اگر لطف او نبود، جنبنده اى بر پشت زمین نبود!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 18
سوره فاطر / آیه 45 سوره یس

آیه فوق، که آخرین آیه سوره «فاطر» است بحثهاى تند و تهدیدهاى شدید گذشته، این سوره را با بیان لطف و رحمت پروردگار، بر مردم روى زمین پایان مى دهد، همان گونه که: این سوره را با گشایش رحمت خدا، بر مردم آغاز کرد.
به این ترتیب، آغاز و انجام آن، در بیان رحمت الهى، متفق و هماهنگ است.
افزون بر این، آیه گذشته که مجرمان بى ایمان را تهدید به سرنوشت پیشینیان مى کرد، این سؤال را براى بسیارى از آنها و دیگران مطرح مى سازد که: اگر سنت الهى درباره همه گردنکشان چنین است، پس چرا این قوم مشرک و سرکش «مکّه» را مجازات نمى کند؟!
در پاسخ این سؤال مى فرماید: «اگر خداوند همه مردم را به خاطر اعمالى که انجام داده اند مجازات کند (و هیچ مهلتى براى اصلاح، تجدیدنظر و خودسازى به آنان ندهد) جنبنده اى را بر پشت زمین باقى نخواهد گذاشت» (وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّة).
آن چنان مجازاتها پى درپى نازل مى شود، صاعقه ها و زلزله ها و طوفانها گنهکاران ظالم را در هم مى کوبد که، زمین جاى زندگى براى کسى نخواهد بود.  «ولى خداوند به لطف و کرمش آنها را تا زمان معینى، به تأخیر مى اندازد، و به آنها فرصت براى توبه، و اصلاح مى دهد» (وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَل مُسَمّىً).
اما این حلم و فرصت الهى، حسابى دارد، تا زمانى است که، اجل آنها فرا نرسیده باشد، «اما هنگامى که اجل آنها فرا رسد، هر کس را به مقتضاى عملش جزا مى دهد; چرا که خداوند نسبت به بندگانش بصیر و بیناست» هم اعمال آنها را مى بیند و هم از نیات آنها با خبر است (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصِیراً).(1)
در اینجا دو سؤال مطرح مى شود، که پاسخ آنها از آنچه گفتیم روشن مى شود:
نخست این که: این حکم عام (اگر خداوند مردم را به اعمالشان مجازات کند کسى را بر صفحه زمین باقى نخواهد گذاشت) شامل انبیاء و اولیاء و صالحان نیز مى شود؟!
پاسخ این سؤال، روشن است، زیرا این گونه احکام نظر به توده انسانها و اکثریت قاطع آنها دارد، و پیامبران، امامان و صالحان که در اقلیّت اند مسلماً از آن خارج مى باشند، خلاصه، هر حکمى استثنائى دارد، و آنها از این حکم مستثنى هستند.  این درست، به آن مى ماند که: مى گوئیم اهل جهان غافلند، حریصند، و مغرورند، منظور اکثریت آنها است، در آیه 41 سوره «روم» مى خوانیم: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ: «فساد در خشکى و دریا به خاطر اعمال مردم آشکار شد، خدا مى خواهد: بعضى از نتائج اعمال آنها را به آنها بچشاند، شاید باز گردند»!
بدیهى است، فساد نتیجه اعمال همه مردم نیست، بلکه نظر به اکثریت است.
آیه 32 همین سوره، که انسانها را به سه گروه «ظالم» و «میانه رو» و «سابق بالخیرات» (نیکان و پاکان) تقسیم مى کند، شاهد دیگرى بر این معنى است.
بنابراین، آیه فوق هیچ گونه منافاتى با مسأله «عصمت» انبیاء ندارد.
دیگر این که: آیا تعبیر به «دابة» (جنبنده) در آیه فوق، شامل غیر انسانها نیز مى شود، یعنى آنان هم، به خاطر مجازات انسانها از میان خواهند رفت؟!
پاسخ این سؤال با توجه به این نکته که، فلسفه وجود جنبندگان دیگر بهره گیرى انسانها از آنان است و هنگامى که نسل بشر، بر چیده شود ضرورتى براى وجود آنها نیست، روشن است.(2)
سرانجام، این بحث را با حدیثى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در تفسیر آیه اخیر وارد شده، پایان مى دهیم:
طبق این حدیث، پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید: خداوند عز و جل فرموده: «اى فرزند آدم، به وسیله اراده و خواست من است که تو مختار آفریده شده اى، و مى توانى  هر چه را بخواهى براى خودت بخواهى، و به اراده من تو صاحب اراده شده اى که مى توانى هر چه را بخواهى براى خویشتن اراده نمائى، با نعمتهائى که به تو دادم نیرو پیدا کرده اى، و مرتکب معصیت من شدى، و با قدرت و عافیت من توانستى فرایض مرا انجام دهى، بنابراین من نسبت به حسنات تو از خودت اولى هستم، و تو نسبت به گناهانت از من اولى هستى، پیوسته خیرات از سوى من به وسیله نعمتهائى که به تو داده ام، واصل مى شود، و همواره شر و بدى از سوى تو، به خودت به خاطر جنایاتت مى رسد... من هرگز از انذار و اندرز تو فروگذار نکردم، و به هنگام غرور و غفلت، تو را فوراً مورد مجازات قرار ندادم» (بلکه فرصت کافى براى توبه و اصلاح در اختیار تو گذاردم) سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: این همانست که خدا مى فرماید: «وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّة».(3)

* * *

پروردگارا! ما را از کسانى قرار ده، که قبل از فوت فرصتها بیدار مى شوند و به سوى تو باز مى گردند، و گذشته تاریک خود را با نور حسنات و جلب رضاى تو روشن مى سازند!
بارالها! اگر رحمتت شامل حال ما نبود، آتشى که از درون اعمال سوء ما زبانه مى کشد، ما را در کام خود فرو برده بود، و اگر نور و تابش غفرانت بر قلب ما پاشیده نمى شد، لشکر شیطان آن را اشغال کرده بود!
خداوندا! ما را از هر گونه شرک برکنار دار، و چراغ ایمان و توحید خالص را در دل ما بیفروز، و فروغ تقوا را در گفتار و اعمال ما افزون گردان!

* * *

 
آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ
 پایان سوره فاطر
12 / رجب الخیر / 1404


1 ـ جمله «إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ» شرط است و جزاى آن، در تقدیر مى باشد در واقع چنین بوده است: «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ یُجازى کُلُّ أَحَد بِما عَمِلَ» بنابراین، جمله «فَإِنَّ اللّهَ» از قبیل علت جزاء است که جانشین معلول محذوف شده است.
این احتمال، نیز وجود دارد که: جزاء «لایَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لایَسْتَقْدِمُونَ» باشد که در آیات دیگر قرآن، مانند آیه 61 سوره «نحل» آمده، بنابراین جمله «إِنَّ اللّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصِیراً» اشاره به این است که: همه را مى شناسد، و مى داند: اجل کدامین فرا رسیده است تا او را با قدرت خود بگیرد.
2 ـ «دابّه» از ماده «دبیب» به معنى آهسته راه رفتن و گام هاى کوتاه برداشتن است، ولى از نظر معنى لغوى معمولاً هر جنبنده اى را شامل مى شود، خواه سریع راه برود و یا آهسته، ولى گاهى «دواب» به خصوص حیوانات سوارى اطلاق مى گردد.
3 ـ تفسیر «على بن ابراهیم»، مطابق نقل «نور الثقلین»، جلد 4، صفحه 370.
سوره فاطر / آیه 45 سوره یس
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma