اگر کوردلان ایمان نیاورند عجب نیست

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 18
سوره فاطر / آیه 24 - 26 سوره فاطر / آیه 27 - 28


در آیات گذشته به اینجا رسیدیم: افرادى هستند همچون مردگان و نابینایان، که سخنان انبیاء در دل آنان، کمترین اثرى ندارد، به دنبال آن، در آیات مورد بحث، براى این که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در این زمینه دلدارى دهد، تا زیاد غمگین و ناراحت نگردد، نخست مى فرماید: «ما تو را به حق براى بشارت و انذار فرستادیم، و هیچ امتى در گذشته نبود، مگر این که انذارکننده اى داشت» (إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّة إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ).
همین قدر که در انجام وظیفه «بشارت» و «انذار» کوتاهى نکنى براى تو کافى است، تو نداى خود را به گوش آنان برسان، به پاداشهاى الهى بشارت ده، و از کیفرهاى پروردگار آنها را بترسان، خواه پذیرا شوند، یا بر سر عناد و لجاج بایستند.
قابل توجه این که: در آخرین آیه بحث گذشته، فرمود: «إِنْ أَنْتَ إِلاّ نَذِیرٌ»، ولى در نخستین آیه مورد بحث، مى گوید: «ما تو را بشیر و نذیر به حق فرستادیم» اشاره به این که: اگر تو انذارکننده اى، از سوى خودت این کار را نمى کنى، این  مأموریتى است که ما بر عهده ات گذارده ایم.
و اگر در آیه گذشته، تنها روى انذار تکیه شده بود، به خاطر آن بود که سخن از جاهلان لجوجى در میان بود که، همچون مردگان قبرستان، پذیراى هیچ سخنى نبودند، اما در اینجا وظیفه انبیاء را به طور کلى بیان مى کند، که داراى هر دو جنبه بشارت و انذار است، منتها در پایان این آیه، مجدداً روى «نذیر» تکیه مى کند; چرا که بخش اصلى دعوت انبیاء، در برابر مشرکان و ظالمان از طریق «انذار» بوده است.
«خَلا» از ماده «خلاء»، در اصل به معنى مکانى است که ساترى در آن نباشد، این واژه، هم در مورد زمان به کار مى رود، و هم مکان، و از آنجا که زمان در گذر است، به ازمنه گذشته «ازمنه خالیه» گفته مى شود، زیرا اکنون اثرى از آنها نیست، و دنیا از آن خالى شده است.
بنابراین، جمله «وَ إِنْ مِنْ أُمَّة إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ»، به این معنى است که: هر امتى از امتهاى پیشین، انذارکننده اى داشته است.
این نکته نیز قابل توجه است که: بر طبق آیه فوق، تمام امتها داراى انذارکننده الهى یعنى پیامبر بوده اند، هر چند بعضى آن را به معنى وسیعترى گرفته اند، که شامل علما و دانشمندانى که مردم را انذار مى کنند، نیز مى شود، ولى این معنى بر خلاف ظاهر آیه است.
اما به هر حال، معنى این سخن آن نیست که در هر شهر و دیار پیامبرى مبعوث شود، بلکه همین اندازه که دعوت پیامبران و سخنان آنها به گوش جمعیتها برسد، کافى است; چرا که قرآن مى گوید: «خَلا فِیها نَذِیرٌ» (در آنها انذارکننده اى بود، و نمى گوید «منها» یعنى از میان خود آنها).
بنابراین، آنچه در آیه فوق مى خوانیم، منافاتى با آیه 44 سوره «سبأ» ندارد  که مى گوید: وَ ما أَرْسَلْنا إِلَیْهِمْ قَبْلَکَ مِنْ نَذِیر: «ما قبل از تو هیچ انذارکننده اى به سوى مشرکان مکّه نفرستاده بودیم».
در اینجا منظور انذارکننده از میان خود آنها است، در حالى که در آیه قبل، منظور وصول دعوت پیامبران به آنها است.

* * *

در آیه بعد مى افزاید: «اگر تو را تکذیب کنند، عجب نیست و غمگین مباش; زیرا کسانى که قبل از آنها بودند نیز، پیامبرانشان را تکذیب کردند، در حالى که فرستادگان آنها، با معجزات و دلائل روشن، و کتابهاى محتوى پند و اندرز، و کتابهاى آسمانى مشتمل بر احکام و قوانین روشنى بخش، به سراغشان آمدند» (وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ).
تنها تو نیستى که با داشتن معجزات و کتاب آسمانى، مورد تکذیب این قوم جاهل قرار گرفته اى، پیامبران پیشین نیز با این مشکل دست به گریبان بودند، بنابراین، غمگین مباش و محکم در مسیر خود گام بردار، و بدان آنها که باید بپذیرند، مى پذیرند.
در این که: فرق میان «بیّنات»، «زبر» و «کتاب منیر» چیست؟ مفسران نظرات مختلفى اظهار داشته اند، که از همه روشن تر دو تفسیر زیر است:
1 ـ «بیّنات» به معنى دلائل روشن و معجزاتى است که حقانیت پیامبر را به ثبوت مى رساند، اما «زبر» جمع «زبور» به معنى کتاب هائى است که خط آنها با استحکام نوشته شده (همچون نوشته بر سنگ و مانند  آن)، که در اینجا کنایه از استحکام مطالب آن است.(1)
و به هر حال، اشاره به کتاب هائى است که قبل از موسى(علیه السلام) نازل شده، در حالى که «کتاب منیر» اشاره به کتاب موسى و کتب آسمانى دیگرى است که بعد از آن نازل گردیده (زیرا در قرآن مجید در سوره «مائده» آیات 44 و 46 از «تورات» و «انجیل» به عنوان هدایت و نور، یاد شده، و در آیه 15 همان سوره در مورد قرآن مجید تعبیر «نور» نیز آمده است).
2 ـ منظور از «زبر» آن قسمت از کتب انبیاء است، که تنها محتوى پند و اندرز و نصیحت و مناجات بوده (مانند «زبور» داود) و اما «کتاب منیر» آن دسته از کتاب هاى آسمانى است که، داراى احکام و قوانین و دستورات مختلف اجتماعى و فردى است، مانند «تورات»، «انجیل» و «قرآن» و این تفسیر مناسبتر به نظر مى رسد.

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، به کیفر دردناک این گروه، اشاره کرده مى فرماید: چنان نبود که آنها از کیفر الهى مصون بمانند، و دائماً به تکذیب هاى خود ادامه دهند، «سپس، کافران را گرفتم و سخت مجازات کردم» (ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا).(2)
عده اى را گرفتار طوفان ساختیم، گروهى را گرفتار تندباد ویرانگر، و جمعى را به وسیله صیحه آسمانى، صاعقه و زلزله در هم کوبیدیم!
 سپس، در پایان، براى تأکید و بیان عظمت و شدت مجازات آنها مى گوید: «مجازات من نسبت به آنها چگونه بود»؟! (فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ).
این درست به آن مى ماند که، شخصى عمل مهمى را انجام مى دهد، و بعد از حاضران، سؤال مى کند، کار من چگونه بود؟
به هر حال، این آیات از یکسو، به تمام رهروان راه اللّه و مخصوصاً رهبران و پیشوایان راستین هر امتى در هر عصر و زمان، دلدارى و دلگرمى مى دهد، که از نغمه هاى مخالف، دلسرد، و مأیوس نشوند، و بدانند دعوت هاى الهى همیشه با مخالفتهاى شدید از سوى متعصبان لجوج و سودجویان ستمگر مواجه بوده، و در عین حال طالبان دلسوز و عاشقان پاکبازى، نیز بوده اند که در کنار داعیان راه حق جان فشانى مى کردند.
و از سوى دیگر، تهدیدى است براى این مخالفان لجوج، که بدانند براى همیشه نمى توانند به اعمال ننگین و مخرب خود ادامه دهند، دیر یا زود کیفرهاى الهى دامانشان را خواهد گرفت.

* * *


1 ـ «راغب» در «مفردات» مى گوید: «زَبَرْتُ الْکِتابَ کَتَبْتُهُ کِتابَةً عَظِیْمَةً وَ کُلُّ کِتاب غَلِیظِ الْکِتابَة یُقالُ لَهُ زَبُورٌ» (مفردات، ماده زبر).
2 ـ «أَخَذْتُ» از ماده «أخذ» به معنى گرفتن است، ولى در این موارد کنایه از مجازات است، زیرا گرفتن و دستگیر کردن، مقدمه مجازات مى باشد.
سوره فاطر / آیه 24 - 26 سوره فاطر / آیه 27 - 28
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma