قارعه» از مادّه «قرع» به معنى کوبیدن است. بنابراین «قارعه» یعنى کوبنده و در اینجا اشاره به امورى است که آدمى را مى کوبد و هشدار مى دهد و اگر آماده بیدار شدن باشد بیدار مى کند.
در حقیقت، «قارعه» معنى وسیعى دارد که هرگونه مصیبت شخصى یا جمعى و مشکلات و حوادث دردناک را شامل مى شود. لذا بعضى از مفسّران آن را به معنى جنگ و خشکسالى و کشته شدن و اسیرشدن دانسته اند، در حالى که بعضى دیگر آن را تنها اشاره به جنگ هایى گرفته اند که در صدر اسلام ذیل عنوان «سَرِیّه» واقع مى شد و آن جنگ هایى بود که پیامبر(صلى الله علیه وآله) شخصاً در آن شرکت نداشت، بلکه مأموریّت را به اصحاب و یاران خود مى داد.مسلّماً «قارعه» اختصاص به هیچ یک از این امور ندارد و همه را فرامى گیرد.
جالب اینکه در آیات فوق مى خوانیم این حوادث کوبنده یا به خود آنها مى رسد یا در نزدیکى خانه آنها پیاده مى شود. یعنى اگر خود آنها هم مبتلا به این حوادث هشداردهنده نشوند، در همسایگى یا نزدیکى آنها واقع مى گردد. آیا براى بیدار شدن کافى نیست؟