پاداش من هدایت شماست!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 15
سوره فرقان / آیه 56 - 59 1 ـ اجر رسالت

از آنجا که در آیات گذشته، سخن از اصرار بت پرستان بر پرستش بت هائى بود که مطلقاً سود و زیانى ندارند، در نخستین آیات مورد بحث، اشاره به وظیفه پیامبر(صلى الله علیه وآله) در برابر این متعصبان لجوج کرده، مى گوید: «ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم» (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً). (1)
اگر آنها دعوت تو را نپذیرفتند، ایرادى بر تو نیست، تو وظیفه خود را که بشارت و انذار است، انجام دادى، و دل هاى آماده را به سوى خدا دعوت کردى.
این سخن، هم وظیفه پیامبر را مشخص مى کند، هم تسلّى خاطرى براى او است، و هم نوعى تهدید و بى اعتنائى به این گروه گمراه.

* * *

آن گاه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: به آنها «بگو: من از شما در برابر این قرآن و ابلاغ این آئین آسمانى، هیچ گونه اجر و پاداشى مطالبه نمى کنم» (قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْر).
بعد اضافه مى کند: «تنها اجرى که من مى خواهم این است که: مردم بخواهند راهى به سوى پروردگارشان برگزینند» (إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً).

یعنى تنها اجر و پاداش من هدایت شما است، آن هم از روى اراده و اختیار نه اکراه و اجبار، و این تعبیر جالبى است که نهایت لطف و محبت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نسبت به پیروانش مى رساند; چرا که اجر و مزد خود را سعادت و خوشبختى آنان مى شمرد.(2)
بدیهى است هدایت امت، اجر معنوى فوق العاده اى براى پیامبر (صلى الله علیه وآله) دارد; چرا که: الدّالُّ عَلَى الْخَیْرِ کَفاعِلِهِ: «هر کس راهنماى کار خیرى باشد همچون رهرو آن راه است».(3)
در تفسیر این آیه، احتمالات دیگرى نیز داده اند، از جمله:
جمعى از مفسرین معتقدند: معنى آیه چنین است: «من از شما هیچگونه پاداشى نمى خواهم مگر این که: خود بخواهید اموالى در راه خدا به نیازمندان انفاق کنید که آن بسته به میل خود شما است».(4)
ولى، تفسیر اول، بسیار نزدیک تر به معنى آیه است.
از آنچه در بالا گفتیم، روشن شد: ضمیر در «علیه» به قرآن و تبلیغ آئین اسلام، باز مى گردد; چرا که سخن از عدم مطالبه اجر و پاداش در برابر این دعوت است.
این جمله، علاوه بر این که: بهانه هاى مشرکان را قطع مى کند، روشن مى سازد: قبول این دعوت الهى، بسیار سهل، ساده و آسان و براى همه کس بدون هیچ زحمت و هزینه اى امکان پذیر است.
و این خود، گواهى است بر صدق دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، پاکى فکر و برنامه او; چرا که مدعیان دروغین حتماً براى اجر و پاداشى ـ خواه مستقیم یا غیر مستقیم ـ دست به این کار مى زنند.

* * *

آیه بعد، تکیه گاه اصلى پیامبر را روشن مى سازد، مى فرماید: «توکل بر خداوندى کن که زنده است و هرگز نمى میرد» (وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ).
و با داشتن تکیه گاه، پناهگاه و سرپرستى که همیشه زنده است و همیشه زنده خواهد بود، نه نیازى به اجر و پاداش آنها دارى، و نه وحشتى از ضرر و زیان و توطئه آنان.
و اکنون که چنین است: «تسبیح و حمد او به جا آور» از نقص ها منزه بشمر، و در برابر همه کمالات او را ستایش کن (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ).
در حقیقت، این جمله را مى توان به منزله تعلیل بر جمله قبل دانست; زیرا هنگامى که او از هر عیب و نقص پاک، و به هر کمال و حسنى آراسته است، چنین کسى شایسته توکل مى باشد.
و مى افزاید: «از کارشکنى و توطئه هاى دشمنان، نگران مباش! همین بس که خداوند از گناهان بندگانش آگاه است» و به موقع حساب آنها را مى رسد (وَ کَفى بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً).

* * *

آیه بعد، بیان قدرت پروردگار در پهنه جهان هستى است، و توصیف دیگرى است از این تکیه گاه مطمئن، مى فرماید: «او کسى است که آسمان ها، زمین و آنچه را در میان این دو است در شش روز (شش دوران) آفرید» (الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّةِ أَیّام).
«سپس بر عرش قدرت قرار گرفت»، و به تدبیر عالم پرداخت (ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ).
کسى که داراى این قدرت وسیع است، مى تواند، متوکلان بر خود را در برابر هر خطر و حادثه اى، حفظ کند، که هم آفرینش جهان به وسیله او بوده، و هم اداره و رهبرى و تدبیر آن در اختیار ذات پاک او است.
ضمناً، آفرینش جهان، به صورت تدریجى اشاره اى به این واقعیت است که: خدا در هیچ کارى عجله ندارد، اگر دشمنان تو را سریعاً مجازات نمى کند، براى همین است که: به آنها میدان و مهلت مى دهد، تا به اصلاح خویش بپردازند.
به علاوه، کسى عجله مى کند که از فوت فرصت، خوف دارد، و این درباره خداوند قادر متعال متصور نیست.
درباره آفرینش جهان هستى، در شش روز، و این که: «روز» در این گونه موارد به معنى «دوران» است، دورانى که ممکن است میلیون ها و یا میلیاردها سال طول بکشد، و شواهد این معنى از ادبیات عرب، و ادبیات زبان هاى دیگر، به طور مشروح در جلد ششم تفسیر نمونه، آیه 54 سوره «اعراف» (صفحه 200 به بعد) بحث کرده ایم، و این دوران هاى ششگانه را نیز مشخص نموده ایم.
و نیز معنى «عرش» و جمله «اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» در همانجا آمده است.
و در پایان آیه اضافه مى کند: «او خداوند رحمان است» (الرَّحْمنُ).
کسى که رحمت عامش، همه موجودات را در برگرفته، و مطیع و عاصى و مؤمن و کافر از خوان نعمت بى دریغش بهره مى گیرند.
اکنون که خدائى دارى بخشنده، و قادر و توانا، «اگر چیزى مى خواهى از او بخواه که از خواست همه بندگانش آگاه است» (فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً).
در حقیقت، این جمله، نتیجه مجموع بحث هاى گذشته است که، مى گوید: به آنها اعلام کن! من از شما پاداش نمى خواهم، و بر خدائى توکل کن، که جامع این همه صفات است، هم قادر است، هم رحمان، هم خبیر است و هم آگاه، حال که چنین است، هر چه مى خواهى از او بخواه.
مفسران در تفسیر این جمله، بیانات دیگرى دارند، و غالباً سؤال را در اینجا به معنى پرسش کرده اند (نه تقاضا) و گفته اند: مفهوم جمله این است: اگر مى خواهى درباره آفرینش هستى و قدرت پروردگار، سؤال کنى از خود او بپرس که از همه چیز با خبر است.
بعضى، علاوه بر این که «سؤال» را به «پرسش» تفسیر کرده اند، گفته اند: منظور از «خبیر»، «جبرئیل» و یا پیامبر است، یعنى صفات خدا را از آنها بپرس!
البته تفسیر اخیر، بسیار بعید به نظر مى رسد، و تفسیر قبل از آن نیز، چندان متناسب با آیات گذشته نیست، و آنچه در معنى آیه گفتیم که: منظور از سؤال تقاضا و درخواست از خدا است، نزدیک تر به نظر مى رسد.(5)

* * *


1 ـ «نذیر» به اعتقاد بعضى صیغه مبالغه است، در حالى که «مبشّر» تنها اسم فاعل مى باشد، این تفاوت تعبیر، ممکن است به خاطر این باشد که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در برابر گروهى بى ایمان قرار گرفته بود که در انحراف خود، سخت اصرار داشتند و طبعاً او باید آنها را بسیار انذار کند (روح المعانى، ذیل آیه مورد بحث).
2 ـ بنابراین، استثناء در آیه فوق «استثناى متصل» است، هر چند در بدو نظر منقطع جلوه مى کند.
3 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 16، صفحه 123 (چاپ آل البیت).
4 ـ در این صورت استثناء، «استثناء منقطع» خواهد بود.
5 ـ طبق این تفسیر «باء» در «بِهِ» زائده است، اما طبق تفاسیر دیگر «باء» به معنى «عَن» مى باشد.
 
سوره فرقان / آیه 56 - 59 1 ـ اجر رسالت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma