سرنوشت این قوم خیره سر!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 15
سوره شعراء / آیه 185 - 191 1 ـ هماهنگى کامل در دعوت انبیاء


جمعیت ظالم و ستمگر که خود را در برابر حرف هاى منطقى «شعیب» بى دلیل دیدند، براى این که به خودکامگى خود ادامه دهند، سیل تهمت و دروغ را متوجه او ساختند.
نخست، همان برچسب همیشگى را که مجرمان و جباران به پیامبران مى زدند به او زدند، «گفتند: تو فقط دیوانه اى»! (قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ).(1)
تو اصلاً یک حرف منطقى در سخنانت دیده نمى شود، و گمان مى کنى با این سخنان، مى توانى ما را از آزادى عمل در اموالمان بازدارى؟!.

* * *

به علاوه «تو فقط بشرى هستى همچون ما»، چه انتظارى دارى که ما پیرو تو شویم، اصلاً چه فضیلت و برترى بر ما دارى؟ (وَ ما أَنْتَ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا).
«ما تنها گمانى که درباره تو داریم این است که فرد دروغگوئى هستى»! (وَ إِنْ نَظُنُّکَ لَمِنَ الْکاذِبِینَ).

* * *

بعد از گفتن این سخنان ضد و نقیض، که گاهى، او را دروغگو و انسانى فرصت طلب که مى خواهد با این وسیله بر آنها برترى جوید، و گاه، او را مجنون خواندند، آخرین سخنشان این بود که بسیار خوب «اگر راست مى گوئى سنگ هاى آسمانى را بر سر ما فرو ریز» و ما را به همان بلائى که به آن تهدیدمان مى کنى مبتلا ساز تا بدانى ما از این تهدیدها نمى ترسیم! (فَأَسْقِطْ عَلَیْنا کِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقِینَ).
«کِسَف» (بر وزن پدر) جمع «کَسفة» (بر وزن قطعه) به معنى قطعه است، و منظور از قطعه هاى آسمان، قطعه سنگ هائى است که از آسمان فرود مى آید.
و به این ترتیب، بى شرمى و وقاحت را به آخر رساندند و کفر و تکذیب را به بدترین صورتى نشان دادند.

* * *

«شعیب» در برابر این سخنان ناموزون، تعبیرات زشت و زننده، و تقاضاى عذاب الهى، تنها پاسخى که داد، این بود: «گفت: پروردگار من به اعمالى که شما انجام مى دهید آگاه تر است» (قالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ).
اشاره به این که: این امر از اختیار من بیرون است، و فرو باریدن سنگ هاى آسمانى و عذاب هاى دیگر به دست من سپرده نشده، که از من مى خواهید، او اعمال شما را مى داند و از میزان استحقاقتان با خبر است، هر زمان شما را مستحق مجازات دید و انذارها و اندرزها سودى نداد، و به قدر کافى اتمام حجت شد، عذاب را نازل کرده، و ریشه شما را قطع خواهد نمود.
این تعبیر و مانند آن که در بعضى دیگر از داستان هاى انبیاء به چشم مى خورد به خوبى نشان مى دهد: آنها همه چیز را موکول به اذن و فرمان خدا مى کردند و هرگز ادعا نداشتند از خودشان چیزى دارند.

* * *

ولى به هر حال، زمان پاکسازى صفحه زمین از این آلودگان فرا رسید، و چنان که قرآن در آیه بعد مى گوید: «آنها شعیب را تکذیب کردند و به دنبال آن عذاب روز «ابر سایه افکن» آنها را فرو گرفت»! (فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ).
و «این عذاب، عذاب روز بزرگى بود» (إِنَّهُ کانَ عَذابَ یَوْم عَظِیم).
«ظُلَّه» در اصل به معنى قطعه ابرى است که سایه مى افکند، بسیارى از مفسرین در ذیل آیه، چنین نقل کرده اند: هفت روز، گرماى سوزانى سرزمین آنها را فرا گرفت، و مطلقاً نسیمى نمىوزید، ناگاه قطعه ابرى در آسمان ظاهر شد، و نسیمى وزیدن گرفت، آنها از خانه هاى خود بیرون ریختند و از شدت ناراحتى به سایه ابر پناه بردند.
در این هنگام، صاعقه اى مرگبار از ابر برخاست، صاعقه اى با صداى گوش خراش، و به دنبال آن آتش بر سر آنها فرو ریخت، لرزه اى بر زمین افتاد، و همگى هلاک و نابود شدند.
مى دانیم: «صاعقه» که نتیجه مبادله الکتریسته نیرومند میان ابر و زمین است، هم صداى وحشتناکى دارد، و هم جرقه آتشبار بزرگى، و گاهى با لرزه شدیدى نیز در محل وقوع صاعقه همراه است.
به این ترتیب، تعبیرات گوناگونى که راجع به عذاب قوم شعیب در سوره هاى مختلف قرآن آمده، همه به یک حقیقت بازمى گردد، در سوره «اعراف» آیه 91 تعبیر به «رجفة» (زمین لرزه) و در سوره «هود» آیه 94 تعبیر به «صیحة» (فریاد عظیم) و در آیات مورد بحث، تعبیر به «عَذابَ یَوْمِ الظُلَّة» آمده است.
هر چند، بعضى از مفسرین مانند «قرطبى» و «فخر رازى» احتمال داده اند: اصحاب «ایکه» و «مدین» دو گروه بودند و هر کدام عذاب جداگانه اى داشتند، ولى با دقت در آیات مربوط به این قسمت، روشن مى شود: این احتمال چندان قابل ملاحظه نیست.

* * *

در پایان این داستان، همان را مى گوید که در پایان شش داستان گذشته از انبیاء بزرگ آمده بود:
مى فرماید: «در سرگذشت مردم سرزمین «ایکه» و دعوت پر مهر پیامبرشان شعیب، و لجاجت ها و سرسختى ها و تکذیب هاى آنان، و سرانجام نابودى این قوم ستمگر با صاعقه مرگبار، نشانه و درس عبرتى است» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً).
«اما اکثر آنها ایمان نیاوردند» (وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).

* * *

با این حال، خداوند رحیم و مهربان به آنها مهلت کافى داد، تا به خود آیند و خویشتن را اصلاًح کنند، و هنگامى که مستوجب عذاب شدند با قدرت قهاریش آنها را گرفت، آرى «پروردگار تو شکست ناپذیر و رحیم است» (وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ).

* * *


1 ـ «مُسَحَّر» چنان که قبلاً هم گفته ایم، به معنى کسى است که مکرر مورد «سحر» واقع شده و ساحران در عقل او نفوذ کرده و آن را از کار انداخته اند.
سوره شعراء / آیه 185 - 191 1 ـ هماهنگى کامل در دعوت انبیاء
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma