سؤال:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 18
از باطل کارى ساخته نیست! سوره سبأ / آیه 51 - 54


در اینجا سؤالى مطرح است و آن این که: آیه فوق مى گوید: با ظهور «حق»، «باطل» رنگ باخته شده، و به کلى ابتکار را از دست داده، با این که ما مى بینیم هنوز باطل جولان دارد، و بسیارى از مناطق را زیر سیطره خود قرار داده است؟
در پاسخ باید به این نکته توجه داشت که:
اولاً: با ظهور حق و آشکار شدن آن، باطل یعنى شرک و کفر و نفاق و آنچه از آن سرچشمه مى گیرد، بى رنگ مى گردد، و اگر به حیات خود ادامه دهد، از طریق زور و ظلم و فشار خواهد بود، و گرنه نقاب از صورتش برداشته شده، و چهره کریه آن بر جویندگان حق آشکار گشته، و منظور از آمدن حق، و محو شدن باطل، همین است.
ثانیاً: براى تحقق حکومت «حق» و زوال حکومت «باطل» در پهنه جهان، علاوه بر امکاناتى که از سوى خداوند، در اختیار بندگان قرار داده شده، وجود شرائطى نیز از ناحیه آنان ضرورى است، که مهمترین آنها ترتیب مقدمات براى استفاده از این امکانات است.
و به تعبیر دیگر: پیروزى حق بر باطل، نه تنها در جنبه هاى مکتبى و منطقى و هدفى، بلکه در جنبه هاى اجرائى بر دو اساس قرار دارد: «فاعلیت فاعل» و «قابلیت قابل» و اگر بر اثر عدم تحقق قابلیتها در مرحله اجرا به پیروزى نرسد، دلیل بر عدم پیروزى آن نیست.
چنان که قرآن ـ فى المثل ـ مى گوید: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ: «مرا بخوانید تا دعاى شما را اجابت کنم»(1) اما مى دانیم اجابت دعا بى قید و شرط نیست، چنان چه شرائطش حاصل شود، اجابتش قطعى است، و در غیر این صورت، نباید انتظار اجابت داشت، شرح این معنى در ذیل آیه 186 سوره «بقره» آمده است.(2)
این، درست به آن مى ماند که «طبیب حاذقى» را بر بالین بیمارى حاضر کنیم، و بگوئیم: اسباب نجات تو فراهم شد، و هر گاه دارو را براى او آماده کردیم بگوئیم مشکل تو دیگر، حل شده است، در حالى که همه اینها مقتضى است نه علت تامه، بیمار باید از دارو استفاده کند، دستورات طبیب را به کار بندد، و پرهیزهاى لازم را فراموش نکند، تا شفا، عینیت خارجى پیدا کند (دقت کنید).

* * *

سپس، براى این که روشن سازد: آنچه مى گوید، از سوى خداست، و هر هدایتى از ناحیه اوست، و در وحى الهى هرگز خطائى رخ نمى دهد، مى افزاید:
«بگو: اگر من گمراه شوم، از ناحیه خویشتن گمراه مى شوم، و اگر هدایت یابم به وسیله آنچه پروردگارم، به من وحى مى کند، هدایت مى یابم» (قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى نَفْسِی وَ إِنِ اهْتَدَیْتُ فَبِما یُوحِی إِلَیَّ رَبِّی).(3)
یعنى من نیز اگر به حال خود بمانم گمراه مى شوم، چرا که پیدا کردن راه حق از میان انبوه باطل ها، جز به مدد پروردگار، ممکن نیست، و نور هدایتى که هیچ گمراهى در آن راه ندارد، نور وحى اوست.
درست است که: «عقل» چراغى است پر فروغ، اما مى دانیم که انسان، معصوم نیست، و شعاع این چراغ، نمى تواند همه پرده هاى ظلمت را بشکافد، پس شما هم بیایید دست به دامن این نور وحى الهى بزنید، تا از وادى ظلمات در آیید، و در سرزمین نور قدم بگذارید.
به هر حال، جائى که پیامبر با تمام علم و آگاهیش بدون هدایت الهى به جائى نرسد، تکلیف دیگران روشن است.
و در پایان آیه، مى افزاید: «او شنوا و نزدیک است» (إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ).
مبادا فکر کنید: سخنان ما و شما را نمى شنود، و یا مى شنود اما از ما دور است، نه او هم شنواست و هم نزدیک بنابراین ذره اى از گفتگوها و خواسته هاى ما از او مخفى نمى ماند.

* * *


1 ـ مؤمن، آیه 60.
2 ـ جلد اول، صفحه 639.
3 ـ در این که: چرا در جمله اول «على» آورده «عَلى نَفْسِى» و در جمله دوم «باء» «فَبِما یُوحِی إِلَیَّ رَبِّی» بعضى از مفسران گفته اند: هر یک از این دو جمله محذوفى دارد که به قرینه دیگرى حذف شده، و در اصل چنین بوده: «إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ نَفْسِی وَ إِنِ اهْتَدَیْتُ فَإِنَّمَا اهْتَدِى لِنَفْسِى بِما یُوحى إِلَیَّ رَبِّی» (دقت کنید)، (تفسیر «روح المعانى»، ذیل آیه مورد بحث).
از باطل کارى ساخته نیست! سوره سبأ / آیه 51 - 54
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma