اگر قرآن بر عجم نازل شده بود...!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 15
سوره شعراء / آیه 198 - 203 1 ـ تعصبات شدید نژادى و قبیلگى



در این آیات، نخست به یکى دیگر از بهانه هاى احتمالى کفار و پیشگیرى از آن پرداخته، و بحثى را که در آیات گذشته درباره نزول قرآن به زبان عربى مبین آمده است، تکمیل مى کند.
مى فرماید: «اگر ما این قرآن را بر بعضى از مردم عجم (غیر عرب و غیر فصیح) نازل مى کردیم»... (وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ).

* * *

«و او این آیات را بر آنها مى خواند، هرگز به وى ایمان نمى آوردند» (فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ).
قبلاً گفتیم، واژه «عربى» گاه، به معنى کسى مى آید که از نژاد عرب باشد، و گاه، به معنى «کلام فصیح» است، و عجمى در مقابل آن نیز دو معنى دارد:
نژاد غیر عرب، و کلام غیر فصیح، و در آیه فوق هر دو معنى محتمل است، ولى بیشتر به نظر مى رسد که: اشاره به «نژاد غیر عرب» بوده باشد.
یعنى نژادپرستى و تعصب هاى قومى آنها به قدرى شدید است که اگر قرآن بر فردى غیر عرب نازل مى شد، امواج تعصب ها مانع از پذیرش آن مى گردید، تازه حالا که بر مردى شریف از خانواده اصیل عربى، و با بیانى رسا و گویا، نازل شده، و در کتب آسمانى پیشین نیز بشارت آن آمده، و علماى بنى اسرائیل نیز به آن گواهى داده اند، بسیارى از آنها ایمان نمى آورند، چه رسد، اگر پیامبرشان اصلاً چنین شرائطى را نداشت.

* * *

سپس، براى تأکید بیشتر مى افزاید: «این گونه ما قرآن را در دل هاى مجرمان وارد مى کنیم» (کَذلِکَ سَلَکْناهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ).
با بیانى رسا، و با زبان مردى که از میان خودشان، برخاسته، و به اخلاق و آهنگ سخن او آشنا هستند، و با محتوائى که تأیید آن در کتب پیشین آمده است، خلاصه آن را با تمام شرائطى که پذیرش آن را سهل و آسان و مطبوع سازد به دل هاى این قوم گنهکار مى فرستیم، ولى این دل هاى بیمار از پذیرش آن، امتناع مى کنند، همانند غذاى سالم و حیات بخشى که معده ناسالم، آن را باز پس مى گرداند.
توجه داشته باشید که «سَلَکْناهُ» از ماده «سلوک» به معنى «عبور از راه» است، از سوئى آمدن و از سوى دیگر خارج شدن.

* * *

لذا، مى فرماید: «با این حال این قوم لجوج به آن ایمان نمى آورند، تا عذاب دردناک را با چشم خود ببینند» (لا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتّى یَرَوُا الْعَذابَ الأَلِیمَ).
بعضى از مفسران، احتمال دیگرى در تفسیر آیه گفته اند و آن این که: منظور از «کَذلِکَ سَلَکْناهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ» این است که: ما این عصبیت و لجاجت و نفوذناپذیرى را در دل هاى مجرمان بر اثر جرم و گناهشان وارد ساختیم.
طبق این معنى آیه فوق، شبیه آیه خَتَمَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ: «خداوند بر دل هاى آنها مُهر نهاده» خواهد بود.
ولى، تفسیر اول با آیات قبل و بعد هماهنگ تر است، لذا جمع عظیمى از مفسران نیز آن را برگزیده اند.(1)

* * *

آرى، آنها ایمان نمى آورند «تا عذاب الهى ناگهانى و به طور غافلگیرانه و در حالى که آنها توجه ندارند دامانشان را فرو گیرد» (فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لایَشْعُرُونَ).(2)
بدون شک منظور از این عذاب الهى که آنها را ناگهانى فرو مى گیرد، عذاب هاى دنیا و بلاهاى نابود کننده و مجازات «استیصال» است.

* * *

لذا به دنبال آن، مى فرماید: در این حال آنها به خود مى آیند و از گذشته ننگین خود پشیمان، و از آینده وحشتناک خویش سخت نگران مى شوند و «مى گویند: آیا به ما مهلت داده مى شود» تا ایمان بیاوریم و گذشته خراب خود را آباد سازیم؟! (فَیَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ).

* * *

 


1 ـ در چند آیه فوق، پنج ضمیر مفرد در جمله هاى «نَزَّلْناهُ» ـ «قَرَأَه» ـ «ما کانُوا بِهِ» ـ «سَلَکْناهُ» ـ «لا یُؤْمِنُونَ بِهِ» وارد شده که طبق تفسیر اول، همه آنها به قرآن باز مى گردد، اما مطابق تفسیر دوم، بعضى به قرآن، و بعضى به تعصب و لجاجت و حالت نفوذ ناپذیرى باز مى گردد، و این بدون وجود قرینه مشکل است.
2 ـ باید توجه داشت که جمله «فَیَأْتِیَهُمْ» منصوب است و معطوف بر جمله «حَتّى یَرَوُا» مى باشد، و معنى آن را در همین رابطه باید بیان کرد.
سوره شعراء / آیه 198 - 203 1 ـ تعصبات شدید نژادى و قبیلگى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma