هر کار کنى این لجوجان ایمان نمى آورند

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 10
شأن نزول: 1. چرا روى کلمه «رحمان» تکیه شده است؟


بار دیگر قرآن در این آیات به بحث نبوّت بازمى گردد و بخش دیگرى از گفتوگوهاى مشرکان و پاسخ آنها را در این زمینه بازگو مى کند. مى فرماید: «همان گونه (که پیامبران پیشین را براى هدایت اقوام گذشته مبعوث کردیم) تو را به میان امّتى فرستادیم که قبل از آنان امّت هاى دیگرى آمدند و رفتند» (کَذلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِى أُمَّة قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ).
و هدف این بود «تا آنچه را به تو وحى کرده ایم بر آنان بخوانى» (لِتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ).
«در حالى که به رحمان کفر مىورزند»، خداوندى که رحمتش همگان را فراگرفته و فیض گسترده و عامش کافر و مؤمن و گبر و ترسا را شامل شده است (وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ).
«بگو: او (رحمان، خداوندى که فیض و رحمتش عام است) پروردگار من است» (قُلْ هُوَ رَبِّى).
«معبودى جز او نیست، بر او توکّل کردم و بازگشتم به سوى اوست» (لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ مَتَابِ).
*
سپس در پاسخ بهانه جویانى که به همه چیز ایراد مى گیرند مى فرماید: «حتّى اگر بهوسیله قرآن، کوه ها به حرکت درآیند یا زمین ها قطعه قطعه شوند، یا بهوسیله آن با مردگان سخن گفته شود»، باز هم ایمان نخواهند آورد (وَ لَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى).
«ولى همه کارها در اختیار خداست» و هر اندازه لازم بداند انجام مى دهد (بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعًا).
امّا شما طالب حق نیستید و اگر بودید، همان مقدار از نشانه هاى اعجاز که از پیامبر صادر شده براى ایمان آوردن کاملاً کافى بود. اینها همه بهانه جویى است.
سپس اضافه مى کند: «آیا آنان که ایمان آورده اند نمى دانند که اگر خدا بخواهد، همه مردم را (به اجبار) هدایت مى کند؟» (أَفَلَمْ یَایْئَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشَاءُ اللهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا).(1)
یعنى خداوند مى تواند از طریق اجبار درونى یا برونى، حتّى منکران لجوج را وادار به پذیرش ایمان کند زیرا او بر همه چیز تواناست و هیچ کارى در برابر قدرتش دشوار نیست; ولى هرگز او چنین نخواهد کرد چون ایمان اجبارى،بنابراین، ثبوت یأس آنها لازمه اش علم آنهاست. ولى این گفتار راغب نتیجه اش این مى شود که «یأس» در اینجا به معنى علم به وجود نباشد، بلکه به معنى علم به عدم باشد که با مفهوم آیه سازگار نیست. ازاین رو حق همان است که مشهور مفسّران گفته اند و شواهدى از سخن عرب نیز بر آن آورده اند. نمونه این شواهد را فخر رازى در تفسیرش آورده است ـ دقّت کنید.بى ارزش و فاقد معنویّت و تکاملى است که انسان به آن نیاز دارد.
بعد اضافه مى کند: «و پیوسته بلاهاى کوبنده اى بر کافران به خاطر اعمالشان وارد مى شود» که این مصائب به صورت بلاهاى مختلف و همچنین جنگ هاى کوبنده مجاهدان اسلام بر آنها فرود مى آید (وَ لاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ).
«و یا (اگر این مصائب در خانه آنان فرود نیاید) نزدیک خانه شان فرود مى آید» (أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِنْ دَارِهِمْ).
تا عبرت بگیرند و به سوى خدا بازگردند.
و این هشدارها همچنان ادامه خواهد یافت «تا وعده (نهایى) خدا فرا رسد» (حَتَّى یَأْتِىَ وَعْدُ اللهِ).
این وعده ممکن است اشاره به مرگ یا روز قیامت باشد و یا به گفته بعضى، فتح مکّه که آخرین قدرت دشمن را در هم شکست.
به هر حال وعده خدا قطعى است و «به یقین خداوند در وعده خود تخلّف نمى کند» (إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ).
*
آخرین آیه مورد بحث روى سخن رابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده مى گوید: تنها تو را با تقاضاهاى گوناگون و پیشنهاد معجزات اقتراحى استهزا نکردند، این یک سابقه طولانى در تاریخ انبیا دارد، «پیامبران پیش از تو را نیز مورد استهزا قرار دادند» (وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُل مِنْ قَبْلِکَ).
ولى «من به کافران مهلت دادم» (فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا).شاید بیدار شوند و به راه حق بازگردند، یا با آنان اتمام حجّت بشود، زیرا اگر آنها بدکار و گناهکارند، مهربانى خداوند و لطف و کرم و حکمت او جایى نرفته است.
ولى این مهلت و تأخیر به معناى آن نبود که مجازات و کیفر ایشان فراموش شده است، «سپس آنان را گرفتم، دیدى مجازات من چگونه بود؟» این سرنوشت در انتظار قوم لجوج تو نیز هست (ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ).
  

* * *


1. «یَیأسَ» از مادّه «یأس» به معنى نومیدى است، ولى بسیارى از مفسّران گفته اند در اینجا به معنى علم است. امّا بنا به گفته کسائى ـ طبق نقل فخر رازى ـ هیچ گاه دیده نشده که «یَئِسَت» به معنى «عَلِمَت» بوده باشد و از گفتار راغب در مفردات چنین برمى آید که «یأس» در اینجا به همان معنى معروف آن است، ولى لازمه هر یأسى علم به عدم تحقیق آن موضوع است.
شأن نزول: 1. چرا روى کلمه «رحمان» تکیه شده است؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma