل توحید، سخن مى گوید، تا بحث گذشته را با ذکر دلیل تکمیل کند، و نیز، در آیات گذشته، سخن از این بود که حمایت خداوند به تنهائى کافى است، این مسأله نیز با ذکر دلیل در آیات مورد بحث دنبال شده است.
نخست، مى فرماید: «اگر از آنها سؤال کنى، چه کسى آسمان ها و زمین را آفریده؟ مسلماً مى گویند خدا» (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللّهُ).
چرا که هیچ وجدان و خردى نمى پذیرد که این عالم وسیع و پهناور، با آن همه عظمت، مخلوق موجودى زمینى باشد، چه رسد به بت هاى بى روح و فاقد عقل و شعور، و به این ترتیب، قرآن آنها را به داورى عقل و حکم وجدان و فطرت مى برد، تا نخستین پایه توحید را که مسأله خالقیت آسمان و زمین است در قلوب آنها محکم کند.
در مرحله بعد، سخن از مسأله سود و زیان و تأثیر در منافع و مضار انسان به میان مى آورد، تا ثابت کند بتها هیچ نقشى در این زمینه ندارند، لذا مى افزاید: «به آنها بگو، آیا هیچ درباره معبودانى که غیر از خدا مى خوانید، اندیشه مى کنید که اگر خدا زیانى براى من بخواهد، آیا آنها مى توانند گزند او را بر طرف سازند؟ و یا اگر رحمتى براى من اراده کند، آیا آنها توانائى دارند جلو رحمت او را بگیرند»؟! (قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللّهُ بِضُرّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَة هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ).(1)
اکنون که، نه «خالقیت» از آن آنها است و نه «قدرت بر سود و زیانى» دارند، پرستش آنها چه معنى دارد؟ چرا مبدأ جهان آفرینش، و مالک هر سود و زیان را رها کنید، و دست به دامن این موجودات بى خاصیت و بى شعور بزنید؟ حتى اگر معبودان، شعورى داشته باشند، همچون «جنّ» و فرشتگان که از سوى جمعى از بت پرستان مورد پرستش واقع شده اند، باز هم نه خالقند و نه مالک سود و زیان.
اینجا است که به عنوان یک نتیجه گیرى کلى و نهائى مى فرماید: «بگو: خدا براى من کافى است، و متوکلان باید همه، بر او توکل کنند» (قُلْ حَسْبِیَ اللّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ).
این سخن، که مشرکان خالقیت آسمان و زمین را مخصوص خداوند مى دانستند کراراً در آیات قرآن آمده است.(2)
این امر، نشان مى دهد که مطلب نزد آنها کاملاً مسلّم بوده است، و این خود بهترین سندى است بر ابطال شرک; چرا که «توحید خالقیت و مالکیت و ربوبیتِ» عالم هستى، خود بهترین دلیل بر «توحید عبودیت» است، و نتیجه آن توکل بر ذات پاک خدا و چشم بر گرفتن از غیر او است.
و اگر مى بینیم در برخورد «ابراهیم» بت شکن با «نمرود» طاغى او ادعاى ربوبیت عالم هستى مى کند، و مرگ و حیات مردم را به دست خود مى داند، سپس در برابر پیشنهاد ابراهیم(علیه السلام) که: اگر راست مى گوئى خورشید را از مغرب طالع کن مبهوت و خاموش مى شود، این طرز عقیده، در میان بت پرستان نادر است، و تنها از مغز ناتوان پرغرور و بى شعورى همچون «نمرود» ممکن است برخیزد.
قابل توجه این که: ضمیرى که به معبودهاى دروغین آنها در این آیه برگشته، همچنین صیغه هاى جمع، همه جا به صورت جمع مؤنث است (هُنَّ ـ کاشِفات ـ مُمْسِکات).
این، به خاطر آن است که:
اولاً ـ بت هاى بزرگ معروف عرب، نام مؤنث داشته اند (لات ـ منات و عزى).
ثانیاً ـ چون آنها معتقد به ضعف و ناتوانى جنس مؤنث بودند، خداوند با این بیان، مى خواهد ناتوانى بتها را طبق اعتقاد خودشان مجسم سازد.
ثالثاً ـ چون در میان بت ها، موجودات بى روح فراوان بوده و صیغه جمع مؤنث، گاه براى موجودات بى جان نیز به کار مى رفته، لذا در آیه مورد بحث از آن استفاده شده است.
این نکته نیز، قابل توجه است که: جمله «عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ» به خاطر مقدم شدن «عَلَیْهِ» معنى حصر را مى رساند، یعنى متوکلان «تنها» بر او تکیه مى کنند.
در آیه بعد، آنهائى را که در برابر منطق عقل و وجدان، تسلیم نیستند با یک تهدید الهى و مؤثر، مخاطب ساخته، مى فرماید: به آنها «بگو: اى قوم من! شما بر موضع خود باشید، و هر چه در توان دارید، انجام دهید، من نیز به وظیفه خود عمل مى کنم، اما به زودى خواهید دانست» (قُلْ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَکانَتِکُمْ إِنِّی عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).(3)
خواهید دانست «چه کسى عذاب خوارکننده دنیا به سراغش خواهد آمد و رسوا خواهد شد، و به دنبال آن، عذاب جاویدان آخرت بر او وارد مى گردد» (مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ).
و به این ترتیب، آخرین سخن را به آنها مى گوید که: یا تسلیم منطق عقل و خرد شوید و به نداى وجدان گوش فرا دهید، و یا در انتظار دو عذاب دردناک باشید: عذابى در دنیا که باعث خوارى و رسوائى است، و عذابى در آخرت، که جاودانى و همیشگى است، و اینها همان عذاب هائى است که با دست خود فراهم کرده اید، و آتشى است که هیزم آن را خودتان جمع کرده و افروخته اید.