4 ـ قرآن و مسأله معاد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 18
3 ـ دلائل عقلى معاد 5 ـ معاد جسمانى



بعد از مسأله توحید، که اساسى ترین مسأله در تعلیمات انبیاء است، مسأله معاد با ویژگیها و آثار تربیتى و فرهنگیش در درجه اول، قرار دارد، لذا در بحثهاى  قرآنى بیشترین آیات را بعد از توحید و خداشناسى، به خود اختصاص داده است.
مباحث قرآنى معاد، گاه، به صورت استدلالهاى منطقى است و گاه، به صورت بحثهاى خطابى و تلقینات مؤثر و کوبنده، که گاه، از شنیدن آن مو بر بدن انسان راست مى شود، و لحن صادقانه کلام، چنان است که همچون استدلالات در اعماق جان و روح انسان نفوذ مى کند.
در بخش اول، یعنى استدلالات منطقى، قرآن بیشتر روى موضوع امکان معاد تکیه مى کند، چرا که منکران غالباً آن را محال مى پنداشتند، و معتقد بودند، معاد آن هم به صورت «معاد جسمانى» که مستلزم بازگشت اجسام پوسیده و خاک شده، به حیات و زندگى نوین است، امکان پذیر نیست.
در این بخش، قرآن از طرق کاملاً گوناگون و متنوع وارد مى شود، طرقى که همه به یک جا ختم مى گردد، و آن مسأله «امکان عقلى معاد» است:
گاه، زندگى نخستین را در نظر انسان مجسم مى کند، و در یک عبارت کوتاه و گویا و روشن مى گوید: کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُون: «همان گونه که شما را از آغاز آفرید باز مى گردید».(1)
گاه، زندگى و مرگ گیاهان، و رستاخیز آنها را که همه سال با چشم مى بینیم مجسم کرده و در پایان آن مى گوید: رستاخیز شما نیز همین گونه است: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنّات وَ حَبَّ الْحَصِیدِ... * وَ أَحْیَیْنا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً کَذلِکَ الْخُرُوجُ: «ما از آسمان آب پر برکتى فرستادیم و به وسیله آن باغهاى سر سبز رویاندیم و دانه هاى درو شده... * و به وسیله آن سرزمین مرده اى را زنده  کردیم، رستاخیز (شما) نیز همین گونه است»؟.(2)
در جاى دیگر، مى گوید: وَ اللّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَد مَیِّت فَأَحْیَیْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذلِکَ النُّشُورُ: «خداوند همان کسى است، که بادها را فرستاد، تا ابرها را به حرکت در آورند، و آن را به سوى سرزمین مرده راندیم، و به وسیله آن زمین را بعد از مرگش، حیات بخشیدیم، رستاخیز نیز چنین است»!.(3)
گاه، مسأله قدرت خداوند را در آفرینش آسمانها و زمین مطرح کرده مى گوید: «آیا نمى دانند خداوندى که آسمانها و زمین را آفرید و از آفرینش آنها خسته نشد، قادر است که مردگان را زنده کند؟، آرى او بر هر چیز تواناست» (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِر عَلى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ).(4)
و گاه، رستاخیز انرژیها و بیرون پریدن آتش از درون درخت سبز را به عنوان نمونه اى از قدرت او، و قرار گرفتن آتش در دل آب، مطرح کرده، مى گوید: الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً: «آن خدائى مردگان را لباس حیات مى پوشاند، که از درخت سبز براى شما آتش آفرید»!.(5)
گاه، زندگى جنینى را در نظر انسان مجسم مى سازد، و مى گوید: «اى مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، فراموش نکنید که ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد، از علقه (خون بسته شده) سپس از مضغه (پاره گوشتى همچون گوشت جویده شده) که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بى شکل، هدف این است: ما براى شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم) و جنین هائى  را که بخواهیم تا مدت معینى در رحم مادران نگاه مى داریم، سپس شما را به صورت طفلى به عالم دنیا مى فرستیم» (یا أَیُّهَا النّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْب مِنَ الْبَعْثِ فَإِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُراب ثُمَّ مِنْ نُطْفَة ثُمَّ مِنْ عَلَقَة ثُمَّ مِنْ مُضْغَة مُخَلَّقَة وَ غَیْرِ مُخَلَّقَة لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَل مُسَمّىً ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً).(6)
و بالاخره، گاه، شبح رستاخیز را در خوابهاى طولانى ـ خواب هائى که برادر مرگ است بلکه از جهاتى خود مرگ باشد ـ مانند خواب سیصد و نه ساله «اصحاب کهف» نشان مى دهد، و بعد از شرح جالب و زیبائى پیرامون خواب و بیدارى آنها مى فرماید: «این چنین مردم را متوجه حال آنها کردیم تا بدانند وعده رستاخیز خداوند، حق است و در قیام قیامت تردیدى نیست» (وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَةَ لارَیْبَ فِیها).(7)
این شش راه مختلف است که در لابلاى آیات قرآن براى بیان امکان معاد مطرح شده است.
علاوه بر این، داستان مرغان چهارگانه «ابراهیم»(علیه السلام)(8) و سرگذشت «عزیر»(علیه السلام)(9) و داستان کشته اى از «بنى اسرائیل»(10) که هر کدام یک نمونه تاریخى براى این مسأله است، شواهد و دلائل دیگرى است که قرآن در این زمینه ذکر مى کند.
کوتاه سخن این که: ترسیمى که قرآن مجید از معاد و چهره هاى آن و مقدمات و نتائج آن دارد، و دلائل گویائى که در این زمینه مطرح کرده است، به
قدرى زنده و قانع کننده است، که هر کس، کمترین بهره اى از وجدان بیدار داشته باشد، تحت تأثیر عمیق آن قرار مى گیرد.
به گفته بعضى: حدود یک هزار و دویست آیه از قرآن، پیرامون معاد بحث مى کند که اگر آنها جمع آورى و تفسیر شود، خود کتاب قطورى خواهد شد، و ما امیدواریم بعد از پایان نگارش این تفسیر، هنگامى که به خواست خدا به بحث «تفسیر موضوعى» مى پردازیم این مجموعه را در دسترس علاقمندان قرار دهیم.(11)

* * *


1ـ اعراف، آیه 29.
2 ـ ق، آیات 9 تا 11.
3 ـ فاطر، آیه 9.
4 ـ احقاف، آیه 33.
5 ـ یس، آیه 80.
6 ـ حج، آیه 5.
7 ـ کهف، آیه 21.
8 ـ بقره، آیه 260.
9 ـ بقره، آیه 259.
10 ـ بقره، آیه 73.
11 ـ خوشبختانه این عمل انجام شده و جلد 5 و 6 کتاب «پیام قرآن» درباره معاد است.
3 ـ دلائل عقلى معاد 5 ـ معاد جسمانى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma