آیا عالمان و جاهلان یکسانند؟!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 19
سوره «زمر» / آیه 8 - 9 نکته ها:

در آیات گذشته، سخن از توحید استدلالى و معرفت پروردگار، از طریق مطالعه آیات عظمت او در آفاق و انفس بود، آیات مورد بحث، نخست از توحید فطرى سخن به میان مى آورد و روشن مى سازد، آنچه را که انسان از طریق عقل و خرد و مطالعه نظام آفرینش، درک مى کند به صورت فطرى در اعماق جانش وجود دارد، که در تجلیگاه مشکلات، و طوفانهاى حوادث، خود را نشان مى دهد، ولى این انسان فراموشکار، وقتى طوفان حوادث فرو نشست دوباره گرفتار غفلت و غرور مى شود.
مى فرماید: «هنگامى که انسان را زیانى رسد (نور توحید در قلبش درخشیدن مى گیرد) پروردگار خود را مى خواند، در حالى که به سوى او باز مى گردد و از گناه و غفلت خود پشیمان است» (وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ).
«اما هنگامى که خدا نعمتى از خودش به او عطا کند، گرفتارى هاى گذشته را ـ که به خاطر آن دست به دامن لطف الهى زده بود ـ به فراموشى مى سپارد» (ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ).(1)
«براى خداوند همتایان و شریکانى درست مى کند، و به پرستش آنها برمى خیزد، تا علاوه بر گمراهى خویش، مردم را نیز از راه خدا منحرف سازد» (وَ جَعَلَ لِلّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ).
منظور از «انسان» در اینجا انسان هاى عادى و تربیت نایافته در پرتو تعلیمات انبیاء است، و گرنه، دست پروردگان مردان حق، همچون خود آنان در «سراء» و «ضراء»، در ناراحتى ها و راحتى ها، در ناکامى ها و کامیابى ها همواره به یاد او هستند، و دست به دامن لطف او دارند.
منظور از «ضُرّ» در اینجا هر گونه گزند و زیان و ناراحتى است، خواه جنبه جسمانى داشته باشد، یا روحى.
«خَوَّلْناهُ» از ماده «خَوَل» (بر وزن عمل) به معنى سرکشى و مراقبت مداوم از چیزى است، و از آنجا که چنین توجه خاصى، مستلزم اعطا و بخشش است این ماده در معنى «بخشیدن» به کار رفته است.
جمعى نیز گفته اند: از «خول» (بر وزن عمل) که به معنى خدمتگزار است آمده، بنابراین «خوله» به معنى خدمتگزارانى به او بخشید مى باشد، و سپس در هر گونه بخشیدن نعمت، به کار رفته است.
بعضى نیز، این ماده را به معنى «فخر و مباهات» دانسته اند، بنابراین جمله فوق، به معنى مفتخر ساختن کسى از طریق اعطاى نعمتى است.(2)
روى هم رفته این جمله، علاوه بر مسأله اعطاء و بخشش، توجه و عنایت مخصوص خداوند را نیز منعکس مى کند.
تعبیر «مُنِیْباً اِلَیْهِ» نشان مى دهد که، انسان در حالات سخت، که تمام پرده هاى غرور و غفلت کنار مى رود، هر چه غیر از خدا است، رها کرده و به سوى او باز مى گردد، و در مفهوم «انابه» و بازگشت، این حقیقت نیز افتاده که جایگاه اصلى انسان و مبدأ و مقصد او، نیز خدا بوده است.
«أَنْداد» جمع «ند» (بر وزن ضد) به معنى «مثل و مانند» است، با این تفاوت که «مثل» مفهوم وسیعى دارد، ولى «ند» تنها به معنى مماثلت در حقیقت و گوهر چیزى است.
تعبیر به «جَعَلَ» نشان مى دهد: انسان با پندار و خیال خام خود، مثل و مانندى براى خدا مى تراشد و جعل مى کند، چیزى که به هیچ وجه با واقعیت تطبیق نمى کند.
جمله «لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیْلِهِ» نشان مى دهد: گمراهان مغرور، تنها به گمراهى خویش قناعت نمى کنند، بلکه سعى دارند، دیگران را هم به این وادى بکشانند.
به هر حال، بارها در آیات قرآن مجید، به رابطه «توحید فطرى» و «حوادث سخت زندگى» که تجلّى گاه آن است، اشاره شده، و دگرگونى و کم ظرفیتى این انسان مغرور، که به هنگام وزش طوفانها، رنگ الهى و توحیدى خالص به خود مى گیرد، و به هنگام فرو نشستن طوفان، تغییر رنگ مى دهد و لجوجانه در مسیر شرک گام برمى دارد، منعکس شده است.
و چه بسیارند، این افراد متلون! و چه کمند کسانى که پیروزى ها و نعمت ها و آرامش ها و طوفانها، اقیانوس آرام وجود آنها را دگرگون نسازد!
آرى، یک ظرف آب یا یک استخر کوچک با نسیمى به هم مى خورد ولى «اقیانوس کبیر» به خاطر عظمتش، در مقابل طوفان هاى سخت، آرام است، و از همین جهت نام آرام به خود گرفته است.
در پایان آیه، این گونه افراد را با تهدیدى صریح، قاطع و برنده مخاطب ساخته، مى گوید: «به او بگو: از کفر و کفرانت کمى بهره گیر و چند روزى را به غفلت و غرور طى کن، اما بدان که از اصحاب دوزخى» (قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النّارِ).
مگر چنین انسان کوته فکرِ گمراه و گمراه کننده، سرنوشتى غیر از این مى تواند داشته باشد؟!

* * *

در آیه بعد، از روش مقایسه که روش شناخته شده قرآن، براى تفهیم مسائل مختلف است، استفاده کرده، مى گوید: «آیا چنین کسى، شایسته و با ارزش است یا کسى که در ساعات شب، به عبادت پروردگار و سجده و قیام مشغول است، با او راز و نیاز مى کند، از عذاب آخرت مى ترسد، و به رحمت پروردگارش امید دارد» (أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ).(3)
آن انسان مشرک، فراموشکار، متلون، گمراه و گمراه کننده، کجا؟ و این انسان بیدار دل، نورانى و با صفا که در دل شب ـ که چشم غافلان در خواب است ـ پیشانى بر درگاه دوست گذارده، و با خوف و رجاء او را مى خواند، کجا؟!
آنها، نه به هنگام نعمت، از مجازات و کیفر او خود را در امان مى دانند، و نه به هنگام بلا از رحمتش قطع امید مى کنند، و این دو عامل، همواره وجود آنان را در حرکتى مداوم، توأم با هوشیارى و احتیاط، به سوى دوست مى برد.
«قانِت» از ماده «قنوت» به معنى «ملازمت اطاعت توأم با خضوع» است.
«آناء» جمع «انا» (بر وزن صدا و فنا) به معنى ساعت و مقدارى از وقت است.
تکیه روى ساعات شب، به خاطر آن است که در آن ساعات، حضور قلب، بیشتر، و آلودگى به ریا از هر زمان، کمتر است.
مقدم داشتن «ساجِداً» بر «قائِماً» به خاطر آن است که: سجده مرحله بالاتر از عبادت است، و مطلق بودن رحمت و مقید نشدن آن، به آخرت، دلیل بر وسعت رحمت الهى و شمول آن نسبت به دنیا و آخرت است.
در حدیثى که در «علل الشرایع» از امام باقر(علیه السلام) و همچنین در کتاب «کافى» از آن حضرت نقل شده مى خوانیم: که آیه فوق (أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ) به نماز شب تفسیر شده است.(4)
روشن است، این تفسیر، مانند بسیارى از تفاسیر دیگر که در ذیل آیات مختلف قرآن بیان شده، از قبیل بیان مصداق روشن است و مفهوم آیه را محدود به نماز شب نمى کند.
در دنباله آیه، پیامبر را مخاطب ساخته مى فرماید: «بگو آیا کسانى که مى دانند، با کسانى که نمى دانند یکسانند»؟! (قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لایَعْلَمُونَ).
نه، یکسان نیستند «تنها صاحبان فکر و مغز، متذکر مى شوند» (إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ).
گر چه سؤال فوق، سؤالى است وسیع و گسترده، و مقایسه اى است آشکار، میان آگاهان و ناآگاهان، و عالمان و جاهلان، ولى، نظر به این که: قبل از ذکر این سؤال، سؤال دیگرى در مورد نابرابرى مشرکان با مؤمنان شب زنده دار، مطرح شده، سؤال دوم، بیشتر به همین مسأله اشاره مى کند، یعنى آیا کسانى که مى دانند آن مشرکان لجوج و کوردل با این مؤمنان پاک و روشن ضمیر و مخلص نابرابرند، با کسانى که از این واقعیت روشن آگاه نیستند، مساویند؟
به هر حال، این جمله که با استفهام انکارى شروع شده، و جزء شعارهاى اساسى اسلام است، عظمت مقام علم و عالمان را در برابر جاهلان، روشن مى سازد، و از آنجا که این نابرابرى، به صورت مطلق ذکر شده، معلوم مى شود این دو گروه نه در پیشگاه خدا یکسانند، و نه در نظر خلق آگاه، نه در دنیا در یک صف قرار دارند، و نه در آخرت، نه در ظاهر، و نه در باطن.

* * *

 


1 ـ در این که: «ما» در جمله «نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ» چه معنى مى دهد؟ در میان مفسران مورد گفتگو است: جمعى معتقدند: «موصوله اسمیه» است، و اشاره به «ضُرّ» مى باشد (این معنى از همه معانى مناسب تر به نظر مى رسد، و در بالا همان را انتخاب کرده ایم) وبعضى به معنى «اللّه» مى دانند، بعضى نیز آن را «مصدریه» و به معنى «دعاء» گرفته اند، دقت در آیه 12 سوره «یونس» (وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلى ضُرّ مَسَّهُ) شاهد گویائى بر معنى اول است.
2 ـ به «لسان العرب»، «مفردات راغب» و تفسیر «روح المعانى» مراجعه شود.
3 ـ این جمله محذوفى دارد و در تقدیر چنین است: «أَ هذَا الَّذِی ذَکَرْناهُ خَیْرٌ أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ...».
4 ـ «علل الشرایع» و «کافى»، طبق نقل «نور الثقلین»، جلد 4، صفحه 479.
سوره «زمر» / آیه 8 - 9 نکته ها:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma