مرا با مال نفریبید!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 15
سوره نمل / آیه 36 - 37 نکته ها:

فرستادگان «ملکه سبأ» با کاروان هدایا، سرزمین «یمن» را پشت سر گذاشتند و به سوى شام و مقر سلیمان(علیه السلام) حرکت کردند، به گمان این که سلیمان(علیه السلام) از مشاهده منظره این هدایا خوشحال مى شود، و به آنها شاد باش مى گوید.
«اما همین که با سلیمان روبرو شدند، صحنه عجیبى در برابر آنان نمایان گشت، سلیمان نه تنها از آنها استقبال نکرد، بلکه گفت: آیا شما مى خواهید مرا با مال (خود) کمک کنید؟ در حالى که این اموال در نظر من بى ارزش است، آنچه خداوند به من بخشیده، از آنچه به شما داده است بهتر و پرارزش تر است» (فَلَمّا جاءَ سُلَیْمانَ قالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمال فَما آتانِیَ اللّهُ خَیْرٌ مِمّا آتاکُمْ).
مال چه ارزشى در برابر مقام نبوت، علم، دانش، هدایت و تقوا دارد؟
«شما هستید که به هدایاى خود خوشحال مى شوید» (بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ).
آرى ،شما هستید که هر گاه یک چنین هدایاى پر زرق و برق و گران قیمتى براى هم بفرستید، چنان مسرور مى شوید که برق شادى در چشمانتان ظاهر مى گردد اما اینها در نظر من کم ارزش و بى مقدار است.
و به این ترتیب، سلیمان(علیه السلام)، معیارهاى ارزش را در نظر آنها تحقیر کرد و روشن ساخت که معیارهاى دیگرى براى ارزش در کار است، که معیارهاى معروف نزد دنیا پرستان در برابر آن، بى رنگ و بى بها است.

* * *

سپس براى این که قاطعیت خود را در مسأله «حق و باطل» نشان دهد، به فرستاده مخصوص ملکه سبأ چنین گفت: «به سوى آنان بازگرد (و این هدایا را نیز با خود ببر) اما بدان ما به زودى با لشکرهائى به سراغ آنها خواهیم آمد که توانائى مقابله با آن را نداشته باشند» (ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُود لا قِبَلَ لَهُمْ بِها).
«و ما آنها را از آن سرزمین آباد، با ذلت خارج مى کنیم در حالى که کوچک و حقیر خواهند بود» (وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ).(1)
اشاره به این که: نه تنها آنها را از سرزمینشان بیرون مى رانیم بلکه با وضع ذلت بار، و توأم با حقارت، به گونه اى که تمام کاخ ها، اموال، جاه و جلال خود را از دست خواهند داد; چرا که در برابر آئین حق، تسلیم نشدند و از در مکر و فریب وارد گشتند.
البته این تهدید، براى فرستادگانى که وضع سلیمان(علیه السلام) را از نزدیک دیدند و لشکر و عسکر او را تماشا کردند، یک تهدید جدى و قابل ملاحظه بود.
با توجه به آنچه در آیات قبل خواندیم، که سلیمان(علیه السلام) دو چیز از آنها خواسته بود «ترک برترى جوئى» و «تسلیم در برابر حق» و پاسخ ندادن آنها به این دو امر و توسل به ارسال هدیه، دلیل بر امتناع آنها از پذیرش حق و ترک استعلاء بود، به این دلیل، آنها را تهدید به فشار نظامى مى کند.
هر گاه «ملکه سبأ» و اطرافیان او، تقاضاى دلیل و مدرک، یا معجزه و مانند آن کرده بودند، به آنها حق مى داد که: بیشتر تحقیق کنند، اما فرستادن هدیه، ظاهرش این بود که آنها در مقام انکارند.
این را نیز مى دانیم: مهمترین خبر ناگوارى که «هدهد» به سلیمان(علیه السلام) درباره این قوم و جمعیت داد، این بود که: آنها آفتاب پرستند، و خداوند بزرگ را که بر غیب و شهود آسمان و زمین سلطه دارد، رها کرده، در برابر مخلوقى به خاک مى افتند.
سلیمان(علیه السلام) از این مسأله ناراحت شد، و مى دانیم: بت پرستى چیزى نیست که آئین هاى الهى در برابر آن سکوت کنند، و یا بت پرستان را به عنوان یک اقلیت مذهبى تحمل نمایند، بلکه در صورت لزوم، با توسل به زور بتکده ها را ویران و آئین شرک و بت پرستى را برمى چینند.
از توضیحاتى که در بالا دادیم روشن مى شود: تهدید سلیمان(علیه السلام) با اصل اساسى «لا اِکْراهَ فِى الدِّیْن» تضادى ندارد که: بت پرستى دین نیست، بلکه یک خرافه و انحراف است.
* * *

سوره نمل / آیه 36 - 37 نکته ها:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma