عظمت قرآن در کتب پیشین

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 15
سوره شعراء / آیه 192 - 197 سوره شعراء / آیه 198 - 203

بعد از بیان هفت داستان از ماجراى انبیاى پیشین و درسهاى عبرت انگیزى که در تاریخ آنها نهفته بود، بار دیگر قرآن به همان بحثى بازمى گردد که سوره با آن آغاز شده بود، بحث عظمت قرآن، و حقانیت این کلام مبین الهى، مى گوید: «این از سوى پروردگار عالمیان نازل شده است» (وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ).
اصولاً، بیان قسمت هاى گوناگون سرگذشت پیامبران پیشین، با این همه دقت و ظرافت، و خالى بودن از هر گونه خرافه و افسانه هاى دروغین، آن هم در محیطى که محیط افسانه ها و اساطیر بود، و آن هم از سوى کسى که مطلقاً درسى نخوانده بود، خود دلیلى است که: این کتاب از سوى رب العالمین نازل شده است، و خود نشانه اعجاز قرآن است.

* * *

لذا اضافه مى کند: «آن را روح الامین از سوى خداوند آورده است» (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ).
اگر آن فرشته وحى، و آن «روح امین پروردگار»، آن را از سوى خداوند نیاورده بود، این چنین درخشان، پاک و خالى از آلودگى به خرافات و اباطیل نبود.
قابل توجه این که: فرشته وحى در اینجا با دو عنوان توصیف شده، عنوان «روح» و عنوان «امین»، روحى که سرچشمه حیات است، و امانتى که شرط اصلى هدایت و رهبرى.

* * *

آرى، این «روح الامین» قرآن را «بر قلب تو از سوى پروردگار نازل کرد، تا مردم را انذار کنى» (عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ).(1)
هدف این بوده که تو مردم را انذار کنى و از سرنوشت خطرناکى که بر اثر انحراف از توحید دامانشان را مى گیرد، آگاه سازى.
هدف بیان تاریخ گذشتگان به عنوان سرگرمى و داستان سرائى نبوده.
هدف ایجاد احساس مسئولیت و بیدارى است، هدف تربیت و انسان سازى است.

* * *

و براى این که جاى هیچگونه عذر و بهانه اى براى کسى باقى نماند «آن را به زبان عربى آشکار نازل کرد» (بِلِسان عَرَبِیّ مُبِین).
این قرآن به زبان عربى فصیح و خالى از هر گونه ابهام نازل شد، تا براى انذار و بیدار ساختن، مخصوصاً در آن محیط که مردمى بسیار بهانه جو و لجوج داشت به قدر کافى گویا باشد.
همان زبان عربى که از کامل ترین زبان ها، و از پربارترین و غنى ترین ادبیات، مایه مى گیرد.
توجه به این نکته لازم است: یکى از معانى «عربى» همان فصاحت و بلاغت است ـ قطع نظر از کیفیت لسان ـ چنان که «راغب» در «مفردات» مى گوید: وَ الْعَرَبِىُّ، الفَصِیْحُ الْبَیِّنُ مِنَ الْکَلامِ:
«عربى، سخن فصیح و آشکار را مى گویند» (ابن منظور در «لسان العرب» نیز این معنى را آورده است).
در این صورت، هدف، تکیه روى زبان عرب نیست، بلکه روى صراحت قرآن و روشنائى مفاهیم آن است، آیات آینده نیز این معنى را تأیید مى کند، در آیه 44 سوره «فصلت» نیز آمده است: وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیّاً لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ:
«اگر این قرآن را گنگ و مبهم نازل مى کردیم مى گفتند: چرا آیاتش روشن و مشروح بیان نشده است».
در اینجا «اعجمى» به معنى کلام غیر فصیح است.

* * *

سپس، به یکى دیگر از دلائل حقانیت قرآن اشاره کرده مى گوید: «وصف این کتاب در کتب پیشینیان نیز آمده است، و از ظهور آن در آینده بشارت داده اند» (وَ إِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ).(2)
مخصوصاً در «تورات» موسى(علیه السلام)، به اوصاف این پیامبر، و هم اوصاف این کتاب آسمانى اشاره شده بود، به گونه اى که علماى بنى اسرائیل از آن به خوبى آگاهى داشتند، حتى گفته مى شود، ایمان دو قبیله «اوس» و «خزرج» به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) بر اثر پیش بینى هائى بود که علماى یهود، از ظهور این پیامبر و نزول این کتاب آسمانى مى کردند.

* * *

لذا قرآن در اینجا اضافه مى کند: «آیا همین نشانه براى آنها کافى نیست که علماى بنى اسرائیل بخوبى از آن آگاهند»؟! (أَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنِی إِسْرائِیلَ).
روشن است در محیطى که آن همه دانشمندان بنى اسرائیل وجود داشتند و با مشرکان کاملاً محشور بودند، ممکن نبود چنین سخنى را قرآن به گزاف درباره خودش بگوید; چرا که فوراً از هر سو بانگ انکار برمى خاست، این خود نشان مى دهد: در محیط نزول آیات به قدرى این مسأله روشن بوده که جاى انکار نداشته است.
در آیه 89 سوره «بقره» نیز مى خوانیم: وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ:
«آنها (یهود) پیش از این در برابر تجاوز مشرکان امید فتح و پیروزى (با ظهور پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)) را داشتند اما هنگامى که کتاب و پیامبرى را که از قبل شناخته بودند، نزد آنها آمد به آن کافر شدند».
اینها همه گواه روشنى بر صدق گفته قرآن و حقانیت دعوت آن است.

* * *


1 ـ روشن است: منظور از «قلب» در اینجا همان روح پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، نه این قلبى که تلمبه اى است براى گردش خون، و انتخاب این تعبیر، در اینجا اشاره به این است که تو با روح و جان خود قرآن را پذیرا شدى، و این معجزه بزرگ آسمانى، پایگاهش قلب و دل تو است.
2 ـ «زُبُر» جمع «زبور» به معنى کتاب است، و در اصل از ماده «زبر» (بر وزن ابر) به معنى نوشتن است.
سوره شعراء / آیه 192 - 197 سوره شعراء / آیه 198 - 203
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma