بینش توحیدى، براى خداپرستان خط مشى خاصى در زندگى ایجاد مى کند، که آنها را از خطوط شرک آلود، که مبتنى بر انتخاب بتها، یا پناه بردن به انسانهاى ضعیفى همچون خویش است، جدا مى سازد.
صریح تر بگوئیم: در دنیاى امروز، که جهان دو قطبى شده و دو قدرت بزرگ شرق و غرب بر آن حاکم است،(1) معمولاً این فکر براى بسیارى از کشورهاى کوچک و متوسط پیدا مى شود، که، براى حفظ خویشتن باید به یکى از این دو بت ! پناه برد، و در حوزه حمایت او قرار گرفت، در حالى که تجربیات نشان داده است: به هنگام بروز حوادث سخت و مشکلات و بحرانها، این قدرتهاى به ظاهر بزرگ، نه گرهى از کار خود مى توانند بگشایند، و نه از کار اقمار و پیروانشان.
و چه زیبا مى گوید قرآن: لایَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لاأَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ: «نه توانائى یارى و حمایت از عابدان خود دارند، و نه مى توانند خود را حفظ کنند».(2)
این هشدارى است، به همه مسلمانان و رهروان توحید خالص، که از همه این بتها ببرند، و به سایه لطف الهى پناه ببرند، تنها متکى به خویشتن و نیروى ایمان و معنویت جوامع اسلامى باشند، و هرگز این افکار شرک آلود را که باید براى روز حادثه، از این قدرتها کمک گیرند به مغز خود راه ندهند، و اصولاً فرهنگ جوامع اسلامى را از این گونه افکار پاکسازى کنند، و بدانند تاکنون ضربه هاى فراوانى از این رهگذر ـ چه در مقابله با اسرائیل غاصب، و چه در برابر دشمنان دیگر ـ خورده اند.
در حالى که اگر این اصل اصیل قرآنى، در میان آنها حاکم بود، هرگز گرفتار این شکستهاى دردناک نمى شدند، به امید آن روز که همگى در سایه این تعلیم قرآنى، افکار خویش را نوسازى کنیم، متکى به خویشتن باشیم، و به سایه لطف «اللّه» پناه بریم و سربلند و آزاد زندگى کنیم.