در نخستین آیه مورد بحث، این سخن پروردگار را خواندیم که: «اگر مى خواستیم، در هر شهر و دیارى، پیامبرى انذار کننده مبعوث مى کردیم ولى چنین نکردیم».
این مسلماً به خاطر آن است که پیامبران رهبران امت ها هستند و مى دانیم تفرقه در مسأله رهبرى، موجب تضعیف هر امت و ملت است، مخصوصاً در آنجا که سخن از خاتمیت در میان است، و باید رهبرى تا پایان جهان، تداوم یابد اهمیت تمرکز و وحدت آشکارتر مى شود.
رهبر واحد، مى تواند تمام نیروها را متحد سازد، و به آنها انسجام و وحدت برنامه دهد، و در حقیقت مسأله وحدت رهبرى، انعکاسى است از حقیقت توحید در اجتماع انسانى که نقطه مقابل آن یک نوع شرک و تفرقه و نفاق است.
و اگر در آیه 24 سوره «فاطر» مى خوانیم: وَ إِنْ مِنْ أُمَّة إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ : «هر امتى پیامبرى انذار کننده داشته» هیچ گونه منافاتى با بحث فوق ندارد; زیرا سخن از امت است، نه از اهل هر شهر و هر دیار.
از مقام پیامبران که بگذریم، در رده هاى پائین تر رهبرى نیز، همین اصل حاکم است، و ملت هائى که از نظر رهبرى گرفتار تجزیه شده اند علاوه بر ضعف و زبونى، به تجزیه در سایر شئونشان انجامیده است.