3 ـ دلائل عقلى معاد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 18
2 ـ باز تاب معاد در زندگى انسانها 4 ـ قرآن و مسأله معاد



گذشته از دلائل نقلى فراوانى که براى معاد در قرآن مجید آمده است و شامل صدها آیه در این زمینه مى شود، دلائل عقلى روشنى نیز، بر این امر وجود دارد، که به طور فشرده در اینجا قسمتى از آن یادآورى مى شود:
الف ـ برهان حکمت
اگر زندگى این جهان را بدون جهان دیگر در نظر بگیریم، پوچ و بى معنى  خواهد بود، درست به این مى ماند که زندگى دوران جنیین را بدون زندگى این دنیا فرض کنیم.
اگر قانون خلقت، این بود که تمام جنین ها در لحظه تولد خفه مى شدند و مى مردند چقدر دوران جنینى بى مفهوم جلوه مى کرد؟ همچنین اگر زندگى این جهان، بریده از جهان دیگر تصور شود این سر در گمى وجود خواهد داشت; زیرا چه لزومى دارد که ما هفتاد سال یا کمتر و بیشتر در این دنیا در میان مشکلات دست و پا زنیم؟ مدتى خام و بى تجربه باشیم «و تا پخته شود خامى، عمر تمام است»!
مدتى به دنبال تحصیل علم و دانش باشیم، هنگامى که از نظر معلومات به جائى رسیدیم، برف پیرى بر سر ما نشسته!
تازه براى چه زندگى مى کنیم؟ خوردن مقدارى غذا، و پوشیدن چند دست لباس، و خوابیدن و بیدار شدن هاى مکرر، و ادامه دادن این برنامه خسته کننده تکرارى را دهها سال؟!
آیا به راستى، این آسمان گسترده، این زمین پهناور، و این همه مقدمات و مؤخرات و این همه استادان و مربیان و این همه کتابخانه هاى بزرگ و این ریزه کارى هائى که در آفرینش ما و سایر موجودات به کار رفته، همه براى همان خوردن و نوشیدن و پوشیدن و زندگى مادى است؟
اینجا است آنها که معاد را قبول ندارند، اعتراف به پوچى این زندگى مى کنند، و گروهى از آنها اقدام به خودکشى و نجات از این زندگى پوچ و بى معنى را مجاز و یا مایه افتخار مى شمرند!
چگونه ممکن است کسى به خداوند و حکمت بى پایان او ایمان داشته باشد، و زندگى این جهان را بى آن که مقدمه اى براى زندگى جاویدان جهان دیگر  باشد، قابل توجه بشمرد؟.
قرآن مجید مى گوید: أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لاتُرْجَعُونَ: «آیا گمان کردید بیهوده آفریده شده اید، و به سوى ما باز نمى گردید»؟(1) یعنى اگر بازگشت به سوى خدا نبود، زندگى این جهان عبث و بیهوده بود.
آرى، در صورتى زندگى این دنیا مفهوم و معنى پیدا مى کند و با حکمت خداوندى سازگار مى شود که این جهان را مزرعه اى براى جهان دیگر (الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الْآخِرَةِ) و گذرگاهى براى آن عالم وسیع (الدُّنْیا قَنْطَرَة) و کلاس تهیه و دانشگاهى براى جهان دیگر و تجارتخانه اى براى آن سرا بدانیم، همان گونه که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در کلمات پرمحتوایش فرمود: إِنَّ الدُّنْیَا دارُ صِدْق لِمَنْ صَدَقَها وَ دارُ عافِیَة لِمَنْ فَهِمَ عَنْها وَ دارُ غِنىً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها وَ دارُ مَوْعِظَة لِمَنِ اتَّعَظَ بِها مَسْجِدُ أَحِبّاءِ اللّهِ وَ مُصَلّى مَلائِکَةِ اللّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِیاءِ اللّهِ:
«این دنیا جایگاه صدق و راستى است براى آن کس که با آن به راستى رفتار کند، و خانه تندرستى است براى آن کس که از آن چیزى بفهمد، و سراى بى نیازى است براى آن کس که از آن توشه بر گیرد، و محل اندرز است، براى آن که از آن اندرز گیرد، مسجد دوستان خدا است، نماز گاه فرشتگان پروردگار، و محل نزول وحى الهى، و تجارتخانه اولیاءء حق است».(2)
کوتاه سخن این که: مطالعه و بررسى وضع این جهان به خوبى گواهى مى دهد بر این که: عالم دیگرى پشت سر آن است: وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى فَلَوْ لا تَذَکَّرُونَ: «شما نشأه اولى و آفرینش خود را در این دنیا دیدید، چرا متذکر  نمى شوید که از پى آن جهان دیگرى است»؟.(3)
ب ـ برهان عدالت
دقت در نظام هستى و قوانین آفرینش، نشان مى دهد همه چیز آن حساب شده است.
در سازمان تن ما آن چنان نظام عادلانه اى حکم فرما است که هر گاه کمترین تغییر و ناموزونى رخ مى دهد، سبب بیمارى یا مرگ مى شود، حرکات قلب ما، گردش خون ما، پرده هاى چشم ما و جزء، جزء سلولهاى تن ما مشمول همان نظام دقیق است که در کل عالم حکومت مى کند: وَ بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ: «آسمانها و زمین به وسیله عدالت بر پا است»(4) آیا انسان مى تواند یک وصله ناجور در این عالم پهناور باشد؟!
درست است که: خداوند به انسان آزادى اراده و اختیار داده تا او را بیازماید و در سایه آن مسیر تکامل را طى کند، ولى اگر انسان از آزادى سوء استفاده کرد، چه مى شود؟ اگر ظالمان و ستمگران، گمراهان و گمراه کنندگان، با سوء استفاده از این موهبت الهى، به راه خود ادامه دادند عدل خداوند چه اقتضاء مى کند؟
درست است که: گروهى از بدکاران در این دنیا مجازات مى شوند و به کیفر اعمال خود ـ یا لااقل قسمتى از آن ـ مى رسند، اما مسلماً چنان نیست که همه مجرمان، همه کیفر خود را ببینند، و همه پاکان و نیکان به پاداش اعمال خود در این جهان برسند.
آیا ممکن است: این دو گروه در کفّه عدالت پروردگار یکسان باشند؟ به گفته قرآن مجید: أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ * ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ: «آیا  کسانى را که در برابر قانون خدا به حق و عدالت تسلیم اند همچون مجرمان قرار دهیم * چگونه حکم مى کنید»؟.(5)
و در جاى دیگر مى فرماید: أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجّارِ: «آیا ممکن است پرهیزگاران را همچون فاجران قرار دهیم»؟.(6)
به هر حال، تفاوت انسانها در اطاعت فرمان حق، جاى تردید نیست همان گونه که عدم کفایت دادگاه «مکافات این جهان» و «محکمه وجدان» و «عکس العملهاى گناهان» براى برقرارى عدالت نیز، به تنهائى کافى به نظر نمى رسد.
بنابراین، باید قبول کرد: براى اجراى عدالت الهى لازم است محکمه و دادگاه عدل عامى باشد، که سر سوزن کار نیک و بد در آنجا حساب شود، و گرنه، اصل عدالت تأمین نخواهد شد.
از این رو باید پذیرفت: قبول عدل خدا، مساوى است با قبول وجود معاد و رستاخیز، قرآن مجید مى گوید: وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ: «ما ترازوهاى عدالت را در روز قیامت بر پا مى کنیم».(7)
و نیز مى فرماید: وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ: «در روز قیامت در میان آنها به عدالت حکم مى شود و ظلم و ستمى بر آنها نخواهد شد».(8)
ج ـ برهان هدف
بر خلاف پندار مادیین، در جهان بینى الهى، براى آفرینش انسان هدفى بوده است که در تعبیرات فلسفى از آن به تکامل، و در لسان قرآن و حدیث، گاهى از آن به «قرب به خدا» و یا «عبادت و بندگى» تعبیر شده است:  وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ  وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ: «من جنّ و انس را نیافریدم مگر به این منظور که مرا پرستش کنند» (و در سایه عبادت و بندگى، کامل شوند و به حریم قرب من راه یابند).(9)
آیا اگر، مرگ پایان همه چیز باشد، این هدف بزرگ تأمین مى گردد؟
بدون شک پاسخ این سؤال منفى است.
باید جهانى بعد از این جهان باشد، و خط تکامل انسان در آن ادامه یابد، و محصول این مزرعه را در آنجا درو کند، و حتى ـ چنان که در جاى دیگر گفته ایم ـ در جهان دیگر نیز این سیر ادامه یابد، تا هدف نهائى تأمین شده باشد.
خلاصه این که: تأمین هدف آفرینش، بدون پذیرش معاد، ممکن نیست، و اگر ارتباط این زندگى را از جهان پس از مرگ قطع کنیم، همه چیز، شکل معمّا به خود مى گیرد و پاسخى براى چراها نخواهیم داشت.
د ـ برهان نفى اختلاف
بى شک همه ما از اختلافاتى که در میان مکتبها و مذهبها در این جهان وجود دارد رنج مى بریم، و همه آرزو مى کنیم: روزى این اختلافات بر چیده شود، در حالى که همه قرائن نشان مى دهد: این اختلافات در طبیعت زندگى این دنیا حلول کرده، و حتى از دلائلى استفاده مى شود: بعد از قیام حضرت مهدى(علیه السلام)آن بر پا کننده حکومت واحد جهانى ـ هر چند بسیارى از اختلافات حل خواهد
شد ـ ولى باز اختلاف مکتبها به کلى بر چیده نمى شود، و به گفته قرآن مجید یهود و نصارى تا دامنه قیامت به اختلافاتشان باقى خواهند ماند: «فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ».(10) ولى، خداوندى که همه چیز را به سوى وحدت مى برد، سرانجام به اختلافات پایان خواهد داد، و چون با وجود پرده هاى ضخیم عالم ماده، این امر به طور کامل در این دنیا امکان پذیر نیست، مى دانیم در جهان دیگرى که عالم بروز و ظهور است، این مسأله عملى خواهد شد، و حقائق آن چنان آفتابى مى گردد که: اختلاف مکتب و عقیده، به کلى برچیده مى شود.
جالب این که: در آیات متعددى از قرآن مجید، روى این مسأله تکیه شده است، در یک جا مى فرماید: فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ: «خداوند روز قیامت، در میان آنها داورى مى کند در آنچه با هم اختلاف داشتند».(11)
و در جاى دیگر مى فرماید: وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لایَبْعَثُ اللّهُ مَنْ یَمُوتُ بَلى وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُونَ * لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ:
«آنها سوگند مؤکد یاد کردند که: خداوند کسانى را که مى میرند هرگز زنده نمى کند، ولى چنین نیست، این وعده قطعى خداست (که همه آنها را زنده کند) ولى اکثر مردم نمى دانند * هدف این است که آنچه را در آن اختلاف داشتند براى آنها روشن سازد، تا کسانى که منکر شدند بدانند دروغ مى گفتند».(12)

* * *

 


1 ـ مؤمنون، آیه 115.
2 ـ «نهج البلاغه»، کلمات قصار، کلمه 131.
3 ـ واقعه، آیه 62.
4 ـ تفسیر «صافى»، ذیل آیه 7 سوره «الرحمن».
5 ـ قلم، آیات 35 و 36.
6 ـ ص، آیه 28.
7 ـ انبیاء، آیه 47.
8 ـ یونس، آیه 54.
9 ـ ذاریات، آیه 56.
10 ـ مائده، آیه 14.
11 ـ بقره، آیه 113.
12 ـ نحل، آیات 38 و 39.
2 ـ باز تاب معاد در زندگى انسانها 4 ـ قرآن و مسأله معاد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma