آیات خدا در آفاق و انفس!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 16
سوره روم / آیه 20 - 22 سوره روم / آیه 23 - 25

این آیات و قسمتى از آیات بعد، نکات جالبى از دلائل توحید و نشانه هاى پروردگار را در نظام عالم هستى بازگو کرده، و بحث هاى گذشته را تکمیل مى نماید و مى توان گفت، روى هم رفته بخش مهمى از آیات توحیدى قرآن را  همین آیات، تشکیل مى دهد.
این آیات، که همه با تعبیر «مِنْ آیاتِهِ» (یکى از نشانه هاى خدا...) آغاز مى شود، و آهنگ مخصوص و لحن گیرا و جذاب و تعبیرات مؤثر و عمیقى دارد، مجموعاً از هفت آیه، تشکیل شده که شش آیه آن پشت سر هم، و یک آیه جداگانه است (آیه 46 همین سوره).
این هفت آیه، تقسیم بندى جالبى از نظر آیات «آفاقى» و «انفسى» دارد، به طورى که سه آیه درباره «آیات انفسى» (نشانه هاى خدا در وجود خود انسان) و سه آیه درباره «آیات آفاقى» (نشانه هاى عظمت پروردگار در بیرون وجود انسان) و یک آیه از «آیات انفسى» و هم از «آیات آفاقى» سخن مى گوید.
قابل توجه این که، آیاتى که با این جمله شروع مى شود، در قرآن یازده آیه بیش نیست، که هفت آیه آن در همین سوره «روم» است، و دو آیه در سوره «فصلت» (آیه 37 و 39) و دو آیه در سوره «شورى» است (آیه 29 و 32) و مجموع این یازده آیه حقّاً یک دوره کامل توحید است.
ذکر این نکته را قبل از ورود در تفسیر آیات نیز لازم مى دانیم که، آنچه را قرآن در این آیات به آن اشاره مى کند، گرچه مسائلى است که در بدو نظر براى عموم مردم قابل درک و تشخیص است، ولى با پیشرفت علم و دانش بشرى همواره نکته هاى تازه اى در زمینه آن براى دانشمندان آشکار مى شود، که به قسمتى از آن در لابلاى تفسیر این آیات، اشاره خواهیم کرد.
قرآن در اینجا نخست، به سراغ آفرینش انسان، که اولین و مهمترین موهبت الهى بر او است، مى رود و مى گوید: «یکى از نشانه هاى او این است که شما را از خاک آفرید، سپس ناگهان شما انسان هائى شدید که در روى زمین منتشر گشتید» (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُراب ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ).
 در این آیه به دو نشانه عظمت الهى اشاره شده: یکى، آفرینش انسان از خاک، که ممکن است اشاره به آفرینش نخستین انسان، یعنى «آدم» بوده باشد، یا آفرینش همه انسان ها از خاک; چرا که مواد غذائى تشکیل دهنده وجود انسان، همه مستقیماً یا به طور غیر مستقیم از خاک گرفته مى شود.
دیگر تکثیر نسل انسان و انتشار فرزندان «آدم» در سراسر روى زمین است، که اگر ویژگى گسترش در «آدم» آفریده نشده بود، به زودى از میان مى رفت و نسل او برچیده مى شد. راستى خاک کجا؟ و انسانى با این ظرافت کجا؟
اگر پرده هاى ظریف چشم، که از برگ گل هم لطیف تر و حساس تر و ظریف تر است، همچنین سلول هاى فوق العاده حساس و ظریف مغز را در کنار خاک بگذاریم، و با هم مقایسه کنیم، آن گاه مى فهمیم که آفریدگار جهان چه قدرت عجیبى به کار گرفته، که از آن ماده تیره کم ارزش، چنین دستگاه هاى ظریف و دقیق و پر ارزشى را به وجود آورده است؟.
خاک در ظاهر نه نور دارد، نه حرارت، نه زیبائى و نه طراوت، و نه حس و نه حرکت، ولى در عین حال خمیر مایه انسانى شده است، داراى همه این صفات، آن کس که از چنین موجود مرده اى، که کم ارزش ترین موجودات محسوب مى شود، چنان موجود زنده شگرفى بیافریند، شایسته هرگونه ستایش بر این قدرت و علم و دانش بى حساب است: «تَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِیْنَ».
این تعبیر، ضمناً بیانگر این واقعیت است که در میان انسان ها تفاوتى نیست، و ریشه همه به یک جا بازمى گردد، همگى پیوند ناگسستنى با خاک دارند، و طبعاً سرانجام نیز همه به همان خاک بازمى گردند.
قابل توجه این که: کلمه «اذا» در لغت عرب، معمولاً در مورد امور ناگهانى به کار مى رود، ذکر این تعبیر در اینجا ممکن است اشاره به آن باشد که: خداوند  آن چنان قدرت تکثیر مثل به «آدم» داد که در مدتى کوتاه، ناگهان نسل او در سراسر زمین منتشر شد، و جامعه متشکل انسانى را به وجود آورد.

* * *

دومین آیه مورد بحث نیز، بخش دیگرى از «آیات انفسى» را که در مرحله بعد از آفرینش انسان قرار دارد مطرح کرده، مى فرماید: «دیگر از نشانه هاى خدا این است که از جنس خودتان همسرانى براى شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش بیابید» (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها).
و از آنجا که ادامه این پیوند، در میان همسران خصوصاً، و در میان همه انسان ها عموماً، نیاز به یک جاذبه و کشش قلبى و روحانى دارد، به دنبال آن اضافه مى کند: «و در میان شما مودت و رحمت آفرید» (وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً).
و در پایان آیه، براى تأکید بیشتر مى فرماید: «در این امور، نشانه هائى است براى افرادى که تفکر مى کنند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ).
جالب این که، قرآن در این آیه، هدف ازدواج را سکون و آرامش، قرار داده است، و با تعبیر پر معنى «لِتَسْکُنُوا» مسائل بسیارى را بیان کرده، و نظیر این تعبیر در آیه 189 سوره «اعراف» نیز آمده است.
به راستى، وجود همسران با این ویژگى ها، براى انسان ها که مایه آرامش زندگى آنها است، یکى از مواهب بزرگ الهى محسوب مى شود.
این آرامش، از اینجا ناشى مى شود که، این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفائى و نشاط و پرورش یکدیگر مى باشند، به طورى که هر یک بدون دیگرى ناقص است، و طبیعى است که میان یک موجود و مکمل وجود او، چنین جاذبه نیرومندى وجود داشته باشد.
و از اینجا مى توان نتیجه گرفت: آنها که پشت پا به این سنت الهى مى زنند وجود ناقصى دارند، چرا که یک مرحله تکاملى آنها متوقف شده (مگر آن که به راستى شرائط خاص و ضرورتى ایجاب تجرد کند).
به هر حال، این آرامش و سکونت هم از نظر جسمى است، و هم از نظر روحى، هم از جنبه فردى و هم اجتماعى.
بیمارى هائى که به خاطر ترک ازدواج براى جسم انسان پیش مى آید، قابل انکار نیست.
همچنین، عدم تعادل روحى و ناآرامى هاى روانى، که افراد مجرد با آن دست به گریبانند کم و بیش بر همه روشن است.
از نظر اجتماعى، افراد مجرد کمتر احساس مسئولیت مى کنند و به همین جهت انتحار و خودکشى در میان مجردان بیشتر دیده مى شود، و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سرمى زند.
هنگامى که انسان، از مرحله تجرد، گام به مرحله زندگى خانوادگى مى گذارد، شخصیت تازه اى در خود مى یابد، و احساس مسئولیت بیشترى مى کند، و این است معنى احساس آرامش در سایه ازدواج.
و اما مسأله «مودّت» و «رحمت» در حقیقت «ملاط» و «چسب» مصالح ساختمانى جامعه انسانى است، چرا که جامعه، از فرد، فرد انسان ها تشکیل شده، همچون ساختمان عظیم و پرشکوهى که از آجرها و قطعات سنگ ها تشکیل مى گردد. اگر این افراد پراکنده، و آن اجزاء مختلف، با هم ارتباط و پیوند پیدا نکنند «جامعه» یا «ساختمانى» به وجود نخواهد آمد.
آن کس که انسان را براى زندگى اجتماعى آفریده، این پیوند و ربط ضرورى را نیز در جان او ایجاد کرده است.  فرق میان «مودّت» و «رحمت» ممکن است از جهات مختلفى باشد:
1 ـ «مودّت» انگیزه ارتباط در آغاز کار است، اما در پایان که یکى از دو همسر، ممکن است ضعیف و ناتوان گردد، و قادر بر خدمتى نباشد، «رحمت»جاى آن را مى گیرد.
2 ـ «مودّت» در مورد بزرگترها است که مى توانند نسبت به هم خدمت کنند اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه «رحمت» پرورش مى یابند.
3 ـ «مودّت» غالباً جنبه متقابل دارد، اما «رحمت» یک جانبه و ایثارگرانه است، زیرا براى بقاء یک جامعه، گاه، خدمات متقابل لازم دارد که سرچشمه آن «مودّت» است و گاه، خدمات بلاعوض، که نیاز به ایثار و «رحمت» دارد.
البته، آیه مودّت و رحمت را میان دو همسر بیان مى کند، ولى این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر «بینکم» اشاره به همه انسان ها باشد، که دو همسر یکى از مصادیق بارز آن محسوب مى شوند، زیرا نه تنها زندگى خانوادگى که زندگى در کل جامعه انسانى، بدون این دو اصل یعنى «مودّت» و «رحمت»، امکان پذیر نیست، و از میان رفتن این دو پیوند، و حتى ضعف و کمبود آن، مایه هزاران بدبختى و ناراحتى و اضطراب اجتماعى است.

* * *

آخرین آیه مورد بحث، معجونى از «آیات آفاقى و انفسى» است: نخست به مسأله خلقت آسمان ها و زمین اشاره کرده، مى گوید: «از نشانه هاى بزرگ خدا آفرینش آسمان ها و زمین است» (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
آسمان ها با آن همه کرات، با آن همه منظومه ها و کهکشان ها، آسمان هائى که اندیشه بلندپرواز انسان از درک عظمت آن عاجز، و فکر از مطالعه آن خسته مى شود، و هر قدر علم و دانش انسان پیش مى رود، نکته هاى تازه اى از عظمتش  آشکار مى گردد.
یک روز بود که، انسان کواکب آسمان را همین تعدادى مى دانست که با چشم دیده مى شود (دانشمندان آنچه را با چشم غیر مسلح دیده مى شود، حدود پنج الى شش هزار احصاء کرده اند).
اما هر قدر تلسکوپ هاى قوى تر و عظیمترى ساخته شد، عظمت و کثرت ستارگان آسمان فزون تر گردید، تا آنجا که امروز معتقدند تنها کهکشان ما که یکى از انبوه کهکشان هاى آسمان است، بیش از یک صد میلیون ستاره دارد که خورشید ما با عظمت خیره کننده اش، یکى از ستارگان متوسط آن محسوب مى شود!، و تنها خدا مى داند که در همه کهکشان ها که تعداد آنها بر هیچ کس روشن نیست چقدر ستاره وجود دارد.
همچنین هر قدر علوم طبیعى، زمین شناسى، گیاه شناسى، حیوانشناسى، علم تشریح و فیزیولوژى، روانشناسى و روانکاوى پیشرفت مى کند، عجائب تازه اى درباره آفرینش زمین، کشف مى شود که هر یک آیتى از آیات عظمت خدا است.
سپس، به یکى از آیات بزرگ انفسى، سخن را منتقل ساخته، مى گوید: «اختلاف زبان ها و رنگ هاى شما نیز از آیات عظمت او است»! (وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ).
بى شک، زندگى اجتماعى بشر، بدون «شناخت افراد و اشخاص» ممکن نیست، که اگر یک روز، همه انسان ها یک شکل و یک قیافه و داراى یک قدّ و قواره باشند، در همان یک روز، شیرازه زندگى آنها به هم مى ریزد، نه پدر و فرزند و همسر از بیگانه شناخته مى شوند، و نه مجرم از بى گناه، بدهکار از طلبکار، فرمانده از فرمانبر، رئیس از مرئوس، میزبان از مهمان و دوست از  دشمن شناخته نمى شود و چه جنجال عجیبى بر پا خواهد شد!
اتفاقاً گاهى، این مسأله در مورد برادران دوقلو، که از هر نظر شباهت با هم دارند، پیش مى آید، و چه مشکلاتى در برخورد مردم و مناسبات با آنها، روى مى دهد، تا آنجا که شنیده ایم گاهى یکى از برادران دو قلوى هم رنگ و هم شکل، بیمار بوده، و مادر دارو را به دیگرى داده است!
لذا براى سازمان یافتن اجتماع بشر، خداوند صداها و رنگ ها را مختلف قرار داده است.
به گفته «فخر رازى» در ذیل آیه مورد بحث، شناسائى انسان نسبت به انسان، یا باید از طریق «چشم» حاصل شود یا به وسیله «گوش»، خداوند براى تشخیص چشم، رنگ ها و صورت ها و شکل ها را مختلف آفریده، و براى تشخیص گوش، اختلاف آوازها و آهنگ هاى صدا را ایجاد کرده است، به طورى که در تمام جهان نمى توان دو انسان را پیدا کرد که از نظر چهره و آهنگ صدا، از تمام جهات یکسان باشند، یعنى صورت انسان، که عضو کوچکى است و آهنگ صداى انسان که موضوع ساده اى است، به قدرت پروردگار به میلیاردها شکل مختلف در مى آید و این از آیات عظمت او است.
البته، این احتمال نیز وجود دارد ـ و بعضى از مفسران بزرگ به آن اشاره کرده اند ـ که اختلاف السنه، به معنى اختلاف زبان ها از قبیل عربى و فارسى و مانند آن باشد، و اختلاف رنگ ها اشاره به اختلاف نژادها که هر نژادى رنگى دارد.
ولى، مى توان معنى وسیعى از کلمه «اختلاف» استفاده کرد، که شامل این تفسیر و تفسیر ما قبل آن هر دو شود، و به هر معنى، این تنوع خلقت شاهد عظمت و قدرت او است.
 «فرید وجدى» در «دائرة المعارف» خود از قول «نیوتن» دانشمند معروف غربى، چنین نقل مى کند: «درباره آفریدگار جهان و خداوند، هرگز شک نکنید; زیرا معقول نیست، علت و معلول فاقد شعور، به تنهائى رهبر وجود باشد، چون ضرورت کور و یکسان در هر مکان و هر زمان متصور نیست، که این همه کائنات متنوع و موجودات رنگارنگ از او صادر گردد، و ممکن نیست وجود با نظام و ترتیب اجزائش و تناسب هاى لازم و هماهنگ، با تغییرات زمان و مکان ظاهر گردد، بلکه، همه این امور، حتماً باید از مبدأى سرچشمه گرفته باشد، که داراى علم و حکمت و اراده است».(1)
قرآن، در پایان آیه فوق مى گوید: «در این امور نشانه هائى است براى عالمان و اندیشمندان» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیات لِلْعالِمِینَ).
چرا که آنها بیش از هر کس، از این اسرار آگاه مى شوند.
 

* * *


1 ـ «دائرة المعارف» فرید وجدى، جلد اول، صفحه 496 (ماده اله).
سوره روم / آیه 20 - 22 سوره روم / آیه 23 - 25
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma