اقوام نزدیکت را به اسلام دعوت کن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 15
سوره شعراء / آیه 213 - 220 1 ـ تفسیر «تَقَلُّبَکَ فِی السّاجِدِینَ»

در تعقیب بحث هائى که در آیات گذشته در زمینه موضع گیرى هاى مشرکان در برابر اسلام و قرآن آمد، خداوند در آیات مورد بحث، برنامه و خط مشى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را در ضمن بیان پنج دستور، در مقابل آنان مشخص مى کند.
قبل از هر چیز، شخص پیامبر را دعوت به اعتقاد هر چه راسخ تر به توحید مى کند، توحیدى که ریشه و اساس همه دعوت پیامبران را تشکیل مى دهد، مى گوید: «هیچ معبود دیگرى را با خداوند مخوان که مجازات خواهى شد»! (فَلا تَدْعُ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِینَ).
با این که: مسلماً پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) منادى توحید بود، و هرگز انحراف از این اصل درباره او متصور نبود، ولى اهمیت این مسأله به قدرى است که قبل از هر چیز شخص او را در این زمینه مخاطب مى سازد، تا دیگران حساب خویش را برسند.
به علاوه، ساختن دیگران باید از طریق خودسازى شروع شود.

* * *

پس از آن به مرحله اى فراتر از آن پرداخته چنین دستور مى دهد: «خویشاوندان نزدیکت را انذار کن، و از شرک و مخالفت فرمان پروردگار بترسان» (وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ).(1)
بدون شک براى دست زدن به یک برنامه انقلابى گسترده، باید از حلقه هاى کوچکتر و فشرده تر شروع کرد، و چه بهتر این که پیامبر (صلى الله علیه وآله) نخستین دعوت خود را از بستگانش شروع کند که: هم سوابق پاکى او را بهتر از همه مى شناسند و هم پیوند محبت خویشاوندى نزدیک ایجاب مى کند که به سخنانش بیش از دیگران گوش فرا دهند، و از حسادت ها و کینه توزى ها و انتخاب موضع خصمانه، دورترند.
به علاوه این امر نشان مى دهد: پیامبر(صلى الله علیه وآله) هیچگونه مداهنه و سازشکارى با هیچ کس ندارد، حتى بستگان مشرک خود را از دعوت به سوى توحید و حق و عدالت استثنا نمى کند.
به هنگامى که این آیه نازل شد، پیغمبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) براى اجراى این فرمان برنامه اى ترتیب داد که شرح آن را در نکات همین آیات به خواست خدا مى خوانید.

* * *

در مرحله سوم، دایره وسیع ترى مورد توجه قرار گرفته، مى فرماید: «با محبت و تواضع از مؤمنانى که از تو پیروى تو مى کنند استقبال کن، و بال و پر خود را براى آنها بگستر» (وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).
این تعبیر زیبا کنایه از تواضع توأم با محبت، مهر و ملاطفت است، همان گونه که پرندگان، هنگامى که مى خواهند: به جوجه هاى خود اظهار محبت کنند، بال هاى خود را گسترده، پائین آورده و آنان را زیر بال و پر مى گیرند، تا هم در برابر حوادث احتمالى مصون مانند و هم از تشتت و پراکندگى حفظ شوند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز مأمور است مؤمنان راستین را زیر بال و پر خود بگیرد.
این تعبیر پر معنى، نکات مختلفى را در مورد محبت با مؤمنان بیان مى کند که با کمى دقت روشن مى شود.
ضمناً، ذکر این جمله بعد از مسأله انذار و بیم دادن، بیانگر این واقعیت است که اگر یک جا به خاطر مسائل تربیتى، تکیه بر خشونت و بیم شده است، بلافاصله تکیه بر محبت و مهر و عاطفه مى شود تا از این دو، معجون مناسبى فراهم گردد.

* * *

سپس به چهارمین دستور، پرداخته مى گوید: «اگر آنان دعوت تو را نپذیرفتند و به مخالفت برخاستند، نگران نباش ولى به آنها بگو: من از کار شما بیزارم» و به این ترتیب موضع خویش را در برابر آنان آشکار کن (فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّا تَعْمَلُونَ).
ظاهر این است که: ضمیر در جمله «عَصَوْکَ» به بستگان نزدیک پیامبر(صلى الله علیه وآله)باز مى گردد، یعنى اگر پس از دعوت آنان به سوى حق، در برابر تو تسلیم نشدند، و به شرک و مخالفت ادامه دادند، موضع خود را در مقابل آنان مشخص کن، این پیش بینى قرآن، چنان که در بحث نکات خواهد آمد، به وقوع پیوست و همه آنان، جز على(علیه السلام) از قبول دعوت پیامبر (صلى الله علیه وآله) خوددارى کردند.
بعضى به سکوت برگزار کردند و بعضى از طریق سخریه و استهزاء مخالفت خود را آشکار ساختند.

* * *

سرانجام در پنجمین دستور، براى تکمیل برنامه هاى گذشته، به پیامبر(صلى الله علیه وآله)چنین مى گوید: «و بر خداوند عزیز و رحیم توکل نما» (وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ).
این مخالفت ها هرگز تو را دلسرد نکند و کمى دوستان و پیروان، در عزم آهنین تو اثر نگذارد، تو تنها نیستى، تکیه گاهت خداوندى است شکست ناپذیر و بسیار رحیم و مهربان.
همان خداوندى که توصیف او را به عزیز و رحیم در پایان سرگذشت انبیاى پیشین شنیدى.
همان خداوندى که با قدرتش، ظلم فرعونیان، غرور نمرودیان، خودخواهى و کبر قوم نوح، دنیاپرستى قوم عاد و هوسبازى قوم لوط را در هم شکست، و این انبیاى بزرگ و مؤمنانى را که در اقلیت قرار گرفته بودند، رهائى بخشید و مشمول رحمتش ساخت.

* * *

«همان خدائى که تو را به هنگامى که برمى خیزى مى بیند» (الَّذِی یَراکَ حِینَ تَقُومُ).

* * *

«و حرکت تو را در میان سجده کنندگان مشاهده مى کند» (وَ تَقَلُّبَکَ فِی السّاجِدِینَ).

* * *

آرى «او است خداى شنوا و دانا» (إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
و به این ترتیب، بعد از توصیف خداوند به عزیز و رحیم، سه وصف دیگر که هر یک از دیگرى دلگرم کننده تر، و امیدبخش تر است در این آیات آمده است.
خدائى که زحمات پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مى بیند، و از قیام و سجده و حرکت و سکون او با خبر است.
خدائى که صداى او را مى شنود.
و خدائى که از خواسته ها و نیازهاى او آگاه است.
آرى، بر چنین خدائى باید تکیه کنى و زمام کار خویش را به او بسپارى.

 * * *


1 ـ «عشیره» در اصل از ماده «عشرة» (عدد ده) گرفته شده و از آنجا که عدد ده در حدّ خود، یک عدد کامل محسوب مى شود، به جمعیت بستگان نزدیک که انسان به وسیله آنها جمع کاملى را تشکیل مى دهد «عشیرة» گفته اند.
ماده «معاشرت» نیز ممکن است از همین معنى گرفته شده باشد; چرا که انسان ها را به صورت مجموعه کاملى در مى آورد.
سوره شعراء / آیه 213 - 220 1 ـ تفسیر «تَقَلُّبَکَ فِی السّاجِدِینَ»
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma